جعل تاریخهای حقیقی
بعد از دولت اصلاحات برخی از جریانهای سیاسی مخالف سعی کردند با جعل نقاط عطف تاریخی و تاریخ سازی در مسیر کم رنگ کردن این جنبشحرکت کنند و روزهایی را در مقابل دوم خرداد، به عنوان روزهای ملی و حماسی معرفی کنند.
دوم خرداد جایگاه بسیار رفیعی در تاریخ معاصر ایران و به وپژه پس از انقلاب اسلامی دارد، برخلاف بسیاری از نقاط تاریخی که در 36سال گذشته به نحوی مورد دستکاری قرار گرفته و برخی از جریانهای خاص سعی کردهاند آنها را نقاط عطف مردمی معرفی کنند، دوم خرداد به مثابه یک جریان زلال مردمی تا به امروز در راستای اهداف خود حرکت و تاثیرگذاری عمیقی بر همه حوزهها وعرصه و حتی جریان رقیب و مخالف خود داشته است.
دوم خرداد و جنبش اجتماعی نشات گرفته از آن را باید نقطه عطف نظام جمهوری اسلامی ایران دانست که در حقیقت آغاز جریانی شد که میتوان آن را بازگشت و تحقق به حق آرمانها، شعارها و مطالبات اصلی انقلاب ۱۳۵۷ نامید که در مسیر پر پیچ و خمها و مهآلود بعد از انقلاب امکان تحقق نیافتند؛ انقلاب اسلامی دارای شعارها، امال و آرزوهای بود که مردم در مسیر همین شعارها سالها با نظام ستم شاهی مبارزه کردند، مبارزه کردند تا هیچ زندانی سیاسی نباشد، آزادی بیان باشد، مطبوعات و رسانهها مستقل باشند، قانون در همه مناسبات حاکم باشد و... اما به دلایل بسیار پیچیده تاریخی واجتماعی تحقق این گونه شعارها سالها بعد از پیروزی انقلاب مردمی ۷۵ مغفول ماند و محقق نشد، و تحت همان شرایط شعارهایی مانند آمریکاستیزی و... جایگزین آنها شد.
بنابراین، جنبش دوم خرداد را باید بازگشت به شعارها ومطالبات حقیقی انقلاب اسلامی دانست که سالها در کوران حوادث انقلاب اسلامی محقق نشده بودند. امروز جنبش دوم خرداد نام اصلاحات یافته است که بسیار با ماموریت اصلی آن یعنی اصلاح روزگار انقلابی وتحقق آرمانها و شعارهای حقیقی هم خوانی دارد. این جنبش طی هشت ساله دولت اصلاحات سعی کرد با تمام موانع و ناهمواریهای انباشته شده سالهای گذشته مجالی برای تحقق انقلاب اسلامی بیابد.
به راستی باید دوم خرداد را پررنگترین جنبش اجتماعی تاریخ معاصر ایران دانست. که هم پای ۱۴مرداد و ۲۲بهمن نقاط عطف درخشان و موثر تاریخ پر فرازنشیب ایران زمین خواند. باید بدانیم چرا آنها این چنین مهم شدهاند و چقدر توانستهاند از قوه به فعل حرکت کرده و مطالبات را محقق کنند. اگر موفق شده یا نشدهاند، بسترها وعوامل بسیار پیچیده اجتماعی و سیاسی آن را باید سلسه مبارزههای داستان مبارزات آزایخواهانه ملت ایران در طول تاریخ معاصر دانست.
در این مسیر است که فکر میکنم جنبش دوم خرداد به عنوان یک جنبش اجتماعی همانند بسیاری ازنقاط عطف تاریخی ایران به اندازه انقلاب مشروط، انقلاب اسلامی در بستر اجتماعی خود موفق عمل کرده که بعد از ۱۸ سال اثرات عمیق آن را در روح اجتماعی امروز ایران میبینم و این نشان میدهد که این جنبش نقش تعیین کننده و زندهای را ایفا میکند و بسیاری از جریانهای سیاسی وامدار خیزش آن هستند. امروز بسیاری از تحولهای خاص عرصه اجتماعی را باید مدیون جنبش دوم خرداد بدانیم که با حرکت همه جانبه خود به ویژه در حوزه عمومی و رسانهاش، حتی همه تلاشهای دولت ۸ ساله احمدینژاد نتوانست آنها را کم رنگ کند. همه درایران سال ۹۴ بر وجود مطبوعات آزاد و مستقل تاکید دارند ومردم خواهان پاسخگویی همه ردههای مسئولان هستند که این موضوعات به برکت آغاز جنبش مطالبه گر دوم خرداد آغاز شد.
قطعا دولت اصلاحات برآمده از جنبش دوم خرداد در راستای تحقق عملی مطالبات انقلاب اسلامی حرکت کرد، اما باید آن را تجربه تاریخی تحقق آرمانهای مغفول مانده انقلاب اسلامی بدانیم که تنها در مسیر آزمون و خطاهاست که دسترسی به آرمانهای اصیل مردمی دستیافتنی میشود. شاید امروز گفته شود که برخی رخدادها نباید رخ میداد و برخی باید رخ میداد، ولی تاریخ ثابت میکند مسیر همه ملتها در تجربه نهفته است.
در فضای بعد از دولت اصلاحات برخی از جریانهای سیاسی مخالف جنبش دوم خرداد سعی کردند با جعل نقاط عطف تاریخی و تاریخ سازی در مسیر کم رنگ کردن جنبش دوم خرداد حرکت کنند و روزهایی را در مقابل دوم خرداد، روزهای ملی و حماسی معرفی کنند اما در برابر همه این تاریخ سازیها و تلاشها، فقط این موضوع را مطرح میکنم که اگر در گذشته با زور۴ آبان یا ۶ بهمن را روز ملی اعلام شد، امروز نیز به همین میزان کسی میتواند در برابر تاریخ حقیقی ملت مقاومت و جعل کند.
استاد دانشگاه