از استراماچونی به فرهاد؛ تغییر رویکرد استقلال با آیندهای مبهم
جانشینی استراماچونی یک ریسک بزرگ برای مجیدی است که میتواند او را به اوج برساند یا محبوبیتش را تحت تاثیر قرار دهد.
به گزارش ایلنا، ماراتن نزدیک به یک ماهه استقلالیها و سرمربی ایتالیاییشان سرانجام به یک نتیجه مشخص رسید: پایان همکاری با آندرهآ استراماچونی! مربی که در یک برهه کوتاه در باشگاه استقلال چنان تأثیری گذاشت که بعید است حالا حالاها از ذهن استقلالیها پاک شود و تابستان و پاییز باشکوهی که استقلالیها با او پشتسر گذاشتند یکی از بهیادماندنیترین دوران این باشگاه در ذهن هواداران ثبت خواهد شد. در اینکه چه اتفاقی افتاد که استراماچونی از استقلال برود و چه میزان تلاشها برای بازگرداندن او در باشگاه صادقانه بود یا سناریویی بود برای بازی با افکار عمومی در مجالی دیگر صحبت میکنیم.
آنچه اکنون اهمیت دارد وضعیت استقلال در شرایط حساس پیشرو است. اینکه آبیهای پایتخت در مسیر سخت پیشرو چگونه باید پیش بروند و چه تدابیری اتخاذ کنند. به ویژه اینکه فرصت کوتاه تعطیلات زمستانی در حال سپری شدن است و استقلالیها به چند مهره برای خطوط مختلفشان احتیاج دارند. همه اینها البته باید با تدبیر شخص فرهاد مجیدی به سرانجام برسد.
پسر محبوب آبیها که در یکی از بدترین مقاطع تاریخی بار دیگر به استقلالیها رسیده است. زمانی که دیگر حتی محبوبیت بالایش هم ممکن است به کمکش نیاید و تنها این عملکردش در بازیهای پیش رو است که سنگ محک او برای تماشاگران است. یک عقبه تاریخی در استقلال به اضافه مجموعه اتفاقات مدیریتی در باشگاه استقلال در سالهای اخیر موجب شده تا حتی نشستن ستارهای مثل فرهاد مجیدی هم برای هواداران استقلال پذیرفته شده نباشد اما محدودیت زمانی در کنار بیسرانجام بودن مذاکرات طولانی با استراماچونی موجب شد تا نهایتاً حضور چهرهای غیر از استراماچونی روی نیمکت استقلال پذیرفته شده باشد اما این پذیرش به معنی صلح کامل نیست چرا که هواداران استقلالی را از دست دادند که در مسیر قهرمانی با صلابت تمام حرکت میکرد و تهدید بزرگی برای همه رقبا به حساب میآمد. از این رو دیگر حوصله صبر کردن و آزمون و خطا پای تیم را ندارند.
هواداران استقلال چند سالی است که در وضعیت نامناسبی قرار دارند و هر سال چهرههایی با وعدههای مختلف میآیند و نتیجه نمیگیرند و میروند. از این رو اتمسفری که کنار تیم استقلال وجود دارد چیزی جز پیروزی و موفقیت را نمیشناسد. برای همین است کار هر کسی که جای استراماچونی روی نیمکت استقلال مینشیند، بسیار سخت خواهد بود. بنابراین اگر فرهاد مجیدی تصمیم گرفته در چنین وضعیت سختی روی نیمکت استقلال بنشیند، باید بداند این میدان دیگر جای غر زدن و بهانهجویی نیست.
فرهاد مجیدی اگر میخواهد بار دیگر نامش با افتخار و غرور روی سکوهای ورزشگاه فریاد زده شود، باید خیلی جدی روی کارش تمرکز کند و فقط روی کسب نتیجه متمرکز باشد. مجیدی برای دومین بار به نیمکت استقلال بازگشته و در چه زمان متفاوتی چنین تصمیمی گرفته است. تصمیم جدید مجیدی مانند نامزدهای انتخاباتی است که یک بار شانسش را آزموده و نتیجه نگرفته و حالا با همه داشتههایش به میدان آمده و آخرین شانسش را میآزماید.
فرهاد مجیدی تنها یک نیم فصل تا تبدیل شدن به همان شاه فرهاد معروف استقلالیها یا یک پیشکسوت بهانهجویی که فقط علیه باشگاه مصاحبه کند، فاصله دارد.
سامان موحدیراد