تراکتور، تیمی بزرگ و دوست داشتنی که نیازی به اغراق و بزرگنمایی ندارد
تیم محبوب و قدیمی و ریشهدار تبریزی بیش از آنکه نیاز به بزرگنمایی داشته باشد خودش تیم بزرگی است و نباید با اظهار نظرهای ناپخته آن را کوچک کرد.
به گزارش ایلنا، تراکتور یک تیم دوستداشتنی است؛ تیمی ریشهدار و بااصالت که در تندباد حوادث رنگارنگ و فراز و نشیبهای تکاندهنده هرگز اصالت و شرافت خود را فراموش نکرد و در این فوتبال واپسگرا با تمامی حاشیههای کبود و ریز و درشتش ایستاد و خم نشد. تراکتور در شهر اولینها یک نماد است؛ نمادی که نشان داده بدون رانت، لابی و دخالت میتوان پابرجا ماند و اصالت خود را حفظ کرد و البته موفق شد. در طول تمام این سالها چه بسیار سیاسیون فرصتطلب و اپورتونیستهای شهرتطلب که خواستند تراکتور را مصادره به مطلوب کنند و سوار بر ریشههای این تیم بزرگ، برای خود جایگاه و اعتباری دست و پا کرده و از این سفره گسترده لقمهای دندانگیر بگیرند و از این نمد تبریزی نفیس برای خود کلاهی ببافند، اما تراکتور هرگز بازیچه نشد، اصالت خود را حفظ کرد و حتی به قیمت موفقیتهای آنی و زودگذر در دام آنها نیفتاد. تیمی که با همه پتانسیل والایش تقریباً یک دهه از سطح اول فوتبال ایران دور بود، اما دست به زانوی خویش گرفت و سرانجام شهد شیرین موفقیت را چشید.
تراکتور اما حالا مزد صبر و شکیباییاش را گرفته و سری در میان سرها درآورده و بدل به یک مدعی درجه یک شده. تیمی که تنه به تنه غولها میزند و جام را نشانه رفته. تیمی که موفقیتهای امروزش نتیجه ایستادگی و تسلیم نشدن دیروز است، پس نیازی به هیچ اغراق و تمجید اضافهای ندارد.
تراکتور حالا بدل به برندی شده که فوتبال و ورزش تبریز و آذربایجان به آن میبالد و به اندازهای بزرگ شده که با تبلیغات دهانپرکن چیزی به بزرگیاش اضافه نمیشود.
با این وجود محمدرضا زنوزی، مالک متمول تراکتور ظاهراً هنوز این بزرگی، اصالت و قدمت را باور ندارد چراکه برای نشان دادن عظمت تیمش به اغراقهایی متوسل میشود که به اندازهای عجیب و غیرقابل باورند که بیشتر از اینکه به عظمت و اعتبار تراکتور بیافزایند، به این تیم لطمه وارد میکنند. بحث با زنوزی از یک مصاحبه طولانی شروع میشود. آنجا که او در قامت یک طلبکار عاصی در ورزش و مردم حاضر میشود و ضمن متهم کردن تلویزیون به جانبداری از پرسپولیس و استقلال، ادعاهایی را بر زبان میآورد که پای چوبین آن از صد فرسخی هویداست؛ ادعاهایی که حتی متعصبترین هوادار تراکتور نیز بعید است آن را باور کند.
او از هوادار 30 میلیونی تراکتور میگوید در حالی که حتی اگر تمامی ترکزبانان ایران از کودکان شیرخوار تا پیرمردان از کار افتاده را زیر چتر تراکتور و طرفدار این تیم فرض کنیم و هیچ استثنایی قائل نباشیم، باز هم بعید است این تعداد جمعیت ترکزبان و آذری در ایران 80 میلیونی داشته باشیم!
او از قرارداد تجاری با آدیداس سخن میگوید و حتی ادعا میکند نام تراکتور در ردیف باشگاههایی که این کمپانی بزرگ، اسپانسری البسه آنها را بر عهده دارد، قرار گرفته و در سایت آدیداس نیز ثبت شده در حالی که چنین ادعایی مطلقاً واقعیت ندارد و در سایت آدیداس نام هر باشگاهی به چشم میخورد الا تراکتور. فراموش نکنید آدیداس بهدلیل تبعیت از تحریمهای ظالمانه، حتی برای جامجهانی نیز حاضر به عقد قرارداد رسمی با تیم ملی ایران برای جامجهانی نشد و دست آخر در عجیبترین قرارداد تاریخ، ایران با خرید لباس از آدیداس، اسپانسری این کمپانی را بر عهده گرفت! کاش زنوزی بداند و باور کند عظمت و ابهت تراکتور به تعداد هوادار و یا برند لباس نیست. تراکتور خود بهتنهایی بزرگ و محبوب است و نیازی به اغراق و بزرگنمایی ندارد.
آیسان سعیدی