کرهجنوبی؛ نقطه عطف شروع بکار ویلموتس در ایران
دیدار با کره جنوبی یک محک جدی برای سرمربی جدید تیم ملی بود.
به گزارش ایلنا، سئول؛ نقطه آغاز برای فوتبال ایران در 4 سال آینده از اینجا رقم خورد. سرزمین موعود. آنجا که در 8 سال گذشته برای فوتبال ایران ایستگاه موفقیت بوده. سرزمینی که شیرینترین خاطرات کارلوس کیروش آنجا رقم خورده و حالا با مارک ویلموتس دوران جدیدی در آن تجربه میکنیم. یک تجربه متفاوت از یک دهه گذشته که ظاهرا قرار است نقشه راه ما در چهار سال آینده باشد. آنچه دیروز از ایران در سئول دیدیم، یک نمایش دوگانه بود؛ نمایشی با بارقههای امید اما در عین حال با انگارههای نگرانکننده.
دومین آزمون ویلموتس با ایران یک محک جدی به شمار میرفت. تیمی که در مارکت آسیا یک قدرت درجه یک و یک حریف قابل احترام محسوب میشود و مهمترین لژیونر آسیا را در ترکیب خود دارد. تیمی که در 8 سال گذشته زخمهای عمیقی از فوتبال ایران در پیکر خود داشته و حالا در دوره جدید تیم ملی و در ابتدای عصر ویلموتس، میخواست حسابهای قبلی را یکجا با فوتبال ایران تسویه کند.
نمایش ایران در برابر چنین حریفی اما سرشار از اتفاقات تازه بود. اتفاقاتی روشن و البته تاریک که هر کدام از این المانهای تیم خاکستری تفاوتی آشکار با تیم عصر کیروش داشت که به نظر میرسد امضای ویلموتس پای آن است. اتفاقاتی که نوبر بودن آنها سبب ذوقزدگی و هیجان کاذب در بطن افکار عمومی و حتی کارشناسان شده اما در این لذت گذرا نباید غرق شد و کاستیها را از یاد برد. در پس این ذوق و هیجان، نباید ابهامات و حفرهها را فراموش کرد. آنها که در برابر این حریف جدی بیش از پیش نمایان شدند و توی ذوق زدند.
نمایش ایران در نمایه کلی، یک فوتبال رو به جلو با رگههای تهاجمی به شمار میرفت اتفاقی که در 8 سال گذشته با تفکرات بسته کیروش از تیم ملی ایران دریغ شده بود و حالا با ویلموتس به نظر هدف و گذاره اصلی است. تیم حریصی که با عناصر تهاجمیاش بیش از آنکه به دفاع و حفظ دروازه خودی بیندیشد، به حمله و گل زدن فکر میکند اما این تفکر ورای پوسته جذابش در تیم ویلموتس چندان منظم و سیستماتیک اجرا نمیشود.
در سیستم مورد علاقه ویلموتس، مهاجمان ایران یعنی مهاجم اصلی و هدف و مهاجم دوم و سایه در طول بازی همواره در زمین حریف حضور داشتند و برخلاف دوران گذشته هرگز برای مشارکت در امور دفاعی و البته توپگیری تا زمین خودی عقب نمیکشیدند؛ اتفاقی که سبب شده ایران در حملات و ضدحملات همیشه دست بالا را داشته باشد و تک مضرابهایش به ویژه در نیمه نخست زهردار و خطرناک جلوه کند. به ویژه اینکه سرعت نسبتا قابل قبول در انتقال توپ از فاز دفاعی به حمله و تواناییهای فردی مهاجمان ایران و تکنیک فردی نیز بر کیفیت حملات میافزود. آنچنانکه به رغم برتری محسوس کره جنوبی در مالکیت توپ، حملات ایران موثرتر و تیغدارتر به نظر میرسید. همان اندازه که با این تاکتیک ساده اما به شدت موثر و کلیدی در فاز تهاجمی ایران متحول و بُرنده شده بود، در فاز تدافعی لرزان و بدون صلابت به نظر میرسید. تیمی که هیچ نشانی از آن سد بلند قابل اعتماد و غیرقابل نفوذ 8 سال گذشته نداشت. اشتباهات فردی و فراوان مدافعان در کنار بازی از همگیسخته و باز سبب شده بود که با هر حمله کره دروازه ایران به شدت تهدید شود و بیرانوند پرکارترین بازیکن زمین باشد. بخشی از این ضعف را باید به پای تفکرات تاکتیکی ویلموتس گذاشت.
مربی ایران به هر دو مدافع کناری و روندهاش اجازه نفوذ تا زمین حریف و مشارکت موثر در حملات را داده بود تا رضاییان و محمدی را به طور مداوم در زمین حریف رویت کنیم. از سوی دیگر دو هافبک دفاعی ایران نیز از سوی ویلموتس مجوز حضور در حملات و زمین حریف را داشتند تا با میل به هجوم ذاتی این دو، نخستین سنگر و سیم خاردار در تقابل با حملات کره از دست برود. سدی که البته در سیستم سابق همیشه در پیشانی خط دفاعی حضوری دائمی داشت و یک لایه دفاعی مستحکم را در برابر حملات حریفان ایجاد میکرد.
این دو تغییر جدی در تاکتیک ایران، سبب شده بود که در فاز دفاعی تیم بیانضباطی باشیم که هرگز قادر به مهار حملات حریف نیست و اشتباهات فردی پررنگ نیز این سیکل معیوب را کامل میکرد. اشتباهاتی که در صحنه گل کره به شکل کاریکاتوری به حریف یک گل تقریبا بادآورده را هدیه نمود.
این دو برش از نمایش ایران در برابر کره جنوبی البته به شکل کمرنگتری در برابر سوریه نیز تکرار شده بودند و حالا بعد از تماشای این 180 دقیقه اولیه تیم ویلموتس، به نظر میرسد که پلن فوتبال ایران در دوره جدید مشخص شده؛ تیمی که در فاز تهاجمی زیبا، چشمنواز و حریص بازی میکند و به همان اندازه در فاز تدافعی متزلزل، از همگسیخته و معیوب نمایش میدهد. تیمی که آسان گل میزند و آسانتر گل میخورد و تیمی که با این شکل فوتبال میتواند در کسری از دقیقه ما را از هیجان به جنون برساند!