ایران – عراق؛ از کانبرا تا دبی، ایران خیال ماندن دارد
تاریخ دوباره تکرار میشود. بعد از 4 سال. چهار سالی که لحظه لحظهاش به آن خاطره دوگانه فکر کردهایم. خاطرهای گس. مثل طعم شور خون در دهان. تنفر در عین دوست داشتن. تیمی که جان کند و البته به قتل رسید. تیمی که ایستاد، سلاخی شد اما از پا نیفتاد و ایستاده و با سری بالا جام را ترک کرد.
به گزارش ایلنا، کانبرا در آن ظهر شوم برای ما هرگز فراموش نمیشود. برای ما و البته کیروش. همو که این استخوان را چهار سال تمام در گلو تحمل کرده تا امروز تسویه حساب کند. بازی با عراق تنها روی کاغذ تشریفاتی است اما درون مستطیل سبز چه ماجراها که ندارد. ماجراهایی که چهار سال تمام امتداد داشته و حالا به اینجا رسیده. به دبی.
چهار سال قبل در چنین روزهایی تیم ایران در یک بازی حساس در مرحله یک هشتم نهایی جام ملتهای آسیا به مصاف عراق رفت و هرچند نمایش خیلی خوبی داشت اما در نهایت شکست خورد و حذف شد. یک بازی حماسی و خاطره انگیز که اگرچه پایانی تلخ را برای ما رقم زد اما به اندازهای شورانگیز بود که اتفاقات آن روی پایان تلخ سایه انداخته.
آغاز مقتدرانه ایران در جام ملتهای آسیا استرالیا 2015، 3 برد، 9 امتیاز و بدون گل خورده، ایران صدرنشین را به مصاف عراق فرستاد.
دیداری که به نظر میرسید یک برد آسان در انتظار ما باشد و مسیر صعود به نیمه نهایی آسانتر از همیشه تصور میشد اما یک اتفاق عجیب، حرکت کودکانه مهرداد پولادی و سختگیری بیمارگونه بنجامین ویلیامز داور استرالیایی سرنوشت بازی را تغییر داد. ایران عالی شروع کرد و با گل سردار آزمون خود را در نیمه نهایی میدید تا آن اتفاق شوم رخ داد. حرکت بیهوده مهرداد پولادی و بزرگنمایی دروازهبان عراق با سختگیری عجیب ویلیامز همراه شد تا در همان نیمه نخست 10 نفره شویم و کار گره بخورد.
بازی از این لحظه به شکل دیوانهواری جلو رفت. ایران 10 نفره پا به پای عراقی که روحیه گرفته بود جلو آمد. گل خورد، دو بار عقب افتاد و هر دو بار بازی را به تساوی کشاند. آنچه نشان از یک جنون غرورانگیز در تیم متحد کیروش داشت. 90 دقیقه بازی با یک یار کمتر و یک نمایش سحرانگیز و عجیب. به ویژه در وقتهای اضافه. ایران 3-2 در وقتهای اضافه از عراق عقب بود و جبران این گل با 10 نفر و یک یار کمتر غیرممکن به نظر میرسید اما یک ضربه کرنر و یک ضربه سر داستان تازهای را رقم زد.
دقیقه 119 وقتهای اضافی آندو تیموریان پشت ضربه کرنر ایستاده و ضربه را عالی میزند، کاپیتان نکونام روی هوا بلندتر از همه با سر توپ را به سمت مخالف میزند، توپ مقابل پای گوچی به ساق پایش برخورد میکند و برمیگردد، سیدجلال قبل از مرتضی پورعلی گنجی توپ برگشتی را در شش قدم با شوتی محکم به تیر دروازه میکوبد و این بار پرواز زیبای گوچی است که روی هوا توپ را با سر به تور میچسباند.
گل ثانیه آخری گوچی و شادی٨٠ میلیونی که امید را در لحظه قتل رویا زنده کرد اما خیلی زود، خیلی زود رویای چند دههای ما کشته شد.
ما قصد باخت نداشتیم اما باختیم. شاید این بهترین کپشن برای این ویدئو باشد: بعضی وقتها نمیشود که نمیشود که نمیشود. این گل یک درس بزرگ به همه ما داد، به قول عصام الشوالی گزارشگر عرب این بازی که بعد از گل گوچی گفت؛ غیرممکن، غیرممکنه!
برای این خاطره تلخ، گزارش پیمان یوسفی هم بدل به یک نوستالژی شده و به طرزی عجیب بعد از چهار سال تاریخ مصرف آن تمام نشده و برای ما دوباره روایت میشود؛ آنجا که بعد از گل رضا گوچی میگوید: «نه، ایران خیال حذف شدن نداره» بله، ما خیال حذف شدن نداریم. ما آمدهایم که این بار برخلاف 3 دوره اخیر تا روز آخر در جام باقی بمانیم و برخلاف 4 دهه اخیر با جام آشتی کنیم تا حسرت نیم قرنی شکسته شود.
بازی با عراق آغاز رویاپردازیهای ما در جام هفدهم است. انتقام تشریفاتی که برخلاف چهارسال گذشته نتیجه آن هیچ تاثیر خاصی روی سرنوشت ما نخواهد داشت اما یک انتقام شیرین میتواند آغاز قصههای ما در امارات باشد. این جام؛ جام تحقق رویاهای ماست.