رویای ایران؛ جام نیلوفر آبی ساخته لندن
کیروش و شجاعی به دنبال آغوش گرفتن لوتوس
کنفدراسیون فوتبال آسیا هر چیزی که نداشته باشد برای تورنمنتهایش جامهای فوقالعاده زیبا و منحصر بفردی طراحی کرده و از این حیث به تورنمنتهایش جلوهای تازه بخشیده و وجاهت خریده است.
به گزارش ایلنا، همه ما اهالی فوتبال در ایران به برنامهریزیهای اشتباه و کجسلیقگیهای مدیران این کنفدراسیون طی تمام سالهای گذشته گلایه داشتهایم و حتی برخی انتقادهایمان تند و کوبنده بوده اما باید از اتفاقهای خوب فوتبالی در قاره خودمان هم بگوییم.
جام قهرمانی لیگ قهرمانان یک کاپ اسثتنایی است؛ با آن پیچیدگیهای نوازشگر و حلقهای که محتوایش را در برگرفته. حتی جام قهرمانی ایافسی کاپ هم زیباست. چیزی شبیه به چراغ علاءالدین که نگاه کردن به آن شما را به قصههای کهن پرتاب میکند.
از زیباییهای بصری جام ملتها و اتفاقاتی که قرار است در امارات رقم بخورد، نگفتهایم. از زیباییهای دلفریب یک جام که از روز رونمایی کاری کرده تا بالا رفتنش به دست کاپیتان تیم خودمان و عکسهایی که از آن ثبت میشود را با شیرینی خاصی هر روز و هر روز مزمزه کنیم.
تقریبا هشت ماه قبل بود که چشممان به جمال این جام زیبا روشن شد. روزی که شیخ سلمان آن دکمه قرمز رنگ بزرگ را فشار داد و یک دشداشه پوش نامآشنا جام را داخل سالن آورد. آن شب هیچ کس حواسش به ظهیر بخیت ستاره سابق تیم ملی امارات و سوابقش در جام ملتها نبود و هر فلاشی که میخورد جام را هدف گرفته بود؛ جامی که قدش چند برابر برادر قبلیاش بود و زیباییهایش منحصر به فردتر و دلفریبتر به نظر میرسید. اول کار که خوب نگاهش میکردی المانهای شرقی را در آن میدیدی. همانهایی که حس میکنیم ایافاسی به سمتشان غش کرده و با برنامهریزیهای دلخواه آنها کاری میکند که هر سال قهرمان آسیا در رده باشگاهی یا ژاپنی باشد یا کرهای. در سطح ملی هم اگر چشمبادامیها قهرمان نشدند استرالیا قهرمان خوبی است تا پهناور بودن قاره را نشان دهد.
جام 72 سانتیمتری در نگاه اول شما را یاد افسانه سه برادر میاندازد. یاد دانایی و ذکاوت لیوبی، خشم و شور شانگفی و آرامش گوانیو. با نگاه کردن به این جام احتمالا یاد سائوسائو و خباثتهایش میافتید و جنگجویانی که پرچمها و زرههایشان بیشباهت به این جام زیبا نبود. اما نه صبر کنید. مشخصات این جام و نمادی که از آن برگرفته شده شما را به سوی غرب روانه میکند. به گلبرگ هر سوی این جام نگاه کنید؛ میگویند هر کدام نماد پنج منطقه فوتبال در آسیاست و از چراغ لوتوس گرفته شده. اسمی که شما را به سوی جستوجویی تازه هدایت میکند و در نتیجه رضایتمان را جلب خواهد کرد: «در قرن 8 ق.م لوتوس از مصر به فینیقیه و از آنجا به بینالنهرین و ایران انتقال یافت. الهههای فینیقی در دستشان گل نیلوفر را بهعنوان نمادی از بخشیده شدن قدرت به آنها دارند. این گل در مصر باستان و بخشهای مهمی از آسیا پرستش میشد. تقدس گل لوتوس به محیط آبزی آن برمیگردد که آب نماد باستانی اقیانوسی قدیمی بود که جهان از آن ایجاد شد و لوتوس بر روی آن شناور میشود که نمادی از باروری است. از زمانی که لوتوس هنگام بالا آمدن خورشید باز میشود و هنگام غروب آن بسته میشود، به نظر شکل آن شبیه به خورشید میشود ... در ایران باستان نخستین بار ردپای گل نیلوفر آبی به صورت نمادین در هنر ایلامی دیده شده است. از یک کاشی لعابدار مربوط به هزاره دوم ق.م که دارای نقش گل رز 12 برگ است و بسیار شبیه فیگور گل نیلوفر آبی در دوره هخامنشی است... سمبل گل نیلوفر آبی از طریق ایران به هند و آیین بودا راه یافت... این نماد از مصر برمیخیزد و از طریق بینالنهرین به ایران و بعد به هند و سپس به چین راه مییابد و نمادی از تبادلات فرهنگی و حتی تبادلات ایمانی و اعتقادی مردمان باستان میشود.»
منبع: انسانشناسی و فرهنگ
این جام زیبا در لندن به دست یک هنرمند متولد شد و سفری 25 هزار کیلومتری در قاره کهن داشت تا به امارات برگردد. البته که این جام در شیخنشین خلیج فارس باقی نخواهد ماند. یادمان افتاد لوتوس از غرب به شرق رفته اما این بار قرار نیست خبری از سفر چند هزار کیلومتری به خاور دور باشد. این ستاره همین جا در غرب میماند. چقدر دوست داریم لمسش کنیم این نیلوفر آبی را.