از آزتک تا آزادی؛ دست خدا روی سر فرزند سرابیاس/توپ طلا در انتظار کپسولی از جنس طلا
او بعد از اینکه یک تنه عمر خریبین را بهترین بازیکن آسیا کرد حالا خودش در آستانه بهترین شدن قرار دارد؛ خبری که ابتدا شبیه به شوخی بود و در کانال های تلگرامی و صفحات اینستاگرامی به سوژه خنده جماعتی تبدیل شده بود حالا یک واقعیت غیر قابل انکار است.
به گزارش ایلنا، هشتاد و پنج دقیقه و 15 ثانیه هر طوری بود گذشت اما یک ثانیه بعد از آن به اندازه تمام دقایق قبلی گذشت. در آن لحظه میلیون ها نفر باهم خشکشان زد و دهانشان بازماند. تمام دم های در سینه حبس شده، جرات بازدم را به خود نمی دادند. چه اتفاقی افتاد؟ چطور توپ گل نشد؟ مگر امکان دارد؟ نیاز به صحنه آهسته بود. پخش شد. توپ به او نخورد؛ بیرانوند آن توپ را واقعا گرفت! ضربه سر مهلک و کشنده ژاوی در برابر گلر لرستانی فوتبال ایران بی اثر بود. بعد از آن موقعیت دیگر استرس معنایی نداشت. چرا که اگر قرار بود پرسپولیس گل بخورد آن توپ باید به تور می چسبید. آنها که موهایشان سفید یا جوگندمی شده بود پس از خارج شدن از شوک آن توپ، دست خدا را بار دیگر به چشم دیدند. همانطور که 32 سال قبل جلوی تلویزیون های سیاه سفید شهاب،توشیبا وپارس یا شاید هم مقابل تلویزیون های مبله "بلر" شان دست خدای مارادونا را در ورزشگاه آزتک رنگی دیده بودند.
بازی تمام شد. پرسپولیس برای اولین بار به آرزوی دیرینه اش رسید تا این نسل در کنار تمام سوختگی ها و رنجهایش بتواند برای فرزندان و نوادگان خود در آینده خاطره تیمی را بگوید که با دست خالی به جنگ پول و امکانات رفت و موفق شد کاری کند کارستان. قطعا یکی از پراسترس ترین و دراماتیک ترین قسمت های این خاطره گویی، به سیو بیرانوند برمی گردد. به دروازه بانی که رنج های فراوان کشید و شب های زیادی را نخوابید یا در سخت ترین جاهای ممکن سر بر بالین یا شاید هم زمین گذاشت تا برسد به روزهای چطوری ژاوی و چطوری کریس. علیرضا تا همین چند ماه پیش هم اعتماد خاصی را پشت خود نمی دید. نه پرسپولیسی ها باورش داشتند و نه در دروازه تیم ملی از او به عنوان شماره یک شایسته نام می بردند. عده زیادی دل خوشی از او نداشتند. استقلالی ها خوشحال بودند که علیرضا تغییر مسیر داد و آبی پوش نشد. اما زمان همه چیز تغییر را تغییر داد سناریو عوض شد. در بزرگترین تورنمنت ها، این پسر ساده دل و بدون ادا،خودنمایی کرد و حالا دیگر کسی در این سرزمین نیست که حداقل یک بار به او نگفته باشد شیر مادرت حلال!
فراز و نشیب های زندگی علیرضای ایران به همینجا ختم نمی شود. او بارها در اوج ظلمت به روشنایی محض رسیده است. گویی بین خدا و او قراری است. قراری که باید او صبر کند و تلاش کند و گوش هایش را به روی انتقادات بگیرد تا سرانجام پاداش سکوت و عرق جبینش را ببیند و کیف کند یا مانند پایان بازی با السد زیباترین اشک شوق زشت تاریخ را بریزد.
او بعد از اینکه یک تنه عمر خریبین را بهترین بازیکن آسیا کرد حالا خودش در آستانه بهترین شدن قرار دارد. خبری که ابتدا شبیه به شوخی بود و در کانال های تلگرامی و صفحات اینستاگرامی به سوژه خنده جماعتی تبدیل شده بود حالا یک واقعیت غیر قابل انکار است. علیرضا این کار را به خوبی بلد است. او استاد ساکت کردن کسانی است که روزی او را به تمسخر می گرفتند و با کپسول آتش نشانی مقایسه اش می کردند. علیرضا در آستانه کسب توپ طلای آسیا قرار دارد و تا رسیدن به آن باید به اندازه دو مسابقه صبر کند. بعد از خداداد، دایی، مهدوی کیا و کریمی حالا پس از 14 سال بیرانوند در شرف انجام دادن کاری است که هادی عقیلی، فرهاد مجیدی و علی کریمی در استانه رسیدن به آن رفتند اما دستشان در آخرین لحظه کوتاه ماند و به جای آنها جایزه به ژنگ ژی، ساشا اوگننوفسکی و لی کیون هو رسید.
اما آیا واقعا علیرضا مستحق گرفتن این جایزه خواهد بود؟ بیرانوند در سال 2018 تا به الان در 37 مسابقه به میدان رفته است. 17 بازی در لیگ، 8 بازی در تیم ملی ایران و 12 بازی در لیگ قهرمانان آسیا. ماحصل این تعداد مسابقه 19 برد، 10 مساوی و 8 باخت بوده است. ثبت 19 کلین شیت و دریافت 25 گل خورده. تقریبا یک کلین شیت در هر دو مسابقه و دریافت 0.67 گل خورده در هر مسابقه.علیرضا در سال 1397 هم نمایش قابل قبولی داشته است. 25 بازی که منجر به 11 برد، 8 مساوی و 6 باخت شده است. 11 کلین شیت و دریافت 18 گل خورده.
این اعداد و ارقام خیلی اوقات هم مدیون درخشش نفراتی چون سید جلال حسینی، شجاع خلیل زاده، محمد انصاری، مرتضی پورعلی گنجی، مجید حسینی و .... بوده اما وقتی که همه نا امید می شدند دستان با کفایت و پینه بسته علی بیرو بود که زندگی را برمی گرداند به صورت های دل مرده این ملت و آنها را به خیابان ها می کشاند تا غریو شادی سر دهند.
زنده باشی متولد روستای 2500 نفری سرابیاس شهرستان خرم آباد.