صعود زیر سایه امواج ناامیدی
امکان بازگشت به «پرسپولیس رویایی» فعلا مهیا نیست
پرسپولیس به مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا صعود کرد اما حالا بیشتر از اینکه درباره این اتفاق صحبت شود، درباره کیفیت فنی این تیم و تداوم افت مجموعه سابقا رشک برانگیز برانکو میگویند و میشنویم.
به گزارش ایلنا، اول روشن کنیم که صعود بیدردسر به مرحله دوم یک هفته قبل از پایان مرحله گروهی کار راحتی نبود. در واقع برخلاف آنچه از ابتدا تصور میکردیم گروه پرسپولیس اصلا گروه آسانی نبود و نسف قارشی هم تیم با کیفیتی نشان داد و تا دقیقه نود بازی عصر دوشنبه در خانه خود میتوانست شانس صعودش را زنده نگه دارد که موفق نشد. حتی الوصل تیمی که هر 5 بازی گذشتهاش را باخته هم تیم بیکیفیتی نبود و بیشتر اسیر ناهماهنگیهای داخلی و مصدومیت ستارههای تعیینکنندهاش و البته کمی بدشانسی شد.
پرسپولیس اما از این گروه دشوار صعود کرد و حالا در خانه میتواند برای صدرنشینی و انتقام از حریف قدرتمند قطریاش توامان بجنگد. یادمان نرود فصل گذشته و در اوج کیفیت پرسپولیس این تیم در روز آخر و با کمک الهلال که الریان را شکست داد صعود کرد وگرنه آن صعود تاریخی به نیمه نهایی هرگز رقم نمیخورد. البته که شرایط گروه امسال پرسپولیس با سال گذشته قابل مقایسه نبود اما در لیگ قهرمانان آسیا تیم ضعیفی وجود ندارد و فاصلهها آنقدر ناچیز است که با کوچکترین لغزش همین پرسپولیس در گروه امسالش نیز میتوانست حذف شده بزرگ لقب بگیرد کما اینکه الهلال فینالیست فصل گذشته لیگ قهرمانان یک هفته قبل از پایان مرحله گروهی این عنوان را نصیب خود کرد.
پرسپولیس صعود کرد اما حالا بیشتر درباره کیفیت بازی این تیم و دوران طولانی افتش صحبت میشود. اینکه تیم برانکو طروات لازم را ندارد و البته بازیهای ملالآوری ارائه میدهد که با فلسفه برانکو و پرسپولیس (همیشه دنبال بازی تهاجمی و پیروزی هستیم)همخوانی ندارد اما احتمالا یا شرایط برانکو را کم خواه و قانع کرده یا سندرم فصل سوم سراغ این مجموعه آمده یا واقعا میزان توانایی کادر فنی و بازیکنان پرسپولیس همین است و همچنان باید امیدوار ماند تا این تیم از دوران افت آزاردهندهاش عبور کند.
برای نمونه آوردن از بازیهای ملالآور پرسپولیس همین دیدار در قارشی را مثال میزنند. اینکه بازی با دو هافبک دفاعی و بیرون نشاندن هافبکهای بازیساز ریتم تیم را خراب کرده یا یکی از جناحین ناکارآمد است و البته وقتی بازی از کنارهها انجام میشود، آن جلو بازیکنی با خصوصیات مشخص حضور ندارد تا از ارسالها استفاده کند. تقریبا تمام ایرادها وارد است و نیازی به ریزبینی و دقت در جزییات وجود ندارد اما ذکر چند نکته میتواند ذهنها را شفافتر کند و قضاوتها را از سطح عجولانه و احساسی به منطقی وعقلانی سوق دهد.
اول اینکه پرسپولیس مدتهاست با سیستم 2-4-4 خطی بازی میکند و هافبکهای بازیسازی مثل بشار یا مسلمان در این سیستم بهعنوان هافبک کناری به میدان میروند. در این شرایط اما وقتی بازیکنان آمادهتری مثل فرشاد احمدزاده و وحید امیری در تیم حضور داشته و شرایط بازی داشته باشند طبیعی است که مسلمان و رسن نیمکت نشین باشند.
مساله دوم به همین سیستم برمیگردد. پرسپولیس در حال حاضر ابزار بازگشت به سیستم 2-4-4 خطی را ندارد. در واقع بعد از جدایی مهدی طارمی و کمتر شدن برش خط حمله این تیم شرایط پرس از جلو روی دفاع حریف مثل سابق وجود ندارد. شاید این فصل علیپور تا حدودی در قالب طارمی دو فصل گذشته فرو رفته باشد و ضمن گلزنی، فشار لازم را روی مدافعان حریف بیاورد اما در این منطقه کاملا تنهاست و متاسفانه منشا برای چنین عملیاتی توانایی یا واضحتر بگوییم ویژگیهای لازم را ندارد. در واقع با موجودی فعلی استفاده از سیستم خطی در میانه میدان که دو هفبک دفاعی کنار هم بازی میکنند منطقیتر و عقلانیتر است و استفاده از هافبک پاسور و بازیساز در پست 10 وقتی مهاجمی با کیفیت طارمی در زمین نباشد یک ریسک بزرگ و کاری ناقص به نظر میرسد.
پرسپولیس در فاز حمله و در جناحین بالانس لازم را ندارد و این نقصان را در بیشتر بازیهای این فصل به وضوح دیدهایم. برای مثال در بازی با قارشی زوج محرمی – احمدزاده عالی بودند اما این طرف ماهینی – امیری کاری از پیش نبردند یا اگر بخواهیم واضحتر بگوییم از آنجایی که ماهینی خیلی کم از نیمه خودی عبور میکرد، امیری کاملا تنها بود و غالبا کاری از پیش نمیبرد. اما شاید حتی برای پرسپولیس هم زود باشد که همزمان از دو جناح در سطحی بالا حمله و دفاع کند و این خواسته در سطح استانداردهای تیمهای ایرانی و آسیایی شاید چندان منطقی نباشد. با این حال پرسپولیس میتواند تا حدودی به این مساله نزدیک شود و در برخی مسابقات یا برخی دقایق طلایی در بازیهایش چنین اتفاقی را رقم زده. درست وقتی که انصاری پشت سر امیری بازی میکند و زوج مثبتی تشکیل میدهد که متاسفانه امکان این اتفاق در بازی با قارشی وجود نداشت و محرومیت خلیل زاده باعث شد تا انصاری به دفاع میانی برود و ماهینی از هافبک دفاعی به دفاع چپ بیاید.
باور کنید سیستم بازی پرسپولیس و اساس حملات این تیم به سانتر از جناحین محدود نمیشود و چنانچه مثلا در بازی قارشی چند بار چنین اتفاقی رخ داد هرگز نمیتوانید بگویید این تیم همواره از ارسالها دنبال گل میگردد. همه میدانند پرسپولیس بیشتر با کارهای ترکیبی از کنارهها و عمق آن هم با تنوع مثال زدنی موقعیت میسازد و گل میزند اما در مسابقه آخر شرایط تیمی و دفاعی نسف تا حدودی فرم حملات این تیم را تغییر داده بود. پس طرح چنین مسالهای که «پرسپولیس مهاجمی میخواهد که از ارسالها استفاده کند» چندان درست نیست و شاید این عبارت که «پرسپولیس مهاجم شاخصی با تواناییهای طارمی میخواهد که کار ترکیبی را درست انجام دهد و البته گلزن هم باشد» صحیحتر و منطقیتر به نظر میرسد.
با کنار هم قراردادن این مسائل و به صورت خلاصه میتوان گفت پرسپولیس فعلا قابلیت بازی پرفشار و پراکتیو دو فصل گذشتهاش را ندارد چرا که بهترین بازیکن خود را از دست داده و جایگزین او در خط حمله ناتوان نشان داده. به تبع این اتفاق تغییرات دیگری در خط میانی صورت گرفته و شکل ظاهرا تدافعیتری به خط میانی داده تا به نوعی حملات محدود به کنارهها شود و تنوع حملات تا حدودی پایین بیاید و محدود شود اما شاید اگر نوراللهی و کامیابینیا در فرم مطلوبی قرار داشتند – میتوانیم امیدوار باشیم تا مرحله یک هشتم نهایی این اتفاق بیفتد – یا امیری دچار افت نسبی نمیشد و البته محرومیتهای بیخود دست برانکو را برای چیدن بهترین ارنج خالی نمیکرد، پرسپولیس از وضعیت فعلی فاصله میگرفت و بازی با دو هافبک دفاعی به واژههای نظیر «ملال آور» و «کم طراوت» گره نمیخورد.
گزارش: محمد قراگزلو