از مهدی طارمی تا یحییِ قربانی
سکوهای فراموشکار/ این هواداربی رحم، همچنان قربانی میگیرد
دوران زنده باد مرده باد در ورزشگاهها تمام نمیشود...
به گزارش ایلنا، اتفاق جدیدی نیست. مختص هواداران استقلال و پرسپولیس و تراکتور هم نیست. اصلا این مساله جزو آپشن های هر هوادار ورزشی ایران به شمار می آید. آنها فراموش کار هستند. خیلی زودتر از حد تصور خیلی چیزها را از یاد می برند.
در این روزهای کم هوا و پرفیلتر و در هیاهوی انتخابات های مختلف ورزشی حال سکوهای ما هم خوب نیست؛ مثل اکثر اوقات. حرف جدیدی هم نیست. سوژه ها عوض می شوند اما تغییری در اصل ماجرا به وجود نمی آید. یک روز نوبت طارمی است؛ روز دیگر قربانی و یک روز هم گل محمدی.
مهدی طارمی:
در اینکه پرسپولیسی ها را چند بار اذیت کرد. حواشی زیادی به بار آورد؛ باعث محرومیت شد و .... هیچ شکی وجود ندارد. مهاجم بوشهری سرخپوشان تهرانی حتی به هواداران، هیس هم نشان داد اما همه اینها یک روی سکه است. خواهشا روی دیگر آن را هم ببینید. نیمه پرِ لیوان نه، نیمه دیگرش را ملاحظه بفرمایید. طارمی همان بازیکنی است که دو فصل برای پرسپولیس آقای گل شد. یکی از مسببین اصلی قهرمانی در لیگ، بعد از قریب به ده سال بود. اگر بود و نبودش مهم نیست به عواقب چند هفته غیبتش رجوع کنید. حذف از لیگ قهرمانان و جام حذفی. از دست رفتن دو جام در چند هفته!
همه اینها به خاطر این گفته شد تا کمی هم به طارمی حق بدهیم. او را طرد نکنیم. مهدی اگر در پایان این فصل نمی رفت؛ علنا رویای بازی در خارج از کشور برایش از بین می رفت. در ثانی باشگاه هم تمایل داشت تا از فروش او پولی به جیب بزند و به همین خاطر در زمستان تصمیم به فروشش گرفت.
علی قربانی:
در دو فصل روی هم تعداد گل هایش در سه جام مختلف به زحمت دو رقمی می شود. 19 هفته از لیگ هفدهم گذشته اما فقط یک گل زده است. در جام حذفی هم مقابل دو تیم لیگ یکی موفق به گلزنی شده است. اصلا در اینکه شماره 9 استقلال برایش بزرگ است و به نوعی یک لول از بقیه بازیکنان اصلی پایین تر است هم هیچ حرفی وجود ندارد اما.
اما این هجمه ها و فحاشی ها برای چیست؟ مگر همین علی قربانی نبود که فصل قبل از دهان سایپا و ذوب آهن بیرون کشیده شد و به استقلال پیوست؟ همان که در اولین بازی خود موفق شد به صنعت نفت گل بزند؟ همان که با ضربه سرش مقابل ذوب آهن در هفته هفتم لیگ شانزدهم، استقلال را از بحران خارج کرد؟ همان که یکی از زیباترین ضربه سرهای فصل را حواله دروازه بیرانوند کرد و استقلال را بعد از چند سال به برد در دربی رساند؟ اعتراض کردن حق طبیعی هوادار است. اصلا گل نکردن آن توپ در دقیقه 96 کار بسیار دشواری بود و جای اعتراض هم دارد ولی نه در این حد.
هواداران استقلال در بازی با سایپا گاف دیگری هم دادند. گافی که هم می توانیم آن را آگاهانه تصور کنیم و هم ناآگاهانه. آنها در حضور مهدی رحمتی لقب عقاب را از او گرفتند و جلوی چشمانش، تقدیم رقیب جوانش کردند. حسینی فوق العاده است؛ فوق العاده تر از آن چیزی که هر کسی تصور می کرد اما رحمتی هم جام ها برای این تیم آورده است. او هم علی رغم اشتباهاتش، با فاصله همچنان بهترین دروازه بان تاریخ لیگ برتر به شمار می رود. رحمتی رنجید و حق هم دارد. استوری او بعد از بازی برای علی قبرانی هم حکایت در همین مساله داشت. اصلا پاک کردن پست هایش هم شاید نوعی اعتراض بود.
یحیی گل محمدی:
سرمربی گری در تراکتوری که نمی توانست بازیکن بخرد؛ ستاره هایش هم یا عزم رفتن می کردند یا مصدوم می شدند این یحیی گل محمدی بود که جرئت کرد و هدایت چنین تیمی را بر عهده گرفت. تیمی که قرار بود دروازه بان اصلی اش، فرزین گروسیان باشد. کسی که همیشه گزینه شماره سه بوده است!
رو کردن جوانانی چون محمدرضا آزادی، محمد نادری، علی طاهران و .... نمونه ای کار بزرگ یحیی بود. اگر اشتباهات بس پایان گروسیان نبود الان تراکتور به جرئت جایگاه بهتری داشت با این حال باخت به نفت، طغیان هواداران را در پی داشت. آنها به بدترین شکل ممکن علیه سرمربی محجوب تیمشان شعار دادند واو را برای حدود یک ساعت در رختکن مات و مبهوت کردند. حال یحیی بد بود به قدر همان روز که با پرسپولیس فینال حذفی را باخته بود.
اینطور نیست که گل محمدی در کارش اشتباه نداشته اما توهین های بی حد و مرز هم اصلا حق او نبود. اویی که تراکتور را از بحران، با آبرو بیرون آورده بود.
*****
بله. تا بوده همین بوده. ستاره های ما هم باید عادت کنند. آنها روزی بیش از حد ستوده می شوند و بالا برده می شوند و روز دیگر هم به زیر کشیده می شوند. زمانی قدیس وار پرستیده می شوند و زمانی دیگر مانند شیطان رجیمف رانده می شوند. خدا را چه دیدید؟ شاید چند صباح دیگر همین سکوها برای بازگشت طارمی بی تابی کردند و نامش را صدا زدند و به بقیه کنایه زدند. شاید مدتی دیگر علی قربانی قهرمان سکوها شد و از او به عنوان فرشته نجات یاد کردند. شاید یحیی گل محمدی مانند ابتدای فصل به سرمربی اول و آخر تی تی ها شد و برایش شعرهای حماسی آذری سرودند و پا بر زمین کوبیدند. اگر این روزها را دیدید تعجب نکنید. این جماعت فراموش کارند.