پایان ماه عسل؛ زیدان، مقصر اصلی باخت رئال در الکلاسیکو
ماه عسل زینالدین زیدان هم دیگر واقعاً به پایان رسید. با یک آمار تاریخی هم به پایان رسید: بارسلونا پیش از این هرگز سه بار متوالی در سانتیاگو برنابئو، الکلاسیکوهای لالیگایی را نبرده بود.
به گزارش ایلنا، یک چیز دیگر هم اما در خاطر مادریدیها میماند؛ اینکه برای اولین بار در تاریخ، آنها هنوز فصل به نیمه و سال به کریسمس نرسیده، تیم محبوبشان را بیرون از کورس قهرمانی میبینند و امیدی به دفاع از عنوان قهرمانیشان ندارند.
با این حال بهعنوان کسی که همچنان دارد روی سر عروس و داماد نقل و نبات میپاشد و برایشان آرزوی خوشبختی میکند (اینجا آن زوج زیدان و رئال هستند)، بهتر است کمی صادق باشم و توصیههایی به شما بکنم. بله. زیزو: اینکه وقتی به دومین سالگرد ازدواجت میرسی، به پیوندت شور و نشاط ببخشی ایده خوبی است. تو باید چیزی جدید رو کنی، چیزی غیرمنتظره، یک چیز جذاب اما این قرار بود یک حرکت شجاعانه باشد، چیزی که نفس را در سینه حبس کند.
بعد از باحت وحشتناک شنبه، زیدان گفت: «میدانم که مرا خواهند کوبید (رسانهها) چون متئو کواچیچ را به جای ایسکو در ترکیب قرار دادم اما من هرگز تغییر نمیکنم. من اینجا هستم تا تصمیمگیری کنم و اگر در نیمه اول گل میزدیم حالا همه چیز فرق میکرد.» خب راستش، عزیز من تصمیمت به اندازه کافی خوب نبود.
این ایده که برای شور و نشاط دادن به اوضاع، جذابترین جوان بااستعداد تیمت یعنی ایسکو را روی نیمکت بنشانی و بعد از آن تعویضیهایت هم مارکو آسنسیو و گرت بیل را ترجیح دهی تا به رابطهای که با او داری ضربه بزنی، یک تصمیم بسیار عجیب بود که توجیه آن بسیار سخت است اما - و این هم مهمترین چیز است – کاملاً اشتباه نبود. زیدان متوجه شده بود که چگونه ایوان راکیتیچ در بازیهای تیمش برابر اسپورتینگ لیسبون و دپورتیوو لاکرونیا داشت در مرکز میدان بازیسازی میکرد و این را هم میدانست که یک تهدید بزرگتر به نام لیونل مسی هم جلوتر از او هست، همان پسر ریز نقشی که بهار سال 2009 با پذیرفتن دعوت پپ گواردیولا برای ابداع مجدد پست مهاجم نوک کاذب، با بازی بهعنوان مهاجم نوک، انقلابی در فوتبال اروپا به پا کرد اما حالا او در فاصله میان خط میانی و بالها، کاملاً یک نقش متفاوت دارد.
اولین بار این ژاوی بود که هنگام خروجش از بارسلونا گفت منطقیترین گزینه این است که مسی جای خالی او را پر کند، اگر دوست دارید میتوانید این پست را «ماوی» بنامید. درکی که زیدان از ساختن یک پیروزی داشت، چیزی که رئال مادرید برای برگشتن به کورس قهرمانی لالیگا شدیداً به آن نیاز داشت، این بود که باید بازی حریف را خنثی و جذابیت آن را تخریب کند که کمی عجیب بود، کمی «غیرزیزویی» و کمی ژوزه مورینیویی. مورینیو هم سال 2011 در الکلاسیکو چنین سبک تخریبی و سازندهای را امتحان کرد زمانی که سرخیو راموس و رائول آلبیول را کنار هم در مرکز خط دفاعی قرار داد تا بتواند پپه تخریبگر را در میانه میدان کنار ژابی آلونسو و لاسانا دیارا قرار دهد. برنامه بازی او مهار و تخریب بازی حریف و اطمینان از این بود که رئال مادرید گل نمیخورد و برنامه او هم به ثمر ننشست.
زیدان هم داشت به این فکر میکرد که با قرار دادن کواچیچ در ترکیب اصلی رئال مادرید برای اولین بار در فصل جاری لالیگا – اولین بازی او در ترکیب اصلی رئال مادرید در تمام تورنمنتها بعد از سه هفته – میتواند بازی بارسلونا را خنثی کند و به این ترتیب با تکرار اشتباه مورینیو، کریسمس مادریدیها را تلخ کرد. اتفاقی که برای مورینیو در سال 2011 رخ داد، باید حداقل زیدان را مردد میکرد یا اینکه او را مجاب به تغییر برنامه تاکتیکیاش بکند اما او نشانههایی از کهنگی روابط دیده است. او دیده است که تیمش سهلانگاری میکند و در هفته اخیر دچار افت شده است. او محبوبیتش را از دست نداده است اما اعتماد به نفس نامحدودی که پیش از این داشت، کمکم دارد تحلیل میرود.
مسلماً ایده زیدان این بود که بازی بارسلونا را مهار کند، تلاش کند که از میان خرابههای بازی بارسلونا چیزی به غنیمت ببرد، شاید حتی با زدن یک گل زودهنگام اما مارک آندره تراشتگن با واکنشی که برای مهار ضربه کریستیانو رونالدو نشان داد و سایه زدن غیرقابل توجیه کریستیانو رونالدو درست در زمانی که آسانترین موقعیت را برای گلزنی داشت، به هیچ عنوان به زیدان برای نتیجه گرفتن از برنامه تاکتیکیاش کمک نکرد. آن بخشی که زیدان به بارسلونا – اگرچه شاید به ویرانگری پاس سرخی روبرتو به لوییس سوارس برای گل اول کاتالانها نبود – کمک کرد، تعلل او بعد از این بود که برنامه تاکتیکیاش تا پایان نیمه اول نتیجه نداد. این اتفاق همچنین به بحثهای موجود درباره اینکه زیزو یک مربی انگیزشی و یک روحیهبخش فوقالعاده به بازیکنان است نه یک استراتژیست یا یک سرمربی تاکتیکی و فنی سطح بالا، دامن زد.
با توجه به اینکه تنها هنوز سالهای اولیه دوران مربیگری زیدان است، به هیچ وجه نمیشود او را به خاطر تصمیماتش محکوم کرد. اگرچه من فکر نمیکنم که حتی بزرگترین طرفدار زیزو هم از او انتظار داشت چنین آماری را برای به چالش کشیدن رکورد سرالکس فرگوسن به ثبت برساند: با هر شیوهای از مقایسه، زمانی که فرگی دو فصل اول مربیگری تمام وقتش را در تیم سنت میرن در سال 1976 سپری میکرد، او هنوز هم یک سال تا کسب اولین جامش فاصله داشت و آن جام هم در دسته دوم فوتبال انگلیس بود و تقریباً 20 سال طول کشید تا بهعنوان یکی از ابرقدرتهای دنیای مربیگری شناخته شود. پس اگر زیدان در دوره کوتاه مربیگریاش گهگاه تصمیمات خام و از روی کمتجربگی میگیرد و اگر او در نبوغ تاکتیکی و برنامههای فنیاش نقصی نشان میدهد، من ترجیح میدهم تصور کنم برداشتهای او از سر احتیاط بوده است نه اینکه او را محکوم کنم. علاوه بر این تا الان ضعف مادرید در دفاع از عنوان قهرمانیاش عوامل زیادی داشته که دلیل اکثر آنها سرمربی این تیم نبوده است. مصدومیتها، محرومیتها، افت ناخودآگاه انگیزه و انسجام تیم و بالا رفتن سطح کیفی رقبا. با این حال این بار در این الکلاسیکو، زیدان عزیز همه مسوولیت شکست با تو است.
* منبع: ESPN / گراهام هونتر