مسیر لالیگا از بازی با اسپانیا میگذرد؛ فرصتهای بزرگ در انتظار ملیپوشان
کیفیت صادرات بازیکن در سالهای اخیر به شدت در فوتبال ایران سیر نزولی داشته و هیچ یک از محصولات فوتبال ایران در لیگهای معتبر اروپا بازی نمیکنند.
به گزارش ایلنا، بعد از جواد نکونام، مسعود شجاعی و آندرانیک تیموریان که آخرین بازماندههای نسل طلایی فوتبال ایران لقب میگیرند، دیگر بازیکنی از فوتبال ایران به لیگهای معتبری همچون لالیگا و لیگ انگلیس و آلمان ترانسفر نشد. لژیونرهای عصر جدید همگی در لیگها و تیمهای درجه دو یا سه فوتبال اروپا حضور دارند و نتوانستهاند خود را به لیگها و تیمهای بزرگ تحمیل کنند. اشکان دژاگه و رضا قوچاننژاد هم که در سالهای اخیر گاهی در بوندس لیگا و لیگ جزیره دیده شدند، اساسا ارتباطی با پرورش بازیکن در فوتبال ایران نداشتهاند و آنها آموزههای خود را از پایه در تیمهای اروپایی فراگرفتهاند.
دغدغه این است؛ فوتبال ایران در سالهای اخیر چند لژیونر در تیمهای بزرگ داشته است؟ بازیکنانی که در لیگ ساخته و به تیمهای بزرگ منتقل شده باشند. پاسخ روشن است؛ هیچ. سردار آزمون، سعید عزتاللهی، میلاد محمدی، کاوه رضایی و علیرضا جهانبخش در قامت لژیونرهای نسل جدید فوتبال ایران، هیچ یک در لیگهای سطح بالایی فعالیت نمیکنند اما همین طیف به واسطه همگروهی ایران با غولهای فوتبال جهان فرصت بزرگی در اختیار دارند تا دروازه تازهای را پیش روی خود باز کنند. نه تنها این چهار نفر، بلکه دیگر بازیکنان ملیپوش به واسطه همگروهی با اسپانیا، پرتغال و مراکش نیز در معرض دید قرار خواهند گرفت.
بیشک استعدادیابهای لیگهای معتبر جام جهانی را به چشم نمایشگاهی از استعدادهای ناب میدانند و از حالا برای این تورنمنت جهانی برنامهریزی کردهاند. به همین دلیل بازیکنانی همچون علیرضا بیرانوند، وحید امیری، مرتضی پورعلی گنجی، مهدی طارمی، روزبه چشمی و حتی مهدی ترابی به شرط حضور در ترکیب تیم ملی همگی از ظرفیتهای کافی برای انتقال به تیمهای بزرگ برخوردارند. نه بزرگنمایی است و نه واژههایی غلوآمیز اما همگروهی با تیمهای صاحبنام فوتبال اروپا ممکن است فوتبال ایران را در بخش صادرات متحول کرده و به سالهای اوجش یعنی حدفاصل سال1996 تا 2006 میلادی بازگرداند. در اصل باید به این موضوع تاکید کرد که دو دلیل باعث شده بازیکنان فوتبال ایران در آن سالها به لیگها و تیمهای معتبر رسوخ کنند. دلیل نخست درخشش در جام ملت های1996 آسیا بود که تیم ملی فوتبال ایران را به تیتر یک رسانههای آسیا و اروپا بدل کرد و دلیل دیگر درخشش در جام جهانی 98.
گرچه نباید حلقه واصل به این دو رویداد را که بازی ایران و استرالیا بود هم فراموش کرد. استرالیا آن زمان جزو بهترین تیمهای فوتبال جهان محسوب میشد؛ آن هم با بازیکنانی که اغلب در لیگ جزیره جزو کلیدیها محسوب میشدند. حقیقت غیر قابل انکاری است که تنه به تنه بزرگان گذاشتن چنانچه با شکست نیز همراه باشد، فرصت است و نه تهدیدی برای فرو ریختن سازمان فوتبال ایران. اگر مردان امروز فوتبال ایران به گذشته بازگردند و دلایل حضور ملیپوشان سابق فوتبال ایران در تیمهای بزرگ را بررسی کنند با ما هم عقیده خواهند شد که همگروهی با اسپانیا و پرتغال تا چه اندازه میتواند در سرنوشت آنها تاثیر مثبت بگذارد و درهای تیمهای بزرگ اروپایی را به رویشان بگشاید. این تقابلها را باید به فال نیک گرفت و از همگروه شدن با غولهای فوتبال جهان لذت برد. انتظار صعود از ملیپوشان فوتبال ایران نداریم. انتظار این است که نمایی قابل احترام از فوتبال ایران در ویترین جهانی پدید آید و مردان فوتبال ایران نهایت تلاش خود را برای خلق بهترین نتیجه به کار بگیرند. حال اگر این تقابل منجر به صعود شد که دست مریزاد. پدیده شدن تیم ملی ایران در گروه دشوار، فرصت بهتری برای بازیکنان ایرانی فراهم میکند تا بیشتر مورد توجه قرار گیرند و دیده شوند.
حمیدرضا عرب