یحیی، بازنده بهانهجو!
پروندهای برای گلمحمدی؛ از ناکامی در بزنگاههای بزرگ تا درگیری با مدیران باشگاههایش
سرمربی پرسپولیس پیش از این هم سابقه بهانه جویی بعد از شکست و درگیری با مدیران باشگاهها را داشته است.
به گزارش ایلنا، هیچ عجیب نبود که یحیی گلمحمدی بعد از تثبیت اولین شکست پرسپولیس برابر آلومینیوم اراک، به همان بهانههای همیشگی متوسل شود. اصولا سخت است طی این همه سال دوران مربیگری یحیی، روزی را به یاد بیاوریم که او باخته باشد و باخت را بیکموکاست گردن گرفته باشد. یحیی اهل بهانهجویی است. از زمین تا امکانات تمرین و از کادر بازیکنان تا مسایل مالی، به هر چیزی متوسل میشود تا هنگام ناکامیها گناه خودش را کمرنگ جلوه بدهد. او بعد از بازی با تیم اراکی هم به انتقاد از رسولپناه پرداخت؛ کاری که پس از دربی تهران نیز انجام داده بود. یحیی حتی بعد از باخت در دربی حذفی هم به انتقاد از مدیران باشگاه پرداخت؛ آن هم در حالی که هنوز هیچ بازیکنی از تیم جدا نشده بود. همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که در تکتک ناکامیهای مورد اشاره، نقش تصمیمات فنی خود گلمحمدی کاملا مشهود بوده است. سابقه او اما نشان میدهد جملاتی مثل بد بودیم، تقصیر من است یا اشتباه کردم در ادبیات آقای مربی جایی ندارد.
دست شما خالیتر است یا آلومینیوم؟
یکی از بهانههای فنی که به طور مکرر از سوی یحیی گلمحمدی و مدافعانش تکرار میشود، کادر ناقص بازیکنان پرسپولیس است. طوری در مورد دست خالی یحیی اغراق میشود که گویا رقبای این تیم بهترین بازیکنان جهان را در اختیار دارند. پرسپولیس در این فصل به تیمهایی مثل نساجی، سایپا، ذوبآهن، آلومینیوم و ... امتیاز داده است؛ کدام یک از این تیمها بیش از پرسپولیس بازیکن موثر در اختیار داشتند؟ به فرض که جدایی بشار رسن، شجاع خلیلزاده یا مهدی ترابی در فینال آسیا به ضرر تیم تمام شده باشد، آیا قرار است در سادهترین مسابقات لیگی هم به بهانه فقدان این مهرهها شاهد ناکامی پرسپولیس باشیم؟
درگیری با مدیران متعدد
یحیی گلمحمدی اصولا یک مربی ضدساختار است. فرقی هم نمیکند در کجا و کدام تیم مشغول کار باشد؛ او به آسانی علیه عناصر بالا دستیاش شورش میکند و احترامی برای سلسلهمراتب اداری قائل نیست. درگیری اینستاگرامی یحیی با سعید آذری طی دوران حضور این مربی روی نیمکت ذوبآهن، یکی از عجیبترین اتفاقات این سالیان فوتبال ایران بوده است. الفاظی که دو طرف علیه هم به کار بردند باورنکردنی بود و البته در نهایت آذری برای چند بازی، اجازه حضور گلمحمدی روی نیمکت تیمش را نداد. یحیی بعد از پایان دوره اول حضورش در پرسپولیس هم به تندی از محمد رویانیان انتقاد کرد. او اواخر فعالیتش در شهرخودرو به حمیداوی تاخت و اطرافیان مالک باشگاه مشهدی را «نانجیب» خواند. بعد از بازگشت به پرسپولیس هم یحیی در اولین نشست خبریاش در اعتراض به مسایل مالی به محمدحسن انصاریفرد حمله کرد و در ادامه با مهدی رسولپناه درگیر شد. مسلما رسولپناه وجاهت لازم برای مدیریت در پرسپولیس را نداشت، اما کدام مربی با چنین ادبیاتی علیه مدیر بالادستیاش حرف میزند و حتی به وزیر ورزش برای برکناری او اولتیماتوم میدهد.
بازنده همه بزنگاهها
نه این که یحیی گلمحمدی مربی بدی باشد، اما او بعد از 10 سال نفر اول بودن روی نیمکت تیمهای مختلف تنها یک عنوان قهرمانی لیگ روی نیمکت پرسپولیس دارد که بخش عمدهای از همان را هم مدیون گابریل کالدرون است. یحیی به شکل وحشتناکی در بزنگاههای مختلف وا میدهد و بدترین تصمیمات ممکن را میگیرد. او در چهار دربی هدایت پرسپولیس را بر عهده داشته که در هیچکدام از آنها موفق نبوده است. او دوره اول حضورش در پرسپولیس فینال جام حذفی با سپاهان را مفت از دست داد و این بار هم فینال لیگ قهرمانان آسیا را به خاطر اشتباهات فنیاش از کف رفته دید. حتی هفته پایانی لیگ پانزدهم هم که گلمحمدی میتوانست به عنوان سرمربی ذوبآهن با متوقف کردن استقلال خوزستان موجب قهرمانی پرسپولیس شود، از این مهم عاجز ماند و انتقامش را با زدن پسگردنی به بازیکن خودی گرفت! به علاوه یحیی جسارت لازم برای بازی دادن به جوانان را ندارد. برانکو طی دوران حضورش در پرسپولیس یکی مثل محمد انصاری را به این فوتبال معرفی کرد، علی دایی طارمیها، نوراللهیها و عباسزادهها را به سطح اول رساند و حتی گابریل کالدرون طی فقط چند ماه مجال کار در پرسپولیس، مهدی عبدی را ستاره کرد. دست و دل یحیی اما میلرزد؛ آنقدر که حتی در مسابقات تشریفاتی هم به جوانان بازی نمیدهد و به جای یک بازیکن امید یا جوانان، حاضر میشود مهدی شیری را دفاع وسط کند. اینها عیب و ایرادهای یحیی است و ربطی به این مدیر و آن رسانه و... پیدا نمیکند.
بهروز رسایلی