رقابت با چاشنی کری بدون مرز
آرزوی موفقیت استقلالیها برای اولسان؛ توهین زشت پیشکسوت آبیها به پرسپولیس (گزارش)
تعدادی از استقلالیها در انتظار موفقیت نماینده کره جنوبی در فینال لیگ قهرمانان آسیا هستند.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، فوتبال به عنوان جذابترین و پرطرفدارترین رشته ورزشی در جهان حیات و قدرت خودش را مدیون هواداران و مخاطبانش است که در تقابلهای مختلف جذابیت بازیها را شکل میدهند و بدون شک اگر این حجم مخاطب و میزان اهمیت فوتبال برای آنها نبود این رشته ورزشی تبدیل به یکی از ورزشهای بیمصرف و به احتمال زیاد با توجه به پرهزینه بودنش محکوم به مرگ بود.
فوتبال به قدری در کشورهای دنیا در دل علاقهمندانش رخنه کرده که تبدیل به بخش مهمی از زندگی خیلی از آنها شده و نسبت به خیلی از امور روزمره و شخصی برایشان در اولویت قرار دارد. اشکهای زیادی که در طول یک سال فوتبالی ریخته میشود و شادیهایی از ته دل که برای لحظاتی مشکلات و گرفتاریهای بعضاً لاینحل آنها را از ذهنشان بیرون میکند. هوادارای در فوتبال در دنیا حد و مرز نمیشناسد ولی با وجود همه مزیتهایی که دارد آیا نباید برای آن خط تعادلی قائل شد؟
فوتبال در ایران هم یکی از عناصر مهم و پرطرفدار اجتماعی است که بعضاً افراط در هواداری آن مشکلاتی ایجاد کرده است و نمونههای بارز آن را به خاطر داریم. دو قطب قدیمی و پرطرفدار فوتبال ایران که تعداد هوادارانشان را چند ده میلیونی تخمین میزنند بخش قابل توجهی از جامعه ایران هستند که نباید آنها را اقلیتی بیاهمیت یا کم اهمیت تلقی کرد و به سادگی از کنار آن رد شد.
پرسپولیس و استقلال با نمادهای قرمز و آبی رقابتی دیرینه دارند که دودستگی و شکافی عمیقتر از یک رقابت ورزشی در جامعه ایران شکل داده و نقش پررنگشان روی روابط شخصی افراد هم موثر بوده است.
رقابت در میادین داخلی و آرزوی شکست حریف در کنار علاقه به پیروزی تیم خودی امری طبیعی است و اگر غیر از آن را شاهد باشیم باید تعجب کرد ولی در مورد میادین بین المللی وضعیت همین است؟
سالهاست که شعار داده میشود سرخابیها و سایر تیمها در رقابتهای بین المللی مثل لیگ قهرمانان آسیا نماینده فوتبال ایران بوده و حکم تیم ملی ایران را دارند و هر ایرانی سوای سلیقه خود باید برای آن آرزوی موفقیت کند.
این رویکرد البته منطقی نیست و هیچ کجای دنیا و در میان کشورهای صاحب سبک فوتبال مشابه آن یافت نمیشود. هیچکدام از اسپانیاییهای طرفدار رئال و بارسا به دنبال بالا رفتن پرچم فوتبال اسپانیا در اروپا به واسطه نماینده فوتبال این کشور نیستند و آرزوی موفقیت برای تیم رقیب برایشان بی معنی است.
در فوتبال ایتالیا و انگلیس هم وضع همین است و هیچ یونایتدی به دنبال موفقیت لیورپول یا سیتی در رقابت اروپایی نیست یا در ایتالیا هیچ یک از طرفداران اینتر یا میلان برای یوونتوس در رقابتهای اروپایی آرزوی موفقیت ندارند. این یک امر طبیعی است و ربط دادن یک تیم باشگاهی به تیم ملی گزاره بی ربطی است.
با وجود همه موارد بالا تلاش برای زمین خوردن تیم رقیب در چنین میدانی هم غیر منطقی و حتی غیر اخلاقی است. کمک به تیم خارجی برای شکایت علیه نماینده فوتبال ایران و پیام های محبت آمیز و آرزوی موفقیت رقیب خارجی در هیچ چهارچوب اخلاقی نمیگنجد. بر فرض که چنین رفتاری از سوی هواداران یک تیم قابل توجیه باشد از سوی پیشکسوت یک باشگاه دیگر به هیچ وجه قابل قبول نیست. پیشکسوتی که سالها برای پیراهن تیم ملی فوتبال ایران عرق ریخته و در فضای حرفهای فوتبال تنفس کرده و با مناسبات آن به خوبی آشناست. به خوبی میداند موفقیت در یک میدان بزرگ بین المللی چه حال خوبی به بخش عمدهای از مردم ایران در این روزهای سخت منتقل میکند و حتی خودش عزیزانی دارد که با قهرمانی پرسپولیس شاد میشوند. آیا وقت آن نرسیده برای هواداری و رقابت حد و مرزی قائل شویم و خطوط قرمزی تعریف کنیم؟