سرفه گنجشکها
وقتی با خوشحالی آنها[گنجشکهای سیاه] را به آقای حمیدی نشان دادم گفت: «اینا از سرما و گشنگی به این سوله پناه میارن. شبا هم لابلای شیروونی سقف میخوابن. این پرندههای کوچک با گرمای کوره ها گرم میشن و با دوده اونا سیاه. وقتی میخوابن نمیفهمن دود چه بلایی سرشون میاره! اونا از ما کارگرا هم بدبختترن.»
مهندس بهزاد اسدی / کارشناس بهداشت حرفهای استان قم
پس از چند ماه بیکاری از منشی دفتر کاریابی آدرس کارخانهای را گرفتم که نامش برایم جالب بود: هخامنش. حاضر بودم در هر قسمتی از کارخانهای با نام هخامنش کار کنم.
ساعتی بعد در خیابانهای شهری صنعتی با دیوارهای سیاه و دودزده بودم. نگهبان مرا به ساختمان اداری راهنمایی کرد. با هماهنگی کارگزینی قرار شد به عنوان مسئول بهداشت شروع به کار کنم مدیریت استقبال خوبی داشت و قول داد همکاریهای لازم را انجام دهد تا با یکدیگر ایمنی و بهداشت را ارتقا دهیم ولی ظاهر سالن ریختهگری حرف دیگری میزد. سوله بزرگ تازه تاسیس با سقف بلند، بدون دیوارهای کامل، پنجره و شیشه مرتب بود. به نحوی که دود از چهار طرف کارخانه از ناقصی دیوارها و پنجرهها بیرون میزد و تا صدها متر دورتر روی زمین پراکنده میشد.
به زودی در همان بازدید اولیه متوجه شدم با آن تصویری که در ذهنم ساخته بودم مطابقت نمیکرد ولی بیکار بودم و به این شغل نیاز داشتم. علاوه بر این مطمئن بودم می توانم مشکلات را برطرف کنم. با این امید به اتاق بهداشت رفتم و مشغول به کار شدم. در سالن تولید حدود دویست نفر در دو شیفت ۱۲ ساعته بین دود غلیظ مشغول به کار بودند. دو کوره بزرگ ۲۰ تنی در دو طرف سالن تنوره میکشید و دود سیاه غلیظی را به داخل سالن میفرستاد. عده ای از کارگران ضایعات آهن را داخل کورهها ریخته و ذوب میکردند. عدهای دیگر هم مواد مذاب را از درون کورهها خارج کرده و توسط تاسیسات عظیمی تبدیل به شمش
میکردند. روزهای اول درگیر بیاحتیاطی و بینظمیهای کارگران در استفاده از دستکش و ماسک تنفسی و لوازم ایمنی بودم. درباره دود هم قاطعانه با مدیریت صحبت کردم که در صورت عدم استفاده از فیلتر بر روی کورهها احتمال پملپ و تعطیلی کارخانه وجود دارد بنابراین بهتر است با یک شرکت مرتبط در مورد فیلترینگ کورهها اقدام کند. کم کم هماهنگیها را انجام دادم و بازدید توسط یک شرکت معتبر انجام شد. نحوه ساخت فیلترها بررسی شد و برآورد قیمتها به عمل آمد تا بزودی این مشکل خطرساز برطرف شود.
دود شرکتهای همسایه را هم به اعتراض واداشته بود که البته اعتراضشان سودی نداشت و صدایشان هم به جایی نمیرسید. این کار غیربهداشتی مسئولیت مرا سنگینتر میکرد و به دفاع از سلامتی کارگران و برخورد با بیمسئولیتی گردانندگان کارخانه وامیداشت. در این زمستان سرد و سالن بی در و پیکر و آلودگی زیاد پرواز گنجشکها لابلای کارگران نظر مرا جلب کرد. با خود گفتم این پرندگان نحیف در این محیط خشن دنبال چه چیزی میگردند؟ مسیر پروازشان را دنبال کردم دیدم از بین آهنپاره ها دانه میچینند. از کارگر قدیمی شرکت آقای حمیدی پرسیدم در چنین کارخانهای چه غذایی برای پرندگان پیدا
میشود؟ او با لبخندی تعدادی گونی سبوس برنج را که در یک گوشه انبار شده بود نشانم داد و گفت: «این سبوسها رو روی مواد مذاب میریزیم تا حرارتش رو از دست نده. مقداری سبوس هم در این بین روی زمین میریزه که گنچشکها میچینن.» برایم جالب بود که گنجشکها هم مثل ما اسیر این محیط آلوده هستند. خوشحال شدم که در این زمستان سرد اینجا چیزی برای پرندگان پیدا میشود. از آن پس در مواقع بیکاری سوراخ گونیها را با کلید گشاد میکردم تا سبوس بیشتری روی زمین بریزد و پرندگان گرسنه بتوانند راحتتر از این زمستان سرد عبور کنند.
در بین بازدیدهایم از قسمتهای مختلف کارخانه متوجه شدم که بعضی از آنها به رنگ سیاه خیلی قشنگی بودند که برایم عجیب بود و تا به حال ندیده بودم. وقتی با خوشحالی آنها را به آقای حمیدی نشان دادم گفت: «اینا از سرما و گشنگی به این سوله پناه میارن. شبا هم لابلای شیروونی سقف میخوابن. این پرندههای کوچک با گرمای کوره ها گرم میشن و با دوده اونا سیاه. وقتی میخوابن نمیفهمن دود چه بلایی سرشون میاره! اونا از ما کارگرا هم بدبختترن.» با همان دسته کلیدی که گونی ها را سوراخ میکردم زدم توی سرم. منو باش که عاشق رنگ سیاه آنها شده بودم. تازه فهمیدم که کوره های هخامنش آنها را سیاه
کرده بود. من در فکر سلامتی کارگران و فیلترینگ کوره ها یا پملپ کردن کارخانه بودم. آقای حمیدی هنوز داشت توضیح میداد: «سیاه تر که میشن میمیرن اول به سرفه میافتن بعد میمیرن! راستی سرفه گنجشکها رو دیدی؟ سرفه گنجشکهای سیاه! سرفه گنجشکهای هخامنش!»
(زبان گنجشکان یعنی: بهار. برگ. بهار / زبان گنجشکان یعنی: نسیم. عطر. نسیم / زبان گنجشکان در کارخانه میمیرد.)
از شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد
این مطلب در نخستین شماره ماهنامه «نوید ایمنی و بهداشت کار» منتشر شده است.