آهنگساز «کجاست خانه باد؟» در گفتگو با ایلنا:
هر قطعه شعر فروغ برایم جهانی تازه بود
خازنی: زیستن با زبان اشعار فروغ بود که به من فهماند برای ساخت موسیقی روی اشعار این شاعر بزرگ باید از زبانی بهره ببرم که علاوه بر معاصر بودن باید زنانه هم باشد.
پیمان خازنی ساخت موسیقی برای اشعار فروغ فرخزاد را کاری دشوار دانست که آهنگساز طی آن همواره تحت تاثیر جهان زنانه شاعر و تاریک و روشنهای شعر او قرار میگیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این آهنگساز جوان پس از ساخت آثاری چون «پریچهره» و «به یاد من باش» به یک چهره در میان آهنگسازان حرفهای همنسل خودش - دهه شصتیها - تبدیل شده است که آهسته و پیوسته راه خودش را میرود. «کجاست خانهی باد؟» که واپسین اثر اوست یک همکاری مناسب میان دنیای نمایش و شعر و موسیقی است. او روی اشعاری از فروغ فرخزاد؛ موسیقی ساخته و الهام پاوهنژاد هم آن را دکلمه کرده است. گفتگو با آهنگساز جوان را در ادامه میخوانید.
ابتدا درباره روند تولید و انتشار آلبوم " کجاست خانه ی باد؟ " توضیح دهید؟
- آغاز یا به عبارتی پیش تولید آلبوم کجاست خانهی باد؟ به چهار سال قبل برمیگردد. در موسیقی نمایش سنگ و سبو که آهنگسازی آن را به عهده داشتم، با خانم پاوه نژاد آشنا شدم. این نمایش بیشتر از سی شب در تالار وحدت اجرا شد و مردم استقبال خوبی کردند. این آشنایی و آن استقبال موجب شد که خانم پاوه نژاد باتوجه به علاقهای که به شعر فروغ فرخزاد داشت، پیشنهاد آهنگسازی اثر را به من بدهد. این پیشنهاد به تدریج وارد مرحلهی بازشناسی و انتخاب اشعار شد. علاقه ایشان به فروغ به قدری زیاد بود که شناخت مناسبی هم به وجود آمده بود. از طرفی با بسیاری ار صاحبنظران هم مشورتهایی شد تا بهترین و متفاوت ترین انتخاب را داشته باشیم. بعداز انتخاب اشعار، نشستهای متعددی داشتیم که بتوانیم به یک نگاه تقریبا مشترک برسیم.
به آن نگاه مشترک درباره اشعار و جهانبینی فروغ رسیدید؟
- طبیعی است که به یک اشتراک صد در صدی نرسیدیم. به هر حال مساله جنسیت در این میان میتوانست افتراق ما را به عنوان دو همکار زیاد کند، اما تلاش کردیم که با تحلیل و مطالعهی اشعار فروغ به نگاه همدیگر در این خصوص نزدیکتر شویم. به هر روی وارد مرحلهی آهنگسازی شدم که این مرحله خیلی شخصی بود. جهان شعرهای فروغ در خود تاریک و روشناییهایی داشت که کار من را خیلی سخت میکرد. به تدریج و با وسواسهایی که من و خانم پاوهنژاد داشتیم، این آثار ضبط شد و به دست آقای حمید اسفندیاری رسید که ایشان هم مثل همیشه با بزرگواری و سعه صدر در کمترین زمان ممکن اثر را به مرحلهی انتشار رساند و به بهترین وجه، دست به پخش گستردهی آن زد. خوشبختانه تا حالا هم با استقبال خوبی از طرف مردم شعر خوان و موسیقی شنو مواجه شده است.
این جهانبینی فروغ چگونه در موسیقی متجلی شد؟
- مردم بهتر میدانند که فروغ شاعریست که زبان برایش مهم است. از طرفی به لحاظ اجتماعی هم نگاه متفاوتی به دنیای اطرافش دارد. این نوع نگاه در واقع منجر میشود به شعری که نسبت به زمان خود پیشرو است. همین پیشرو بودن کار را برای درک من - که یک مرد هستم - از جهان زنانه دشوار میکرد. تا اینکه به تدریج توانستم رهیافتهایی پیدا کنم. این شناخت موجب شد که موسیقیای بسازم زنانه.
به هر حال جهان موسیقی زنانه جهانی است که در آن اصوات شکل آرامتر و رنگ دیگری دارند. من تلاش کردم هنگام استفاده از ابزار و ادوات موسیقایی به سمت استفاده از محدودهای بروم که جای صدای زنان است. در واقع کمی زیرتر با تولید صدا برخورد کردم.
زبان در شعر فروغ چقدر برای شما اهمیت داشت؟
- اگر فکر نکنید از خودم تعریف میکنم، باید بگویم که من با زبان زندگی میکنم. اگر به خاطر داشته باشید در مراسم رونمایی این آلبوم، استاد دولت آبادی به همین نکته اشاره داشتند. واقعا به خودم مغرور شدم وقتی ایشان از ضرورت و اهمیت زیستن با زبان صحبت کرد. اگر زبان یک نظام نشانه شناسانه باشد موسیقی هم زبانی است با ویژگیهای خودش. همین طور ادبیات. به خصوص شعر که ما ایرانیها پیوند زیادی با آن داریم. من شخصا با زبان شعر زندگی میکنم و مدام درحال کنکاش در رابطهی میان شعر و موسیقی هستم. در واقع این زیستن با زبان اشعار فروغ بود که به من فهماند برای ساخت موسیقی روی اشعار این شاعر بزرگ باید از زبانی بهره ببرم که علاوه بر معاصر بودن باید زنانه هم باشد.
باوجود ساخت یکی دو اثر دیگر با این شکل و محتوا، «کجاست خانه باد؟» در چه جایگاهی قرار دارد؟
- از اساس با این پرسش مشکل دارم. به هر حال هر هنرمندی جهان خودش را دارد و نگاه خودش را. اتفاقا این کار به من اجازه داد که نوگرایی در درون خودم را بیشتر تجربه کنم. زیبایی شناسی برای من در این اثر رفتن به سمت تازهها بود. تازهای که خیلی نمود بیرونی نداشت و احتیاجی هم نبود من آن را بیرونی جلوه دهم. هر قطعه برای من جهانی تازه بود برای اندیشیدن به موسیقیای تازه. ساختار اشعار فروغ این اجازه را به من میداد که من هم به یک هویت ساختاری جدید برسم. در واقع پا گذاشتن در این وادی چشم من را به چیزهای تازهای باز کرد. دریافتم که اگرچه من از موسیقی ایرانی آمدم و ردیف برای من یک انگاره مهم است و تار مینوازم؛ اما باید موسیقی را محدود به این انگارهها نبینم و بیمرز حرکت کنم. ساخت موسیقی روی اشعار یک شاعر بزرگ به نام فروغ فرخزاد، آهنگسازی میخواست که محدود اندیش نباشد و از تجربه کردن مدلها و ژانرهای متفاوت نهراسد.