کمال پورتراب در حاشیه بازدید از موزه مشاهیر برج میلاد:
موسیقی که برای سرگرمی باشد مبتذل و بازاری است
برج میلاد در آغاز نود و یکمین سال از زندگی مصطفی کمال پورتراب، میزبان این چهره ماندگار موسیقی و دوستانش شد و سالروز تولد او را جشن گرفت.
برج میلاد در آغاز نود و یکمین سال از زندگی مصطفی کمال پورتراب، میزبان این چهره ماندگار موسیقی و دوستانش شد و سالروز تولد او را جشن گرفت.
به گزارش ایلنا بازدید از موزه مشاهیر برج میلاد تهران بهانهای شد تا پورتراب درباره سهراب سپهری، دکتر حسابی، جلال آل احمد صحبت کند. به گفته پورتراب خواهر سهراب سپهری پیش او ویولن سل میزد و عضویت افتخاری دکتر حسابی در انستتیو موزیکولوژی به واسطه دوستی با دکتر برکشلی دلیل آشنایی او با این استاد فیزیک بود.
اما تنها مجسمه علی اسفندیاری(نیما یوشیج)، باعثشد پورتراب از طبع شعر خود هم سخنی به میان آورد: «از بچگی طبع شعر داشتم و درسها را برای اینکه بهتر حفظ شوم به شعر تبدیل میکردم. مثلا کشورهای اروپا را در یک دوبیتی جا داده بودم تا یادم نرود: سوئد و نروژ و فنلاند و پروس(آلمان) / بوهم(جمهور چک کنونی) و لاپون(لهستان) و دانیمارک(دانمارک) و روس / صرب و رومانی و بلغار و سوییس، روم و اسپاین(اسپانیا) و فرانس(فرانسه) و انگلیس».
او شعر دیگری هم از خود خواند که تحت تاثیر بیت «به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه بر، نگذرد» سروده.
این استاد موسیقی هنوز هم از شعر و حتی از ریاضی برای آموزش موسیقی به کودکان بهره میبرد.
نوازندگی با معلمی فرق دارد
به عقیده پوتراب، هر نوازندهای، هرچقدر هم چیرهدست، نمیتواند مدرس خوبی هم باشد، حتی اگر قرار باشد ساز تخصصی خود را آموزش دهد، چون اگر استاد بتواند مفاهیم را به خوبی منتقل کند، هنرجو از گذراندن کلاسهای مبانی و سلفژ بینیاز میشود و همه چیز را سر کلاس نوازندگی میآموزد. او دختر ده سالهای را که مهارت «باورنکردنی» در نواختن پیانو داشت، مثال زد و این مهارت را مربوط به «داشتن معلم خوب» دانست. پورتراب همچنین تعریف کرد: «کسی به من زنگ زد که داریم دانشکده موسیقی تاسیس میکنیم، چندتا استاد معرفی کنید. این چه روشی است. باید بنشینیم، حرف بزنیم، ببینیم اصلا چه کاری قرار است انجام شود و چه کسانی برای این کار مناسباند، نمیشود پشت تلفن چند نفر را معرفی کرد. همین روند است که استادهای بیسواد و تحصیلات سطحی را به وجود میآورد».
استاد میگفت چه سازی بزن
عضو شورای عالی خانه موسیقی علاوه بر «علاقه»، «استعداد» را شرط لازم برای یادگیری موسیقی عنوان کرد و گفت: «استعداد دو وجه دارد، اول اینکه مثلا اگر کسی گوش موسیقایی نداشته باشد، نمیتواند در موسیقی موفق باشد. دوم استعداد جسمی است. من یادم میآید که وقتی هنرستان بودیم لب و دندان بچهها را بررسی میکردند که ببینند میتوانند فلوت بزنند یا نه. درباره سازهای دیگر هم همینطور. استاد به شاگرد میگفت چه سازی بزند».
از نی تا نیستان
پورتراب در ادامه سخنانش داستان ورود خود به دنیای موسیقی را این طور تعریف کرد: «پدرم ۵ سالگی برایم نی خرید و من آهنگهایی را که شنیده بودم با آن میزدم. بعدها در سنین دبیرستان برای پیشاهنگها هم با این ساز مینواختم. یادم میآید همسایهمان پس از شناختن علاقه من هنرستان موسیقی را که خود کارمند آن بود به من معرفی کرد. بعدها وقتی با بورس دولت فرانسه برای آموزش موسیقی در فرانسه بودم از من خواستند تا با دریافت هزینه ماهانه در فرانسه بمانم، اما من از آنجا که معتقدم رسالتم خدمت کردن است، ترجیح دادم به مردم خود خدمت کنم».
میشکند بازارش
این استاد موسیقی در بخش دیگری از سخنان خود درباره تفاوت موسیقی مبتذل و فاخر صحبت کرد و گفت: «اگر هدف موسیقی تعالی است روح را تسویه خواهد کرد و اگر برای سرگرمی است، مبتذل است و بازاری. بنابراین اگر مردم را به شنیدن یک موسیقی عامهپسند بازاری عادت دهیم ذهن آنها را به ابتذال کشیدهایم و اگر موسیقی فاخر به آنها نشان دهیم مردم دیگر هرگونه موسیقی را نخواهند شنید و نخواهند پذیرفت».
او اظهار امیدواری کرد که «موسیقی آنقدر به درستی تعلیم داده شود و مورد استفاده قرار گیرد که مردم مجبور به شنیدن موسیقی مبتذل نشوند».
یادگاری پانزده ساله
پورتراب در زدن همه سازها ماهر است، تا جایی که ابراهیم قنبریمهر، سازنده سرشناس سازهای موسیقی، مبتکر ایرانی و از شاگردان ابوالحسن صبا که جز برای اهالی فن ساز نمیساخت، ویولونی به او هدیه داد که ساختنش ۱۵ سال طول کشید. پورتراب درباره داستان این یادگاری میگوید: «دختر قنبریمهر(مرجان قنبریمهر، از برجستهترین اساتید نوازندگی ویولون کلاسیک در ایران) شاگرد من بود. همان وقت گفتم که یک ویولن یادگاری میخواهم. او هم دو تا دست گرفت. یکی برای دخترش، یکی برای من. وقتی هر دو آماده شد، هردو را آورد و گفت یکی را به انتخاب خودت بردار، آنکه فکر میکنی بهتر است؛ با اینکه سازها را یک جور میساخت. حالا این ویولن بالای ۳۰۰ میلیون قیمت دارد».
جادوی موسیقی
روزی سه ساعت پیادهروی، بذلهگویی و شوخطبعی و سرزندگی ویژگیهایی است که با مصطفی کمال پورتراب همنشین شدهاند و او آنها را مرهون موسیقی میداند و میگوید: «من بازنشسته شدم، اما بازنشستگی ندارم. تمام مفاصلم آرتروز دارد، اما هنوز انگشتها کار میکنند و پیانو میزنند، چون تمرین کردهاند و سلامت ماندهاند. تا همین چند وقت پیش که گردنم اجازه میداد ویولن هم میزدم».
اجرای زنده پورتراب
این مراسم با بریدن کیک و اهدای هدایا به برگزیده هشتمین همایش چهرههای ماندگار به پایان نزدیک و با نواختن پیانوی رستوران، توسط استاد پورتراب همراه شد که مورد استقبال مهمانان رستورن گردان برج میلاد قرار گرفت.
حمید رضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی ایران در کنار تابلوی نقاشیای که خانه موسیقی به استاد پورتراب هدیه داده بود، این متن را در دفتر یادبود رستوران گردان برج میلاد برای او نوشت:
«به مناسبت نود و یکمین سالروز تولد استاد الاساتید و معلم بزرگ هنر، جناب مصطفی کمال پورتراب، شبی به یادماندنی را در کنار تنی چند از دوستداران ایشان در رستوران گردان برج میلاد تهران، به همت ستاد چهرههای ماندگار سپری کردیم. امیدوارم وجود ارزشمند این فرزانه استاد از گزند حوادثدوران مصون و محفوظ باشد و همچنان فیض وجودشان بردوام».
علاوه بر نوربخش، در این مراسم چهرههای آشنایی چون هومان اسعدی، پژوهشگر و مدرس موسیقی و هیات علمی دانشکده موسیقی دانشگاه تهران؛ تقی ضرابی، آهنگساز و مدیر کانون آهنگسازان خانه موسیقی؛ آذر هاشمی، مدرس سنتور و آهنگساز و مدیر مدرسه هنر و ادبیات(موسیقی) سازمان صدا و سیما؛ نازنین جلالی، مدیر آموزشگاه موسیقی کُرال و شاگرد قدیم استاد پورتراب، داریوش پیرنیاکان، نوازنده سهتار و مدرس موسیقی؛ حجت الله شکیبا، نقاش و عکاس؛ حضور داشتند.
امروز که در دست توأم مرحمتی کن
در پایان مراسم همچنین دفتر یادبود رستوران گردان برج میلاد، امانتدار این یادگار مصطفی کمال پورتراب شد:
«هرچند هنرمند واقعی با عشقی که در وجود خود دارد، ثروتمندترین افراد است، ولی گاهی لطف بعضی از دوستداران هنر به این عشق دامن میزند و آن را شعلهورتر میسازد. امشب که در جمع دوستان هنرمندم بودم و جشن تولدم را جشن گرفتند، ضمن احساس شادی و افتخار، از این همه لطف شرمنده شدم. امیدوارم هنرمندان واقعی قبل از ترک این جهان مورد مهر دوستداران هنر واقع شوند».