گفتگوی محمدعلی رجبی با ایلنا:
نگارگری ایرانی در برزخ مانده است
بسیاری کشورها دربرابر هنر و تجارب جدید هنری ما بهشدت موضع گرفته و از ما میخواهند فقط مکاتب قدیمی خود را عرضه کنیم. حتی در جوامع دانشگاهیشان نهضتهایی پیدا شده که شمایل ما را بهعنوان الگو برگزیدهاند، اما اجازه گسترش این تجربیات را نمیدهند.
محمدعلی رجبی؛ کارشناس ارشد و دارای دکترای پژوهش هنر و مدرک درجه یک نقاشی و نگارگری؛ هنر نگارگری امروز را در مرحله برزخ و گذر از غربزدگی دانست و نبود مبانی آموزشی مبتنی بر فرهنگ و هنر ایرانی در دانشگاهها را بزرگترین معضل این رشته عنوان کرد. گفتگوی رجبی را با ایلنا بخوانید.
نگارگری چیست و به چه معناست؟
نگارگری واژهای است که بعد از انقلاب به جای واژه مینیاتور قرار گرفت، که کلمه درستی برای نقاشی ایرانی نبوده و نیست، چراکه نگارگری به معنای نقاشی کوچک است درحالیکه ما نقاشیهای بسیار بزرگ روی دیوار و تابلوها و پارچههای بزرگ داشتهایم. اما کلمه نگارگری در فرهنگ قدیمی ایران مورد استفاده قرار میگرفته و بار محتوایی نسبت به این هنر داشته است و آن هم این است که همه مشتقات به نگار برمیگشت که جلوه حق بود، به همین خاطر واژه نگارگری مورد استفاده قرار گرفت که هم مبین ظاهر و هم مبین باطن این هنر است.
در نگارگری رنگ موضوع اصلی است و نقش برای تناسبش با رنگ آنگونه بهکار میآید که در نگارگری ظاهر شده است و این تفاوت نگارگری با نقاشیهای سایر جهان است. در نگارگری رنگهایی را میبینیم که بسیار شفاف هستند. در اینجا اثری از رنگهای کدر نیست. در وهله اول بدون آنکه بخواهید حکمت، رنگشناسی و زیباییشناسی بدانید؛ متوجه میشوید که انگار این رنگهای شفاف پیامی را به بیننده میدهند و آن اینکه جهان تصویر شده در این نگاره جهان شفاف است و جهانی که کدورت در آن وجود ندارد.
نگارگر عالمی را تصویر میکند که چشم دیگری شاهد آن است و تاریکی بر آن قابل تصور نیست، این عالم بهشت است و از این رو گفتهاند نگارگران تصویر بهشت میکنند.
تاریخچه نگارگری به چه زمانی بازمیگردد؟
ریشه نقاشیهای ایرانی به زمان مانویها بازمیگردد، وقتی مانویها تحت فشار حکومت ساسانی قرار گرفتند و مانی نیز کشته شد، آنها که تفکر التقاطی از بودایی، مسیحی و زرتشتی داشتند، به چین رفتنند و در آنجا موفق به گسترش آیین خود شدند و سپس نقاشی ایرانی در آنجا رشد کرد. بعداز اسلام که مطمئن شدند از طرف حکومت ساسانی خطری تهدیدشان نمیکند به ایران بازگشتند، اما انس و الفتی که میان آنان و مردم چین بود در نگارههای آنها قابل رویت بود. در کل از زمان هخامنشیان با آثار بسیار زیبای نقاشی، طراحی و مجسمهسازی در ایران روبرو هستیم.
وضعیت حال حاضر نگارگری در ایران چگونه است؟
امروز ما در مرحله برزخ و گذر از غربزدگی هستیم. ما فاصله چند صد سالهای را پیدا کردهایم و تفکرات غربی بسیاری از زوایای هنری و فرهنگی را تحت تاثیر قرار داد و همین سبب شد که نقاشی ما از اصول و مبادی خود جدا شود.
بعداز انقلاب هنرمندان با جدیت بسیار زیاد سعی کردند که دوباره هویت خود را بدست آورند و از همه طرف شروع به یادگیری و تدریس و آموزش هر دو جنبه پرداختند. اما تا این ماجرا بخواهد صورت متحدی به خود بگیرد و تبدیل به مکتب خاصی شود، مثل همه دورههای تاریخ زمان میخواهد، اما خوشبختانه ما حضور نابغه دوران آقای فرشچیان را داریم که تمامی موارد قدیم را با برگرفتی از تجربیات تاریخی در طول این دوره و نبوغ شخصی خود آمیخته است.
آیا میتوان در نگارگری مسایل روز را وارد کرد و به نوعی بدعت گذاشت؟
کار هنر اساسا کپیبرداری از آنچه که میگذرد؛ نیست و هیچ هنرمندی چنین نکرده است. ما رئالیسم و فوتورئالیسم داشتیم که امروزه در حوزه هنر تقریبا اهمیتی به آنها داده نمیشود. مبنای نظری نگارگری به گونهای است که بهترین زمینه را برای معنا بخشیدن به این ظاهر و انکشاف معانی آنچه که در داخل است در وجود خود دارد، اما تا زمانی که هم صورت ظاهر یعنی قالب و هم صورت باطن یا معنا تحول پیدا نکند؛ هرگز نمیتواند وقار کامل و شایستهای را پیدا کند.
شاید امروز زبان دیگری لازم داریم اما هرگز از پیش نمیشود تعیین وضعیت برای هنر کرد و حتی باید اجازه داد سیر تغییر و تحول هنر خود تعیین کند، که خوشبختانه این اتفاق در حال افتادن است.
وضعیت نگارگری ایرانی در سطح بینالمللی چگونه است؟
در این بحثدو مساله وجود دارد اول مساله سیاسی است که من بارها به شخصه تجربه کردم که در بسیاری از کشورها برای اینکه هنر و تجارب جدید ما وارد نشود به شدت موضع گرفتند و بعد در کنار این مساله از ما میخواهند که هیچ هنر جدیدی نیاوریم و فقط مکاتب قدیمی خود را عرضه کنیم.
نکته دوم در بین جوامع دانشگاهی و اهل علم و اهل فرهنگ است. امروز رویکردهای بسیار زیادی از هنر نگارگری ایران در جهان وجود دارد، به طوریکه نهضتهایی در غرب پیدا شده که حتی شمایل ما را بهعنوان الگو برای خود برگزیدهاند، اما در سطح وسیع، اجازه گسترش و سیطره اینگونه تجربیات نمیدهند.
شعر و ادبیات در هنر نگارگری چه نقشی دارد؟
در قدیم نگارگران ما فهمیده بودند که باید زبانی در هنر پیدا کنند که بتوانند داشتههای فرهنگ را به تصویر بکشند، از این رو بهتر دیدند که به شعر و ادبیات متصل شوند، تا از این زبان هنری که با واژگان هنری و ادبیات هنری فرهنگ را بیان میکرد استفاده کنند و بیشتر آمیخته گردند. اما به مرور نگارگری درحال حاضر تلاش میکند تا خود شعر بگوید، این تلاش به معنای قطع رابطه با اصل مبانی شعر کهن نیست بلکه در راستای آن است.
مشکلات نگارگری امروز و راهکار مقابه با آن چیست؟
مبانی دانشگاههای ما و اصول آن مبتنی بر فرهنگ ما نبوده و نیست و با تمام تحولاتی که بعداز انقلاب در دانشگاههای ما بوجود آمده متاسفانه در رشته نقاشی مبانی آموزشی همچنان مبانی غربی است و با اینکه مبانی هنرهای ایران شناخته شده است و با اینکه کتاب و دستور دارد، متاسفانه حضور ندارد و مطمئنا اگر این اتفاق در سیستم آموزشی بیفتد که مبانی آموزشی هنر نگارگری مبانی هنرهای ایرانی باشد؛ پیشرفت چشمگیری را در این حوزه تجربه خواهیم کرد.