بزرگداشت حبیب آیتاللهی برگزار شد
بزرگداشت آیتاللهی و تجلیل از نیمقرن فعالیت هنری و پژوهشی این هنرمند نقاش، پژوهشگر برگزار شد / آغداشلو: همیشه فکر میکردم عرصه برای متفکرین دو جهانه محدود است، اما حالا میفهمم این مقاومت به اتصال طبیعی انسان به حکمت و معنای گذشتهاش برمیگردد.
ایلنا: بزرگداشت حبیب آیتاللهی و تجلیل از نیمقرن فعالیت هنری و پژوهشی او برگزار شد.
به گزارش ایلنا، در این مراسم که به همت معاونت پژوهشی فرهنگستان هنر و به منظور تجلیل و نکوداشت پیشکسوتان و هنرمندان ایران زمین برگزار شد، جمعی از اهالی فرهنگ و هنر درباره استاد آیتاللهی سخنرانی کردند. همچنین حسن مهرجردی، مشاور معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، به نمایندگی از علی مرادخانی، پیامی را درباره استاد آیتاللهی خواند. در پیام معاون امور هنری آمده بود: «سخن گفتن از استاد گرانقدری همچون جناب حبیبالله آیتاللهی هم مایه فخر و مباهات است و هم کاری بس دشوار. بیش از نیم قرن تلاش و فعالیت را چگونه میتوان در کلام خلاصه کرد بیاینکه حقیقت تضییع شود. حال آنکه درباره بزرگمردی سخن میگوییم که عمر پربارش را خورشیدوار بر حقیقت تابانده است. پس ستایش حقیقت، ستایش اوست.
استاد کودکیاش را در خانوادهای سنتی و مذهبی گذرانده و همواره در راه کسب هنر از حمایت آنان و به ویژه پدر بزرگوارشان بهرهمند بودهاند. این دیدِ باز و فراتر از محدودههای زمانی شاید مهمترین میراثی است که به استاد رسیده و در این سالها همراه ایشان بوده است.
جناب آیتاللهی هم محضر میرزاهای مکاتب را تجربه کرده و هم پای درس استادان برجسته خارجی نشسته است. اما نه در انگارههای سنتی باقی مانده و نه تابع محض جریانات غربی بوده، بلکه همواره شخصیت هنری مستقل خود را حفظ کرده و در آثارش بازتاب داده است. به گواه هنرمندان و پژوهشگران برجستهای که محضر استاد را درک کردهاند، این استقلال شخصیتی و حرفهای، از مهمترین آموزههای ایشان است که به شاگردانشان هم منتقل شده است. از ویژگیهای دیگر ایشان این است که در مقام استادی، قدردان استادان خود هستند و تاثیرپذیری از ایشان را انکار نمیکنند.
جناب آیتاللهی از نخستین مدیران فرهنگی سالهای آغازین انقلاب اسلامی هم هستند و به واسطه فعالیتهای تاثیرگذارشان به گردن جامعه فرهنگی حق بسیار دارند. نقش موثر ایشان در زمان ریاستشان بر دانشکده هنرهای زیبا و بنیانگذاری رشته هنر در دانشکده هنر و معماری یزد و دانشکده هنر زاهدان و تاسیس دانشکده هنر دانشگاه شاهد، در کنار تالیفات و ترجمههای بسیاری که از خود به یادگار گذاشتهاند، هر اهل فرهنگی را به ستایش این ستایشگر زیبایی وامیدارد.
همانگونه که پیشتر گفتم هیچ ستایشی نمیتواند قدردان حقیقت خدمات ایشان به فرهنگ و هنر ایران زمین باشد و مراسمی از این دست بهانهای است که ارادت جمعی خود را به استاد ابراز کنیم که بینیاز از هرگونه مراسمی، بزرگ است و بزرگوار. عمر پربرکتشان دراز باد.»
در این مراسم هدیهای به رسم یادبود از سوی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به استاد حبیب آیتاللهی تقدیم شد.
آیدین آغداشلو نیز درباره آیتاللهی گفت: استاد من هنرمند متفکری است که به زعم من قدرش آنچنان که باید شناخته نشده و البته باکی هم نیست، چون به هر حال اثر آدمهای بزرگ باقی میماند و در طول سالها عمل می کند؛ چه خود انسان حاضر و ناظر باشد وچه نباشد. به نظر من مسئله مهم تاثیرگذاری آدمهای خاصی است که حضور پیدا میکنند و اطراف خود را منور میکنند. خاطرات من از استاد آیتاللهی به دانشکده هنرهای زیبا برمیگردد. وقتی من وارد دانشگاه شدم، ایشان سال آخر بودند و در حال کار روی پروژهاش بود.
او ادامه داد: ما که تازه وارد دانشگاه شده بودیم با علاقه کارهای او را دنبال میکردیم. دقت و توجه ما به کارهای ایشان به حدی بود که من همین حالا و پس از گذشت سالها میتوانم پروژه دیپلم استاد را که طرح یک چرخ و فلک بود نقاشی کنم. همام زمان استاد به عنوان شاگرد اول دانشگاه بورسیه گرفت و برای ادامه تحصیل به پاریس رفت. من با برادر استاد به واسطه کار در روزنامه اطلاعات دوستی نزدیکی داشتم و در عالم شور و شر جوانی بسیار از او آموختم. پس از آن هم بارها من و آقای آیتاللهی در معرض یکدیگر قرار گرفتیم و برخورد داشتیم.
آغداشلو گفت: آیتاللهی برای من مظهر شخصیتهای دو جهانه بود. چیزی که من هم سعی کردم کم یا زیاد آن را دنبال کنم. چنین کسانی علاوه بر اینکه میخواهند آنچه در جهان میگذرد را بشناسند، دلبستگیها و وابستگیهای خودشان را هم از یاد نمیبرند و ما چنین افرادی را کم داشتیم. در سالهای پیش از انقلاب کفه ترازو به سود جهان غرب عمل میکرد و هنرمندان ما میخواستند به هر ترتیبی که شده به خانواده جهانی بپیوندند و ذهنیات خود را با آنها همسو کنند تا در دنیا غریبه نباشیم و جایی برای خودمان داشته باشیم؛ پس از انقلاب هم به جبران این شتابزدگی از جهان و آنچه در آن میگذشت دوری کردیم.
او افزود: در این سالها با برچسب چسباندن به هر چیزی که از حوزه سنتی ما نمیآمد سعی کردیم خودمان را آسوده کنیم. این افراط و تفریط همیشه بوده و من شخصیت استاد را به دلیل ارتباطش با هر دو جهان و متعادل بودنش در این زمینه تحسین میکنم. او حتی بعد از سفر به فرانسه برای گذراندن تحصیلات عالیه سعی و کوشش عمدهتری را برای معنا و هویت سنتی خود کرد. استاد جزئی از کل حکمت و فلسفه ماست که بخشی از آن را به صورت خودآگاه دارد و بخشی دیگر به او ارثرسیده و چه میراثمحترم و قابل تکیهای است.
وی به معنویت در هنر و تاثیر آن در آثار آیتاللهی اشاره کرد و گفت: همیشه فکر میکردم عرصه برای متفکرین دو جهانه محدود است، اما حالا میفهمم که این مقاومت به اتصال طبیعی انسان به حکمت و معنای گذشتهاش برمیگردد. این گذشته برای استاد من خانواده، ایمان، مطالعه و علاقهاش به همه مسائل بومی و اقلیمی بود. او این میراثرا نگه داشت و آن را برتر و افزون کرد. کار بزرگ او ترجمه کتاب «معنویت در هنر» بود که از درک او از هندسه متوازن هنر ناشی شد و نوعی معرفتشناسی بود که با هنر و معرفت اسلامی در اتصال بود. او در درسها و نقاشیهایش هم به این موضوع پرداخت و میزان متعادل و متوازنی شد از چیزی که بارها و به تواتر بالا و پایین رفته بود و استاد با تبدیل خود به شاهین ترازو و اعتدال، وظیفه و دین خود را ادا کرده است.