گروهی از هنرمندان تجسمی به وزیر ارشاد نامه نوشتند؛
ممیزی فرهنگ و هنر یکی از راههای محدودکردن سلیقههاست
تحمیل سلیقهٔ هر گروه اجتماعی به سایر گروهها، مانع آزادی در خلاقیت هنری میشود. هنر عرصهٔ بالندگی تجارب متنوع و بدیع افراد هنرمند است و هرآنچه عرصهٔ احساسات و عواطف و عقاید هنرمندان را کنترل کند، از یک سو به فرهنگسازی مصنوعی و از سوی دیگر به زیرزمینیشدن فرهنگ و هنر میانجامد.
ایلنا: گروهی از هنرمندان هنرهای تجسمی با انتشار نامهای به وزیر فرهنگ و ارزشاد اسلامی تقاضاهای خود را مطرح کردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، متن این نامه که نسخهای از ان در اختیار ایلنا قرار گرفته؛ بدین شرح است:
مدارا و تساهل فرهنگی، پذیرش نقش حمایتگرانهٔ دولت بهجای تصدیگری، ایجاد اعتدال در نقش نظارتی و کنترلی، تلاش برای[کاهش] دولتیکردن فرهنگ و برخوردهای غیرفرهنگی با اصحاب فرهنگ و تلقیهای عمدتاً امنیتی تهدیدآمیز از کار آنان، رفع موانع تولید و عرضهٔ آثار و محصولات فرهنگی و هنری، دفاع از کیان و استقلال فرهنگ و اصلاح نگاه سیاسی و امنیتی به آن، جلوگیری از اعمال سلیقهٔ شخصی و فردی در اجرای قوانین و مقررات، اجرای کامل قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، جلوگیری از اعمال سلیقهٔ شخصی و غیرقانونی و حذف خلاءهای قانونی و حقوقی در فعالیتهای نظارتی بخش فرهنگ و
هنر، حمایت از تولید محصولات فرهنگی، تسهیل و روانسازی قانونی و مقرراتی برای ظهور خلاقیتهای فرهنگی و هنری…
اینها و بسیاری از اشارات هوشمندانه و نکات امیدبخش و صریح دیگر، بندهایی از برنامهٔ پیشنهادی آقای علی جنتی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
و هنرمندان تجسمی چه میگویند؟
ایران، سرزمین اقوام مختلف و فرهنگها و سلیقههای متنوع است. جامعهٔ جوان و پرجمعیت ایرانی نیز مصمم و با اشتیاق میکوشد تا با پیشرفت درهمه رشتههای علمی و هنری سهم خود را در رشد تمدن جهانی ایفا کنند. این عوامل و بسیاری دیگر، مسئولیت دولت جدید برای توسعهٔ فرهنگی و هنری کشور را پررنگتر میکند.
همانگونه که در بندهایی از برنامهٔ فرهنگی آینده میبینیم وقت آن رسیده است که این تنوع و تکثر ارزشمند به حساب آید و رفع موانع محدود کنندهٔ آن، به عنوان ضرورتی اجتماعی و شرط پیشرفت فرهنگی، پذیرفته شود.
اشارات و نکات متعدد «برنامهٔ پیشنهادی» تاییدکنندهٔ این نظر است که ممیزی فرهنگ و هنر یکی از راههای محدودکردن سلیقههاست و تحمیل سلیقهٔ هر گروه اجتماعی به سایر گروهها، مانع آزادی در خلاقیت هنری میشود. هنر عرصهٔ بالندگی تجارب متنوع و بدیع افراد هنرمند است و هرآنچه عرصهٔ احساسات و عواطف و عقاید هنرمندان را کنترل کند، از یک سو به فرهنگسازی مصنوعی و از سوی دیگر به زیرزمینیشدن فرهنگ و هنر میانجامد که نتایج مخرب آن انکارناپذیر است.
همچنین باید اضافه کرد که هنر عرصهٔ تضارب آراء است و هرگونه اراده یا برنامهای برای اصلاح و بهبود کیفیت آثار هنری، تنها از طریق رویارویی آزاد انواع هنرها در جامعه امکانپذیراست، نه با استفاده از ابزار حذف و ممیزی. در سالهای اخیر، هنرمندان بیش از محدودیتهای نظارتی دولتی، از فشارهای سلیقهای مراکزی از قدرت به زحمت افتادهاند که ورای ساز و کار قانونی و معمولاً به بهانههای شرعی یا سیاسی امکان نمایش و عرضهٔ آثار فرهنگی را محدود یا منتفی کردهاند.
در سالهایی که گذشت، چند بار دیدیم که نگارخانهای در روز اول نمایشگاه تفتیش شد و آثاری، بدون دلیل منطقی از مجموعه کار هنرمند حذف شد؟ چند بار شنیدیم که نگارخانهای به دلایل نامعلوم و بهانههای مختلف تعطیل شد؟ چند بار فهمیدیم که این یا آن هنرمند از حق نمایش آثار خود محروم شد؟ چه کسی از وضع معاش و وضعیت روحی و روانی این هنرمندان خبر دارد؟ طبیعی است که این فشارها و محدودیتها هنرمندان را دلسرد کرده، یا به انفعال و خاموشی میکشاند یا به فکر مهاجرت و نمایش آثار خود در خارج از ایران میاندازد.
هنرمندان به خوبی واقفند که:
آزادی به معنای رهایی بیقید و شرط نیست. آزادی همواره در محدودهٔ قانون معنا مییابد. چراکه قانون، در اساس قراردادی است میان دولت و ملت تا مرزهای مابین حقوق عمومی و خصوصی و نظم اجتماعی و آزادی فردی بدون اعمال خشونت رعایت شود. عدمشفافیت قانونی از یک سو فضا را برای سوءاستفاده و بروز واکنشهای سلیقهای و بیضابطه مهیا میکند و از سوی دیگر امنیت ذهنی و روانی هنرمند در خلق و نمایش اثر را از او میستاند. ازاینرو، ما هنرمندان تجسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میخواهیم:
۱. ممیزیِ پیش از نمایش آثار لغو گردد.
۲. مقررات مشخص و شفاف و کارشناسانه برای ارائهٔ آثار تجسمی تدوین گردد. مقرراتی که با حداکثر دقت و صراحت، وظایف و اختیارات دولت و حقوق و آزادیهای هنرمندان را معین کند.
۳. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رأساً مسئولیت تام صیانت از مقررات مربوط به ارائهٔ آثار تجسمی را بپذیرد.
در پایان، ما امضاءکنندگان این نامه امید داریم که دولت، وعدهها و برنامههای مثبت و تحولخواهانهٔ خود را با دقت و عدالت و قاطعیت اجراء کند.
این نامه به امضای هنرمندان زیر رسیده است:
مهدی آتشی، مهرانه آتشی، پویا آریانپور، سیروس آقاخانی، نگاره آیتالهی، پوریا ابراهیمی، فرح ابوالقاسم، فریدالدین احمدی، علی احمدی پیروز، فرزاد ادیبی، کوروش ادیم، هما ارکانی، آرمان استپانیان، آتیلا اسکندانی، امیرحسین اسماعیلی، فرح اصولی، بابک اطمینانی، مهرداد افسری، ایمان افسریان، آریا اقبال، سیمین اکرامی، فاطمه امدادیان، ثمیلا امیرابراهیمی، طناز امین، امید امینی، مجتبی امینی، نازگل انصارینیا، هاله انواری، مصطفی اوجی، کیوان باجغلی، منصوره باغگرایی، داوود باقری، محسن بایرامنژاد، معصومه بختیاری، سعید برآبادی، احسان براتی، فائقه بقراطی، زانیار
بلوری، شاهپری بهزادی، محمودرضا بهمنپور، نبی بهرامی، ترگل بهمهر، روئین پاکباز، مهدی پرستار، مریم پرهیزکاری، ساغر پزشکیان، بهرنگ پورحسینی، ساره تقیآبادی، پرویز تناولی، روژین توکل، شهریار توکلی، ابوالفضل توکلی شاندیز، راشین تیموری، علیرضا جدی، بهنام جلالی جعفری، محسن جلیلی، بهمن چگنی، شهلا حسینی، مهدی حسینی، سهیلا حقیقت، ابراهیم حقیقی، وحید حکیم، شهربانو حمزه، سیران حیدری، عاطفه خاص، غزال خطیبی، عاطفه خلیفه، هلیا دارابی، آریاسپ دادبه، سمیرا داورفر، حمیدرضا داوودی، بهرام دبیری، لیلی درخشان، رضا درخشانی، مینا درویش، گوهر دشتی، یحیی دهقانپور،
ساغر دیّری، علی ذاکری، مهشید رحیم تبریزی، مهران رضاپور، ندا رضویپور، امین روشنپور، نیلوفر رهنما، نوید ریحانی، شعله ریسمانچیان، الهه رئیس دانا، صغرا زارع، مازیار زند، مهران زیرک، مژگان سرابی، علی سراج همدانی، مریم سعیدپور، امیر سقراطی، فهیمه سلمانی، ملیحه سلیمیان، غلامرضا سماوی، محمود سمندریان، نیما سنبلستان، حمید سوری، عقیل سیستانی، حمید شانس، رزیتا شرفجهان، پیمان شفیعی، علی شکری، امید شلمانی، امیر شلمانی، سهیلا شمس، بهارک شمسالدین، سیوا شهباز، سعید شهلاپور، آذر شیخبهاءالدینزاده، جواد شیدا، قباد شیوا، رعنا صادقیان، منیژه صحی، بهنام
صدیقی، محمد صفاجو، بهرنگ صمدزادگان، مسعود صمیمی، حمید صوفی، تهمینه طاهباز، محسن طاهری، جلال طاهریان، محمدمهدی طباطبایی، مریم طباطبایی، هنگامه عابدین، احمد عالی، مهرداد عسگری طاری، اسماعیل عباسی، بهرام عظیمپور، آساره عکاشه، مهسا علیخانی، جواد علیمحمدی، مینا غازیانی، حسن غفاری، حمیدرضا غفوری، مهدی فاضل، حسین فاطمی، حمید فام، گلناز فتحی، شایسته فخری، جمشید فرجوند فردا، ژاله فرشی، رعنا فرنود، فتانه فروغی، افشین فیروز کندیان، نغمه قاسملو، زهرا قراخانی، سارا قاضی اسداللهی، علی قائمی، کتایون قدس راد، مسلم قرایی خضری، الهام قربانی، حمیدرضا قلیچخانی،
احمد کارگران، بابک کاظمی، میترا کاویان، پریسا کبیری طامه، سیمین کرامتی، حمیدرضا کرمی، کتایون کرمی، هما کشاورز، فرزاد کشتکار، حمید کشمیرشکن، حسین کهفی، هدیه کیمیایی، راضیه کیوانپور، آمین گرگان محمدی، کوروش گلناری، علی گلستانه، پرییوش گنجی، گلاره گودرزی، نعمت لالهای، علیرضا لبشکا، سعیده لطفی، محمدحسین ماهر، سلمان متینفر، حسین مجنی، طاهره محبی تابان، شهلا محجوبی، سحر مختاری، زهرا مداح، جواد مدرسی، احمد مرشدلو، آتیه مرکزی، بهروز مسلمیان، رویا مشعوف، معصومه مظفری، امیر معبد، منوچهر معتبر، علی معتمدیان، ماهان معلمی، هنگامه معمری، الهه مقدمی،
رامیار منوچهرزاده، زینب موحد، حسن موریزینژاد، همایون موسوی، کامبیز موسوی اقدم، کیوان موسوی اقدم، مهران مهاجر، لیلی میرزا، علیاصغر میرزائیمهر، علی ناجیان، مینا نادری، نگار نادریپور، محسن ناصری، عباس نامجو، محسن نبیزاده، مهرداد نجمآبادی، بهزاد نژادقنبر، کریم نصر، ابوالفضل نظری، شهروز نظری، علیرضا نکویی، امین نورانی، حامد نورائی، حامد نوری، مینا نوری، سارا نیلی، احمد وکیلی، بیتا وکیلی، سمیه هاشمی، عادل هاشمی، غزاله هدایت، فرزین هدایتزاده، صادق همتی، پیمان هوشمندزاده، منا یحیایی، منیره یحیایی.