خبرگزاری کار ایران

معاون رئیس جمهور اعلام کرد: ‌

بناهای فرهنگی و تاریخی به مثابه مدرسه

بناهای فرهنگی و تاریخی به مثابه مدرسه
کد خبر : ۱۱۸۷۷۲

آیا محیط مدرسه و فضای معمولاً خشک و بی‌روح کلاس درس، فرصتی برای زایش چنین کنش‌هایی فراهم می‌کند؟ آیا روش‌های تدریس و شیوه‌های ارزش‌یابی در مدرسه، توانایی ایجاد فرصت‌هایی برای ظهور احساسات، علایق و فعالیت‌های آزاد دانش‌آموزان دارد؟

ایلنا: سازمان میراثفرهنگی به منزله نماد حافظ دستاوردهای مادی و معنوی نسل‌های فرهیخته ایران زمین، می‌تواند ظرفیتی عظیم برای تعلیم و تربیت نسل جدید باشد. این دستاوردها گرچه متعلق به گذشته است، اما نسل آینده شکوه و عظمت، جلال وجمال خود را با تکیه بر آن خلق می‌کند.

به گزارش ایلنا، محمد علی نجفی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراثفرهنگی و گردشگری در یادداشتی عنوان کرد: ظرفیت‌ها و سرمایه‌های این سازمان برای تعلیم و تربیت نسل جدید به واسطه در برگرفتن منابع غنی و متنوع فرهنگی و جاذبه‌های فراوان دیداری و گردشگری هم آموزشی و هم انگیزشی است. صاحب نظران تعلیم و تربیت بر این باورند که مستعدترین ظرفیت‌های یادگیری خلاق و فعال، در آزادترین و غنی‌ترین محیط‌های فرهنگی امکان‌پذیر است.

به نظر می‌رسد یکی از راه‌ حل‌های اساسی برای ارتقای فرایند تعلیم و تربیت، ایجاد فضاها و ظرفیت‌های خارج از فضای رسمی مدرسه است تا دانش‌آموزان به دور از فضای اجبار و فشار، به یادگیری و کشف محیط پیرامون خود اقدام کنند. از این رو استفاده از ظرفیت‌های میراثفرهنگی و موزه‌های علمی، هنری و اماکن تاریخی و گردشگاه‌های مختلف می‌تواند راهکار مناسبی برای تأمین این هدف باشد؛ از جمله بازدید از موزه‌ها و مراکز علمی، فرهنگی و هنری، زمینه‌ای برای کاربردی کردن آموزش‌ها و انتقال مفاهیم درسی به میدان تجربه، عمل و رفتار است.

به بیانی دیگر موزه‌ها، نمایشگاه‌ها و مراکز وابسته به سازمان میراثفرهنگی می‌توانند به دانش‌آموزان کمک کنند که وجه عینی مفاهیم ذهنی را در محیط‌های خارج از مدرسه درک کنند و این مراکز به عنوان پل ارتباطی بین آموزه‌های نظری و ذهنی با آموزه‌های عملی و مهارتی خواهند بود. مصوبه اخیر دولت که بر اساس پیشنهاد سازمان، ورود دانش‌آموزان را همراه معلمان خود به موزه‌ها و سایر مراکز فرهنگی وابسته به سازمان رایگان اعلام کرد، با همین هدف صادر شده است.

اگر آموزش را به مثابه به کارگیری هماهنگ استعدادها برای عبور از نادانسته‌ها به دانسته‌ها تلقی کنیم و پایداری این دانسته‌ها را از حوزه‌ ذهنی و نظری به حوزه‌های عاطفی و رفتاری بدانیم، آنگاه در خواهیم یافت که فرصت‌های آموزشی خارج از مدرسه تا چه اندازه می‌تواند در تحقق اهداف تربیتی به معنای وسیع آن کمک کند. یکی از ویژگی‌های آموزش از این طریق، یادگیری به سبک مشاهده است. یافته‌های روان‌شناسی یادگیری نشان می‌دهد که یادگیری از راه مشاهده، پایدارتر و عمیق‌تر از سایر یادگیری‌هاست. یادگیری برای دانش‌آموزان زمانی جالب و شوق انگیز است که در پرتو اندیشیدن، حس کردن، بازی کردن، نوآفرینی، فعالیت و عمل انتخابی انجام شود.

آیا محیط مدرسه و فضای معمولاً خشک و بی‌روح کلاس درس، فرصتی برای زایش چنین کنش‌هایی فراهم می‌کند؟ آیا روش‌های تدریس و شیوه‌های ارزش‌یابی در مدرسه، توانایی ایجاد فرصت‌هایی برای ظهور احساسات، علایق و فعالیت‌های آزاد دانش‌آموزان دارد؟
به راستی چگونه می‌توان موزه‌های کم رونق را به مدرسه‌های پرشور تبدیل کرد؟ چگونه می‌توان گردش‌های «تفننی و تفریحی» صرف را به گردش‌های «علمی و تخیلی» ارتقا داد؟ چگونه می‌توان بین «آموزه‌های مدرسه‌ای» و «بازدیدهای علمی و فرهنگی» پیوندی معنا‌دار برقرار کرد؟ چگونه می‌توان ضمن عبور آگاهانه از مسیر گذشته، به تولید و خلق سازه‌های پویای آینده دست یافت و چگونه می‌توان ضمن تکیه بر بنیادهای فرهنگی و سنت‌های دینی و ملی کشور خود از تکنیک‌ها و دستاوردهای علمی و آموزشی کشورهای پیشرفته برای تقویت فرایند یاد دهی – یادگیری و راه‌اندازی شهرک‌های علمی، فرهنگی، هنری و تاریخی بهره جست؟

چگونگی پاسخ به این سؤالات و ارائه‌ راهکارهای علمی، عملی و ترسیم دورنمای «طرح جامع آموزش از طریق مشاهده و عمل» بخش عمده‌ای از دغدغه‌های ذهنی و عاطفی ما بود که قرار شد پشتوانه‌های علمی - اجرایی این طرح با مشارکت کارشناسان و صاحب نظران تعلیم و تربیت پی‌ریزی گردد. برای فعلیت بخشیدن به یک تحول بزرگ در عرصه‌ تعلیم و تربیت باید طرحی نو مبتنی بر ظرفیت‌ها، واقعیت‌ها و امکانات موجود درانداخت؛ طرحی که در وهله نخست متضمن یک شالوده شکنی بنیادین در نظام فعلی یاددهی - یادگیری است. یعنی باید قالب‌ها و ساختارهای انجمادی را به بسترها و جویبارهای زاینده تبدیل کرد و یادگیری رسمی وابسته را به یادگیری آزاد و خلاق مبدل ساخت. طرحی که آموختن، کشف کردن و تولید دانش را نه به عنوان یک «فرآورده» و «تکلیف از پیش تعیین شده» بلکه به منزله یک «فرآیند» و «نیاز زاینده» معرفی کند. در چنین شرایطی است که زمینه «تحول آموزشی» به قصد باروری و پرورش افرادی خلاق و اندیشمند مهیا می‌شود؛ افرادی که یادگیری را نه برای «اندیشه‌‌آموزی» بلکه برای «اندیشه‌ سازی» و مدرسه را نه برای «کسب نمره» و «مدرک» بلکه برای «کشف دانش» و «کسب بینش» تلقی می‌کنند. برای دستیابی به اهداف این طرح باید محیط زندگی را به مدرسه و مدرسه را به محیط زندگی تبدیل و قلمرو آموختن برای زیستن و زیستن برای آموختن را همسو کرد.

یکی از منابع مهم و جامع این نوع یادگیری را می‌توان از طریق موزه‌ها، اماکن و بناهای تاریخی، باستانی، طبیعی، هنری و… جست و جو کرد. با این نوع نگرش و با چنین تصویری از جایگاه موزه‌ها و سایر اماکن تاریخی و فرهنگی، قطعاً طرح دیدگاهی که بتواند این مرکز را به محیط‌های یادگیری خلاق همراه با فضاهای ذهن انگیز و دل‌انگیز آموزشی تبدیل کند، دور از انتظار نخواهد بود. یکی از ویژگی‌های یادگیری در محیط‌های بیرون از مدرسه نظیر موزه‌ها و نمایشگاه‌ها این است که دانش‌آموزان از فضای رسمی و سطحی و در عین حال رقابت‌جویانه آزاد می‌شوند و می‌توانند به دور از مرزبندی‌ها و برچسب‌های آموزشی، آموختن را نه برای دیگران که برای خود و دانش را نه از روی ترس مدرسه و خانه، بلکه از روی لذت و شوق شخصی فرا گیرند. در حقیقت رسالت اصلی تعلیم و تربیت قبل از هر چیز باید ایجاد علاقه به یادگیری، لذت بردن از دانستن و اشتیاق پایان ناپذیر برای کار و فعالیت باشد. در این راه سازمان میراثفرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری می‌تواند مشاور و خدمتگزار شایسته‌ای برای آموزش و پرورش باشد.

در نقطه مقابل نیز طبیعی است که سازمان میراثفرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری برای غنا بخشیدن به فعالیت‌های خود و انجام درست مأموریت‌های خویش در پژوهش، حفظ و معرفی مواریثفرهنگی، ترویج، توسعه و حمایت از صنایع‌ دستی و معرفی، تقویت محتوا و گسترش فعالیت‌های گردشگری در کشور، به همکاری و همراهی فرهنگیان و دانش‌آموزانی که آینده‌ساز میهن اسلامی‌اند، نیازمند است. همراهی فرهنگیان و دانش‌آموزان با فعالان میراثفرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری به شکل‌گیری سرمایه بزرگ اجتماعی خواهد انجامید که هم آموزش و پرورش از نتایج آن بهره خواهد گرفت و هم سازمان میراثفرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری و هم جامعه. حمایت از تشکیل انجمن‌های دوستدار میراثفرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری در میان معلمان و دانش‌آموزان گام نخست این همکاری و همراهی خواهد بود. خوشبختانه با برگزاری نخستین نشست مشترک مدیران و فعالان بخش میراثفرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری با جمعی از مدیران آموزش و پرورش و فرهنگیان دلسوز و صاحب نظر، راه برای طراحی ساز و کارهای این همکاری‌ها گشوده شده است و امید آن‌که در آینده‌ای نزدیک نتایج این اقدامات به بار نشیند و اعتلا و ارتقای فرهنگ و تعلیم و تربیت با سرعتی بیش از گذشته تحقق یابد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز