تنفس جنگل، نفس کارخانه های مازندران را بند می آورد؛
آقای استاندار؛ برای یکبار تکلیف جنگل و کارخانه را روشن کنید
قرار بوده طرح تنفس جنگل در شمال را از سال 1399 اجرایی کنند تا کارخانه ها یی که مواد اولیه مورد نیازشان از جنگل تامین می شود؛ تدبیری برای جایگزینی و بحرانی نشدن اوضاع بی اندیشند و یکباره از سال گذشته این طرح اجرایی می شود.
قرار بوده طرح تنفس جنگل در شمال را از سال 1399 اجرایی کنند تا کارخانه ها یی که مواد اولیه مورد نیازشان از جنگل تامین می شود؛ تدبیری برای جایگزینی و بحرانی نشدن اوضاع بی اندیشند و یکباره از سال گذشته این طرح اجرایی می شود!
صنایع چوب و کاغذ مازندران را دیگر همه می شناسند؛ بزرگ ترین و قدیمی ترین کارخانه تولید کاغذ! بیش از 1300 کارگر به طور مستقیم در این واحد شاغل هستند و معاش بیش از 10 هزار نفر غیرمستقیم از طریق این کارخانه بوده و هست؛ ان شاء الله!
علاوه بر اینها؛ طرح هایی همچون حفاظت از جنگل؛ زمینه اشتغال صدها نفر را فراهم می آورد که با اجرای طرح تنفس جنگل و خروج کارگران از عرصه های جنگلی ؛ هم اشتغال اینان به خطر افتاده و هم نگرانی ها بابت تامین مواد اولیه کارخانه چوب و کاغذ مازندران روز به روز بیشترمی شود!
این موارد را کنار بگذارید؛ صحبت های اخیر در مورد واردات کاغذ توسط این کارخانه با ارز 4200 تومانی را مد نظر داشته باشیم! خب! تکلیف کارخانه و نگرانی های پی در پی کارگران درباره آینده این کارخانه را چه کنیم؟
زمانی که موضوع تصمیم مدیران بانک ملی بابت خروج از کارخانه داری و واگذاری سهام عمده متعلق به بانک مطرح شد؛ بحرانی دیگر پیش آمد و آن بحث وضعیت تولید و کارگران بعد از واگذاری واحد بود که با تاکید استاندار؛ موضوع تا حدی منتفی و نگرانی های بعدی تا میزانی فروکش کرد اما احساس می شود که تصمیمات پشت پرده؛ خطرناک تر از آنی است که فکر می کنیم؛ یعنی به حال خود رها شدن کارخانه و به بحران کشیده شدن و شاید هم تعطیلی تدریجی کارخانه معظمی همچون "چوب وکاغذ " مازندران؟!
نامه هشدار نماینده کارگران مازندران و پیشکسوت خانه کارگر؛ نصرالله دریابیگی به استاندار، راجع به اوضاع و احوال کارخانه "نکاچوب" و تهدید جدی امنیت شغلی صدها کارگر شاغل؛ حکایت از وضعیت اسفبار کارخانه های بزرگی است که روزگاری معیشت صدها کارگر و خانواده هایشان از طریق آنها تامین می شده و امروز اصلاً نمی توان به آنها و حیاتشان امیدوار بود!!
کارخانه ای صدها کارگر را برای حفظ و حراست جنگل استخدام می کند و دولت تضمین اشتغال و حقوقشان را برعهده می گیرد و به یکباره همه چیز آوار می شود بر زندگی کارگرانی که یک عمر زحمت کشیده اند و اینک باید قید کار و حقوق را بزنند و به ناکجا آبادی بی اندیشند که بی تدبیری مسئولان، مسبب این وضعیت است!
امروز با توجه به قراین و شواهد موجود هم باید نگران حیات جنگل ها بود و هم نگران تداوم فعالیت کارخانه هایی که زحمات فراوانی برای ایجاد آنها کشیده شده و این روزها قربانی بی تدبیری و سیاست های غلط می شوند!
خدایا چنان کن سرانجام کار/تو خوشنود باشی و ما رستگار
محمد درخشنده