با مساعدت بهزیستی مازندران:
گذرگاه زندگی "عمو سیفعلی" با تامین ویلچر برقی هموار شد
با انتشار گزارش کمک به تامین ویلچر برقی برای "عمو سیفعلی" معلول جسمی و حرکتی کمتر از یک ماه ویچلر مورد نظر از سوی بهزیستی استان مازندران به وی اهدا شد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، دو هفته گذشته گزارشی با عنوان «رد پای زندگی در خانه یک معلول» و درخواست معلول جسمی حرکتی مبنی بر داشتن "ویلچر برقی" درخروجی خبرگزاری ایلنا منتشر شد .
این گزارش با هدف انعکاس درد و رنج ازیک معلول جسمی حرکتی بود که سال 1337 دریک خانواده کشاورزبا سه معلول در روستای "کلقوچال" در بخش کلیجانرستاق شهرستان ساری متولد شد ، مقطع ابتدایی را در روستا به اتمام رساند و برای ادامه تحصیل راهی ساری شد و در سال 58 موفق به اخذ دیپلم شد و به مدت 4 ماه بصورت قراردادی در آموزش و پرورش فعالیت کرد وپس از آن به گفته خودش به جرم معلویت از این سازمان اخراج شد و پس از آن در زادگاهش به زندگی خود با تعمیر ابزارات برقی و کشاورزی به زندگی خود ادامه داد.
«به گفته این معلول هنرمند برای نتیجه کمسیون پزشکی وارد بهزیستی شدم با افرادی مواجه شدهام که با وجود جسم معلول آنان وشرایطی که داشتند امیدم به زندگی بیشتر شد، اهل افراط و تفریط هم نیستم ، گرچه خیلی راحت زندگی نکرده ام اما به همین شرایط راضی ام ، مسئولین بهزیستی نیز هم در حد توانشان به کمک می کنند البته به من قول دادند تا ولیچر برقی برایم تهیه کنند اما تاکنون این امر میسر نشد ، چنانچه این امر تحقق پیدا کند رفت و آمد برایم راحت تر خواهد شد».
او ادامه داد: کارگاهی کوچک در حیاط منزلم مهیا کردم و در آنجا سالهای زیادی مشغول به کار شدم از تعمیرات ابزارآلات کشاورزی ، موتور سمپاش تا جوشکاری که در حین انجام جوشکاری مته وارد چشمم شد و از ناحیه چشم راست دچار مشکل شدم اما این حادثه موجب نشد تا من دست از فعالیتم بردارم.
در شرایط خیلی سخت جراحی قلب باز هم انجام دادم ، اما هرگز ترس و دلهره ای به خود راه ندادم و در کمال اطمینان و توکل بر خدا وارد اتاق عمل شدم و پس از دو ماه استراحت به زدگی عادی خود برگشتم.
همه ی این مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتم اما هرگز شکایت نکردم وتنها ، "تنهایی " است که مرا رنج می دهد علرغم علاقه ام به زادگاهم و وابستگی به این مکان به ناچار خانه ام را برای فروش گذاشتم تا با فروش آن به شهر رفته با اجاره ی خانه ای کوچک درکنار اقوام ادامه زندگی دهم ، گر چه راغب به این کار نیستم اما چاره ای جزء این ندارم.
پس از چند ساعت هم صحبتی، با آقای قربانی خداحافظی می کنم زندگی او با مفاهیمی که در ذهن دارم متفاوت است ،گاهی ساده و گاهی پیچیده و مبهم! رمز و راز زندگی مردی که پر از رمز و راز و حس قدرت خداست.
مسیربازگشت را به این فکر میکنم اگر پایی برای رفتن وجود ندارد اما دلی است که تمام راه های نرفته را با عشق و صمیمیت طی می کند و امید به زندگی در او موج می زند،همتی دارد به پهنای سبز جنگل روستا و بلندای آسمان، آرزو می کنم مسئولان بهزیستی بتوانند خواسته این معلول هنرمند را در جهت تامین ولیچر برقی برآورده کنند تا پاهای بی رمق آقای قربانی با چرخهای ویلچرچمن های سبز و زیبای خانه اش را لمس کند و چشمانش هر روز در نگاه مردم مهربان روستایش تلاقی شود...
پس از انتشار این گزارش در خبرگزاری ایلنا، طی تماس و پیگیری خبرنگار ایلنا با دکترآرام مدیر کل سازمان بهزیستی مازندران ، در جریان گذاشتن ماجرای زندگی این معلول و نیاز وی به ویلچر برقی قول داد تا این امرپیگری و محقق شود.
و امروز خواسته عمو سیفعلی با همت و تلاش این مدیر سخت کوش و ساعی تحقق یافت و پاهای این معلول با چرخهای ویلچر، چمن های سبز و زیبای خانه اش را لمس خواهد کرد.
خبرگزاری ایلنا،در این میان با انتشار این گزارش ضمن انجام رسالتش که اطلاع رسانی دقیق و شفاف به مردم جامعه است موجب جلب کمک و مساعدت بهزیستی استان به این معلول شد.
گزارش از زهرا شریفی