سیاست گذاری ایرانی و هندسه مناسبات جهانی
یافتن پاسخی هماهنگ برای مقابله با افزایش نفوذ اقتصادی چین از طریق پروژه «راه ابریشم» از مهمترین محورهای مذاکرات رهبران «گروه ۷» در نشست اخیر کورنوال بریتانیا بود.
طرح «راه ابریشم جدید» تلاش دارد تا دهها کشور جهان را از طریق شبکهای از خطوط زمینی و مسیرهای دریایی به هم متصل کند. ایران نیز می خواهد بخشی از این پروژه بزرگ چینیها باشد؛ اما پرسش مهم این است که «آیا این تلاش ایران، یک واکنش تقابلی نسبت به غرب و رفتاری انفعالی و از سر ناچاری است و یا مبتنی بر نگرش های راهبردی به اهداف افق چشم انداز توسعه ملی ایران شکل گرفته است؟»
روشن است که این رویای چینی بدون سیاست گذاری آینده پژوهانه شکل نگرفته است. نظام سیاست گذاری عمومی در چین شامل ساز و کارهای متنوع و درهم پیچیده ای است که در آن حزب حاکم توانسته است در این فرایند، از یک سو نقش تعادلی میان «روندهای متناوب چرخه سیاست گذاری» ایفا کند و از سوی دیگر «میزان تحقق خواسته های عمومی کنترل شده و هدایت یافته مردم و همچنین نظارت محدود آنان بر حکمرانی» در آن کشور را نظام مند کند. خود چینیها از این الگو به عنوان «حکمرانی حزبی» تعبیر میکنند.
فارغ از ضرورت مطالعه تطبیقی و مقایسه ای «مدل های مدیریت حزبی» و «ماهیت الگوهای حکمرانی حزبی» و ارزیابی میزان موفقیت هر کدام از این الگوها - که بحث جداگانه ای است- به نظر می رسد که چین در زمینه ارائه الگوی قابل سنجش از میزان تاثیر گذاری حکمرانی حزبی بر سیاست گذاری عمومی و تاثیر آن بر ارتقای جایگاه اثرگذار این کشور بر مناسبات جهانی، می تواند برای سیاست گذارانِ آینده پژوه کشور قابل تامل باشد. هر چند این تجربه متعلق به حزب کمونیست چین است و البته متناسب با زیست بوم و اقتضائات سیاسی و اجتماعی این کشور طراحی و اجرا شده است، اما به عنوان یک تجربه در کنار مطالعه دیگر تجربه های جهانی می تواند مورد مطالعه و ارزیابی احزاب، مراکز مطالعاتی و سیاست گذاران کشور ما قرار گیرد.
اقدامات حزب حاکم چین، هم اکنون این کشور را به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل و پس از چهل سال اجرای سیاست اصلاحات و درهای باز توانسته است تغییراتی اساسی در بهبود شاخص های توسعه و افزایش سطح رفاه ملی در این کشور ایجاد کند.
همچنین چین در سال های اخیر سعی کرده تا الگوی حکمرانی حزبی خود را از سطح ملی به سطح بینالمللی ارتقا دهد. برای موفقیت در اجرای این راهبرد، چینیها با طراحی ایده های همچون «یک کمربند، یک جاده» و یا «ساخت جامعه بشری با سرنوشت مشترک و ایجاد جهان بهتر» تمرکز خود را از روی دولت ها به سمت همکاری با احزاب و مراکز فکری در دیگر کشورها معطوف کردهاند. در نتیجه با اتخاذ «روش های مشارکت جویانه» و مبتنی بر سه اصل«احترام متقابل»، «برابری و عدالت» و «همکاری و برد-برد» تلاش دارند تا از متهم شدن به سلطه طلبی، رفتارهای امپریالیستی و یا مداخله گری در امور دیگر کشورها از طریق تحمیل سیاست های سرمایه سالارانه پرهیز کرده و نسبت به پیشبرد و اجرای نرم سیاست ها و برنامه های مورد نظر خود در دیگر مناطق جهان، مبادرت کنند.
چینیها با رونمایی از «ایده سوسیالیسم چینی بر اساس اندیشههای شی جین پینگ»، تلاش خود را برای شکل دادن به یک عصر جدید بر اساس یک «ایدئولوژی راهنما» آغاز کرده اند.
چینیها در حال تبیین نظری جدیدی برای الگوی توسعه خود هستند که ویژگی مهم آن باز تعریف جدیدی از سوسیالیسم چینی با تاکید بر اصل برابری است. رویای چینیها این است که با استفاده از انگیزه «اعطای سهم مشترک از سود اقتصادی مشارکت جویانه»، ایده سوسیالیسم شی جی پینگ را به «پارادایم جهانی توسعه قرن» تبدیل کنند.
مهمترین مزیت چینی ها در این مسیر، تاکید قاطع آنان بر قابلیت سنجش کمّی ایده سوسیالیسم چینی است. چین اکنون بزرگ ترین شریک تجاری 124 کشور است و سهم رشد اقتصادی چین به رشد اقتصادی جهان بیش از 30 درصد است که مهمترین موتور توسعه اقتصادی جهان محسوب می شود.
رهبران گروه ۷ امیدوارند، طرح و ابتکار عمل زیرساختی جدید جهانی که هزینهای بالغ بر ۴۰ تریلیون دلاری خواهد داشت، جایگزینی با کیفیت بالاتر برای طرح «راه ابریشم جدید» چین باشد.
حال جمهوری اسلامی ایران که خود داعیه دار ارائه الگویی جدیدی از توسعه با عنوان« الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت» است، در آینده شکل گیری هندسه جدید مناسبات جهانی در کدام جایگاه قرار دارد؟ و این جایگاه و ایفای نقش متناسب با آن، در کدام «نهاد اجماع ساز ملی» مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است تا عموم مردم، نخبگان، احزاب و و دغدغه مندان حوزه سیاست گذاری بتوانند آن را به عنوان نقشه راه و تبیین کننده مسیر آینده کشور قلمداد کنند؟