علیرضا عرب – کارشناس رسانه
شایستگی روابط عمومی در سازمان ها و سندروم شیشه خیارشور
نگاه مدبرانه در امور هنگامی می تواند سرآغاز تحولی شگرف باشد که برگرفته از تخصص باشد وصد البته که در دنیای امروزی با توجه به سرعت پیشرفت و تحول لحظه گونه در علوم با نظر بر ورود متحورانه هوش مصنوعی، بی شک می توان به بقای حرفه ای امید داشت که برگرفته از تفکر، تجربه و نوآوری باشد. علم و هنر روابط عمومی، همچون سایر علوم برگرفته از دانش است و هنگامی سرآغازتحول و تغییر می گردد که چاشنی نوآوری توامان با دانش و تجربه باشد وگرنه مصداق گهربارسخنِ جناب مشتاق اصفهانی می شود که فرمود : “سرگشته صدهزار گرداب” خواهد شد.
اگر به سیر تحول ارتباطلات در سال های نه چندان دور نگاهی داشته باشیم به اهمیت و نگاه ویژه تخصص در امور به خوبی می شود پی برد. هنگامی که در سال 1968 مارشال مک لوهان یا به عبارتی هم نشین تر، پیشگویِ فرزانه نظریه دهکده جهانی را مطرح کرد و در آن به اهمیت و تاثیر رسانه ها در آینده جهان می پردازد و لزوم کار رسانه ها و مهم تر ازآن زبانِ و گویش متناسب با عصر پیش رو را مطرح کرد و به نظر می رسد برای ارتباط با این برهه از دوران ، محتاج دانستنِ زبانی دیگریم وآن، زبان رسانه و ارتباط است.
سرعت پیشرفت و البته علوم ارتباطات نیازمند نگاه فنی و کارشناسانه است و تنها را برون رفت و نجات از ورطه عقب ماندگی ها، روشن کردن چراغ است و این چراغ، چیزی جز علم نیست و لازم به یادآوری که خوشبختانه با اتفاقات و رخدادهای صورت گرفته، روابط عمومی جایگاه مطلوب خویش را در سازمان ها در حال پیدا کردن است و تصمیم سازی های هوشمندانه در سازمان ها، عضویت در انجمن های تخصصی و نیاز به فضاسازی رسانه ای در سازمان ها و مدیران، برطرف نمودن چالش های رسانه ای شرکت ها و … از جمله نمونه های بهبود یافته مواضع روابط عمومی ها در سازمان هاست و مطمئنا در آینده ای بسیار قریب، مدیرانِ هوشمند در جستجوی روابط عمومی هایِ هوشمند و متخصص خواهند بود.
سازمان های پیشرو در جهان، یک شاخص ممتاز دارند و آن ارتباط و استمرار است و نقش روابط عمومی ها به عنوان ارتباط دهنده وتسهیل کننده این مهم، مبرهن و واضح است و به اندازه کافی از زبان بزرگان در خصوص “هزینه کردن در روابط عمومی و تبلیغات سرمایه گذاری است” شنیده ایم و بازگو کردن مجدد این موضوع توجه و اهمیت جایگاه درخور رسانه ها و تعامل سازنده وتاثیرگذار را در دنیای امروزی را گوشزد می کند .
“سندروم شیشه خیار شور“
متاسفانه نگاه نه چندان مدبرانه در بعضی از سازمان ها، بدین گونه است که بعضی از نیروها را برای اینکه فقط سرشان گرم باشد به قسمت هایی خاص منتقل می کنند که فقط ” باشند” و بعضا این “باشدها” را روابط عمومی ها مشاهده می کنند، اما اگر می خواهند نشانگر خوشنامی، برند، افزایش تعهد سازمانی، ارتباط سازنده با جامعه، نگاه توسعه محور و… را جستجو کنند، بی شک ” روابط عمومی” حلقه گمشده این زنجیره اعتمادسازی و تصویر سازی زیباست و به صورتی کاملا ناصواب مصداق بارز ” سندروم شیشه خیار شور” در برداشت ظاهری و سطحی از اهمیت، استرس و اثربخشی علم وهنر روابط عمومی هاست.
بی شک پیشگوی فرزانه در سال ها قبل، پیش بینی صحیحی از جایگاه خطیر رسانه ها داشته و با علم به اینکه در سال های نه چندان دور، تاثیر فضاسازی و حاکمیت رسانه ها به شدت فراگیر و جهان شمول خواهدشد، به تکنیکال بودن این حرفه اشاره داشته که زبان دنیا، زبان رسانه و همگام سازی است و برداشت سطحی و غیرحرفه ای، یقینا افراد و جوامع را دچار مشکل خواهد نمود به طوریکه ” سوادرسانه ای” از ملزومات انسان خواهدشد، همچون نیاز به اکسیژن، نیاز به دوست داشتن و نیاز به پیشرفت.
حرفه روابط عمومی، دانشی است که به شما هنر ارتباط سازنده برد برد را نشان می دهد و اگر بخواهیم با نگاهی گذرا و سندروم گونه به این حرفه بیاندیشیم، بی شک از مسیر رشد وتوسعه عقب مانده ایم و این نکته حائز اهمیت که برای ساختن “برندی خوشنام” نیاز به روابط عمومی حرفه ای است که علاوه بر دانش فنی، نگاه توسعه گرایانه هم در آن واحد جاری و ساری باشد، چرا که مسلما ارتباطات استراتژیک یک سازمان اعم از تعاملات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و … مستلزم داشتن رابطی اهل فن است و قضاوت بی تمیز و تسامح گونه به این هنر و حرفه، جفایی است ناصحیح…