ماشین سازی درگیر یک توده بدخیم

ماشین سازی تبریز در این فصل در ناحیه مدیریت آسیب دید.
به گزارش ایلنا، ماشین در فصل جاری بارها و بارها دست به دست شده. آنقدر که حساب تعداد تغییرات روی نیمکت این تیم از دست همه در رفته. سعید اخباری اما دیرپاترین گزینه روی نیمکت ماشین بود که در تندباد حوادث مقاومت کرد؛ از کمک مربیگری شروع کرد، بعد سرمربی شد، رفت و برگشت، چند هفته دیگه بود و دوباره جدا شد. همین رفت و برگشتهای اخباری و سرنوشت عجیب او روی نیمکت ماشین
آینه نمای تمام قدی از مشکلات این تیم است. تیمی که هیچ کجا رنگ ثبات و آرامش را به خود ندیده؛ از مالکیت گرفته تا مدیرعامل و البته سرمربی
توده بدخیم سوءمدیریت در فوتبال باشگاهی که تخم لق آن طی دورههای اخیر مدیریت بنا نهاده شد و به سرعت عجیبی هم بین باشگاههای لیگ برتری و دستههای پایینتر رواج پیدا کرد، حالا همانند سرطانی کشنده شده که هر آن موجودیت و تمامیت فوتبالمان را با تهدیداتی جدی مواجه میکند.
ماجرای انحلال، واگذاری و یا هر چه اسمش هست که این روزها بر آسمان فوتبال تبریز سایه افکنده، استمرار همان نگرش منفعلانه و توتالیتر ساختاری است که به لیگ برتر هم تسری یافته.
فوتبال تبریز تا پیش از حضور فردی اصطلاحاً اقتصادی در آرامش مطلق بهسر میبرد اما تا وقتی سروکله مالک ابرهولدینگهای آذربایجانی پیدا شد، پس از یک مدت ماه عسل کوتاه نوبت به خزان رسید تا باریشهترین تیم شمالغرب فوتبال ایران و یکی از مردمیترین رنگهای فوتبال در تبریز، در پرتگاه عدم و در آستانه فروپاشی دستوپنجه نرم کند.
مالکیت یک شخصیت حقیقی بر دو باشگاه کاملاً منفک از یکدیگر شاید فقط و فقط در فوتبال ایران ممکن به وقوع
باشد.
مالک متمول هولدینگها و ایرلاینهای تبریزی که علاقه شدیدی به معروف شدن هم دارد، با در دست گرفتن مالکیت باشگاه قدیمی ماشینسازی تنها به شوآفهای بیشتر و البته قطع ید سایرین از فوتبال استان آذربایجان شرقی میاندیشید اما حتی شاید به تاریکترین پستوهای ذهنش هم خطور نمیکرد که این عطش دیده شدن و این تشنگی توجه، روزی به قیمت تمام آبرویش چندین و چند سالهاش ختم شود و رؤیاهای بلندپروازانهاش به عدم ختم
شود.
در شرایطی که دو باشگاه بزرگ و پرطرفدار تراکتور و ماشینسازی پیش از این تحت تملک یکی از نهادهای نظامی و یکی از نهادهای دولتی در تبریز بودند، حضور یک چهره متمول و اقتصادی باعث شد تا هم توازن و تعادل فوتبال در تبریز بر هم بخورد و هم دیگر خبری از آن روزهای نوستالژیک در غربیترین نقاط ایران
نباشد.
راهی که در فوتبال باشگاهی ایران به بینهایت ختم میشود؛ قصه نابودی باشگاههای پرهوادار است.
با نگاهی به جدول چند سال اخیر لیگ برتر و حتی لیگهای دسته پایینتر فوتبال ایران میتوان بهوفور مثالهای فراوانی از نابودی تیمهای ریشهدار و پررنگتر شدن نقشآفرینی تیمهای صنعتی پیدا کرد. ملوان، سپیدرود، داماش، گهر، ابومسلم، پاس، شموشک و این آخر هم ماشینسازی، همه و همه از باشگاههایی بودند که بهرغم برخورداری از بالاترین سطح پایگاه مردمی و استانی در ادامه حیات خود ناتوان ماندند و با حضور افراد غیرمتخصص بر رأس سکان امور راهبردیشان، تنزل به دستههای پایینتر و فراموشی از یادها را تنها طی چند سال کوتاه مکرراً تجربه کردند.
همین حالا هم اما برای گرفتن ماهی از آب دیر نیست و قرار نیست که دریا بخشکد. چند باشگاه بزرگ تا ورطه نابودی کشیده شدند و چندتایی هم به عدم پیوستند اما قهرمان زنده را عشق است. هنوز هم چندین و چند باشگاه مهم دیگر باقی مانده که باید با نگاه حمایتی از سوی دولت و دستگاههای مرتبط، از زیر یوغ تصمیمات غلط مدیران فردگرا بیرون بیایند و با استفاده از ابزار کار صحیح، به جاده موفقیت بازگردند.