مصطفی محدثی خراسانی:
مصرف بیرونی شعر آیینی در مداحیها موجب شده این شعر به قالب کلاسیک محدود شود/ اشعار سپید آیینی به گوش مردم نمیرسند
محدثی خراسانی معتقد است شاعر آیینی باید پیوندی میان واقعهی تاریخی و رخدادهای اکنون زمانه و وضعیت امروز باشد. او میگوید: باید شاعر نقشی که واقعهی تاریخی میتواند در تغییر هویت فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی واصلاح امور ما داشته باشد را ایجاد کند و در واقع راهبردی برای فرهنگ ما ترسیم کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تشیع به یک معنا جایگاه مجموعیت ادبیت و اعتقاد است. گرهخوردن تاریخ شهادت با شهادت از سویی امید و از جانبی دیگر تضرع و مویه بر این سرگذشت خونین را به آن بخشیده است. هیات در مقام روشنگاه این جمع امری ادبی و امر اعتقادی، تنها مفری برای دینداری نیست بلکه رسانهی اختصاصی تشیع برای ادامهی روایت هزارتو و آهنگین تاریخ خود نیز هست. از این رو دست زدن به تمایز میان وجوه ادبی و اعتقادی تشیع، شاید از قضا، مایهی پوشیدگی حقیقت خود موضوع شود. به مناسبت ایام پایانی ماه صفر با مصطفی محدثی خراسانی (شاعر آیینی) در مورد نسبت شعر و اعتقادات شیعی گفتگو کردهایم.
نسبت شعر آیینی و اندیشهی دینی در چیست و آیا شعر آیینی بازتاب ادبی کلام است؟
طبیعتا شعر به معنای واقعی آیینی است که برخاسته از تفکر دینی باشد اما الزاما بخش زیادی از آنچه امروز به عنوان شعر آیینی میبینیم برخاسته از تفکر، بینش و باور از سر معرفت دینی نیست بلکه بیشتر برخاسته از یک احساس و علاقهی دینی و عشق و ارادتی به اهل بیت علیها السلام است، که ممکن است این ارادت از سر دانش و بینش و معرفت دینی نباشد اما شعر آیینی واقعی باید اینگونه باشد یعنی از سر معرفت و بینش عمیق دینی باشد.
چرا شعر آیینی بیشتر در قالب شعرهای نو و سپید نمیآید و مداحان ما اغلب از این نوع قالبها از این گونه اشعار استفاده نمیکنند؟
در طول قرنها مخاطب شعر آیینی مردم بودهاند و بییشتر در محافل مدح و مرثیه و تکایا استفاده میشده است بنابراین اینگونه تلقی شده که باید شعر موزون باشد تا مورد استفادهی مداحان قرار گیرد و آنها بتوانند با موسیقی تلفیق کنند و همراه با آواز بخوانند. دلیل دیگر این است که در سالهای قبل از انقلاب جریان روشنفکری جا انداخته بود که مفاهیم دینی قالبهای نو و جدید را برنمیتابد مثلا شعرای قالبهای نو هم عمدتا تفکر چندان دینیای نداشتند تا مضامین دینی را در شعر به کار گیرند به همین دلیل؛ این تصور غلط وجود داشت که شعر آیینی باید در قالبهای کلاسیک مطرح شود اما بعد از انقلاب این باور غلط درهم شکست مثلا قویترین شعرهای سپید آقای گرمارودی شعرهای آیینی اوست. شعرهایی که در سطح شعرهای سپید مطرح قرن معاصر است. مثلا در سایه سار ولایت، خط خون، سپیدهی هشتم یا مثلا آثار سیدحسن حسینی در مجموعهی گنجشک و جبرئیل که تماما آیینی است و اینها از شعرهای طراز اول آیینی است. بنابراین این باور اکنون درهم شکسته اما به دلیل اینکه مخاطب اصلی شعر آیینی مردم در مساجد و تکایا هستند طبیعتا آنجا شعر سپید کاربردی ندارد و خوانده نمیشود و این تصور بوجود آمده که شعر آیینی لزوما باید در قالبهای کلاسیک باشد.
آیا این بدامن معناست که شعر آیینی بیشتر برای عوام است تا خواص؟
نه بلکه منظورم این است که جلوهی بیرونی و مصرف بیرونی و اجتماعی شعر آیینی بیشتر از تریبونهایی پخش میشود که مخاطبشان تودهی مردم است و این امر موجب شده تا این تصور غلط از شعر آیینی بوجود بیاید که در قالب کلاسیک گفته شود. در صورتی که قالبهای سپید هم جایگاه دارند اما به گوش نمیرسند. کسانی که پل پیوند بین مردم و شعر آیینی هستند مداحان هستند خب آنها شناخت شعر سپید را ندارند و سراغ این شعرها نمیروند. به دلیل اینکه کارکرد موسیقیایی شعر سپید به کار آنها نمیآید.
البته گاه مداحان به صورت محدود شعرهای سپید و حتی کتاب را با موسیقی میخوانند.
بله مداحان ما باید این همت و توان و دلسوزی را در خود ایجاد کنند مثلا شعر خط خون از آقای گرمارودی یا شعر راز رشید حسن حسینی را مگر نمیشود مداحان بخوانند؟ اینها را میشود خواند باید جامعهی مداحان ما هم سواد خودشان را بالا ببرند و هم با جریانهای امروز شعر آشتی کنند تا این اتفاق بیفتد.
باتوجه به اینکه مفاهیم روشنفکرانه و موضوعات مرتبط با عشق و دلباختگی و نیز ناامیدی و ترس با استفاده از قالبهای نو در شعر توانسته مخاطبان زیادی داشته باشد، به نظرتان در این نسبت وضعیت شعر آیینی امروز چگونه است و چه اتفاقی باید در آن رخ دهد؟
مشکل اصلی این است که ما در کشور نظام فرهنگی هوشمندی نداریم یعنی حوزهی فرهنگ به حال خود رها شده و هر کس در حوزهی فرهنگ هر کاری بخواهد میکند. نظام فرهنگی ما نه سازوکار ترویج ارزشها را دارد و نه سازوکار ترویج ضدارزشها را. مثلا شعر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه جایگاهی دارد؟ چه کسی متولی است؟ در آنجا معاونت قرآن، موسیقی و… وجود دارد اما شعر وجود ندارد خب طبیعتا وقتی روی این موضوع سرمایهگذاری نکنیم و متولی نداشته باشد به حال خود رها میشود. اما اگر در این حوزه سازوکار تعریف شده و راهبردهای کلان فرهنگی وجود داشته باشد در واقع باعث اصلاح میشود. البته تنها وزارت ارشاد نه، ما سازمانها و نهادهای موازی بسیاری داریم که بیتالمال را استفاده میکنند اما مسئله اینجاست که هیچیک از اینها پاسخگو نیستند. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها یک بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان بود که تنها کاری که انجام میداد سالی یکبار جشنوارهی شعر فجر را برگزار میکرد.
آیا شعر آیینی معطوف به تاریخ است و شاعر آیینی تا چه میزان باید دانش تاریخی داشته باشد؟
قطعا یکی از ضرورتها تاریخ است اما تنها تاریخ نیست که شاعر پیرامون آن شعر میگوید. در واقع شاعر باید پیوندی میان آن واقعهی تاریخی و رخدادهای اکنون زمانهی خودش و وضعیت امروزش باشد. باید شاعر نقشی که واقعهی تاریخی میتواند در تغییر هویت فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی واصلاح امور ما داشته باشد را ایجاد کند و در واقع راهبردی برای فرهنگ ما ترسیم کند.
چرا ما درباره برخی از ائمه شعر کم داریم و این موضوع این پرسش را پیش میآورد که مثلا ما درباره امام هادی(ع) کم کار کردیم؟
اهل بیت(ع) در مجموع نور واحدند میتوان اینطور نگاه کرد. اما اینکه شعر آیینی خیلی اختصاصی برای هر یک از ائمه باشد از جهتی خوب است چون هر یک از آنها برجستگیهای خاص خود را داشتند که پرداختن به آنها میتواند به ترویج فضیلت در جامعه کمک کند. طبیعتا به دلیل اینکه عاشورا و قیام امام حسین(ع) و مجالسی که برای امام حسین(ع) برگزار میشود یک سابقهی طولانی تاریخی و گستردگی فراوانی دارد به تبع شعر آیینی هم در این زمینه بیشتر است. حضرت علی(ع) به عنوان نقطهی عطف تشیع بیشتر مدنظر شاعران آیینی بوده است یا پیامبر اکرم(ص) که محور وحدت همهی مسلمین جهان بوده است. اینها به این دلیل است که هم ضرورت بیشتری و هم تقاضای بیشتری وجود داشته است که باعث شده شاعر به آنها بیشتر بپردازد اما مثلا ائمهای مانند امام هادی(ع) و امام جواد(ع) به دلیل اینکه بازتابهای تاریخی کمتری از آنها شنیدهایم و اطلاعات کمتری از آنها داریم و رخدادهای کمتری از زندگی آنها مطرح شده جلوهی کمتری هم در شعر پیدا کردهاند. وجه دیگر این است که اگر برای یکی از اهل بیت(ع) شعر سروده شود میتواند به همهی آنها تعمیم پیدا کند، چراکه آنها نور واحدی هستند که از یک خورشید ساطع میشوند.