خبرگزاری کار ایران

شهریار هدایتی و لاکان‌گرایی در داستان

شهریار هدایتی و لاکان‌گرایی در داستان
کد خبر : ۹۶۹۷۹۴

شاید کمتر کسی انتظار داشته باشد که نوفرویدیسم در قالب اندیشه و داستان ایرانی به بازتولید برسد و تا این حد بازتاب و تجلی بیابد. شهریار هدایتی، نویسنده و سخنرانی است که سالیانی چند در ایران به کار پرداخته و به یکی از نویسندگان پرمخاطب تبدیل شده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب‌های شهریار هدایتی به دو دسته تحلیلی و داستانی تقسیم می‌شوند. کتاب‌هایی چون: «جستاری در ادبیات افسانه»، «خرده روایت‌های شبه الکی» و «ضحاک نامه» در دسته کتاب‌های تحلیلی هدایتی قرار می‌گیرند که در آن به نقد اسطوره‌گرایی، شخصی شدن حکومت، لیبرالیسم، نولیبرالیسم، سنت و کاراکتر ملی و منش ملی و پسااستعمار می‌پردازد و کتاب‌هایی چون: «سی و سه پل»، «ماهی آب‌های آلوده»، «آنا» و مکافات بازی" ازجمله کتاب‌های داستانی او هستند.

کتاب‌های داستانی هدایتی، آیینه تمام نمای نو فرویدیسم ایرانی است و نویسنده خود هیچ ابایی از این اعتراف ندارد. مثلا در کتاب بسیار معروف «ماهی آبهای آلوده» که سرگذشت بازیگر و شاعر ایرانی -فرشاد خدایی -در قالب داستانی است، نویسنده با زیرکی هرچه تمام‌تر نام فصلی از داستان را «فروید» گذاشته و با نمایش نظرات منفی در مورد روانکاوی جنسیتی فرویدی در قالب یک داستان تمام عیار، درست بودن آن را اثبات می‌کند. یا در جایی دیگر از این داستان وحشتناک، مستقیما نام کتاب «تمدن و ملالت‌های آن» اثر زیگموند فروید را می‌آورد و نشان می‌دهد تمدن چه اثری بر انسان خردمند می‌گذارد. اما آنچه از او یک لاکان‌گرای سرسخت ساخته کتاب بسیار روانکاوانه آنا است. جایی که وی با تاکید بر تفاوت «میل» و «غریزه»، دست به تبیین رفتارهای وحشیانه‌ی داعش، قاجار و خمرهای سرخ می‌زند و داستانی بی‌نهایت دردناک خلق می‌کند…داستان زنانگی، مادرانگی، دسپوتیسم و مدرنیسم ایرانی.

هدایتی، همچنین در قسمت‌هایی از داستان‌های معروفش با «ژیژک» فیلسوف اسلونیایی دعوی خود را می‌آغازد و او را به علت آنچه که آنها را نظرات توصیفی و انفعالی می‌خواند یک پوچی هوس‌آلود یاوه سرا می‌نامد. در کتاب «سی و سه پل» و «مکافات بازی» می‌توان رد «فوکو» و «رالز» (فیلسوف عدالت) را در آنها پی گرفت. چنانکه نویسنده با استفاده از مفاهیم ریاضی و فیزیک بنیادی و جامعه‌شناسی انتقادی حلقه وین و جامعه‌شناسی مکتب شیکاگو اثرات فقر را بر پیکره انسان نمایان می‌کند.

او از فقر چونان یک عامل منفی در یک برزخ بزرگ انسانی استفاده می‌کند، چنانکه لکان مفهوم نگاتیو را از هگل به عاریت گرفت. هدایتی دست مخاطب را گرفته و او را از مرحله آیینه‌ای لکان گذرانده و مفهوم غیریت و دیگری را در معنای کارل اشمیتی آن برایش نمایان می‌کند.

کوشش‌های قهرمانان داستان‌های او در انتخاب‌های محدودی که از طرف تاریخ و جامعه و فرهنگ رقم می‌خورد رنگ باخته و فاجعه شکل می‌گیرد. اصولاً هدایتی فاجعه‌نویس است و داستان‌هایش به بد فرجامی ختم می‌شود.

او تاریخ را به قضاوت می‌نشیند و می‌گوید: هیچ کس یا گروهی نمی‌تواند بگوید: باید آزادی را برقرار نماییم، زیرا این کلمه باید خود موجب ظهور دیکتاتوری است… از نظر او دمکراسی، آزادی و… را نمی‌توان هدف‌گذاری نمود، بلکه می‌توان آن را به طور ثانوی کسب نمود. مثلاً مفهوم عدالت رالزی در پناه دولت رفاه می‌تواند به آزادی و دمکراسی ختم گردد…

شهریار هدایتی نویسنده‌ای است که مفاهیم نوفرویدی-لاکانی را در کنار قدرت و مقابله فوکو به نفع دعواهای ذهنی خود مصادره می‌کند. دعواهایی چون: ساختار و تاریخ، جامعه و فرد، امر اجتماعی و امر سیاسی، ژنتیک و اپی ژنتیک، جبر و اختیار، قبض و بسط، سیاسی، پیشینی یا پسینی بودن نابرابری اجتماعی…

می‌توان گفت او تنها داستان نمی‌نویسد، بلکه فلسفه را نقد، رد و یا خلق و باز آفرینی می‌کند… او ترکیبی از سنت نقادی غربی و شم و شهود شرقی پسا استعماری است… هر یک از کتاب‌هایش را باید چندین و چند بار خواند تا زوایای پنهان‌شان مشخص شود. کتاب‌هایی که هر کدام ده‌ها بار تجدید چاپ گشته‌اند… شاید اگر بخواهیم تاثیر تفکر فلسفی فرانسه را بر ادبیات ایران ببینیم، هدایتی نماینده تاثیرات و بازنمایی‌های فوکویی_لاکانی در ایران باشد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز