به گزارش خبرنگار ایلنا، فرزاد مافی (باستانشناس و استاد دانشگاه) در یک خانواده اهل مطالعه و علاقمند به تاریخ ایران در قزوین به دنیا آمد و نزدیکی محل زندگی وی به محوطههای باستانی اولین جرقههای علاقهاش به حوزه باستانشناسی و تاریخ ایران را زد. حتا پس از آنکه کلاس اول دبستان را گذراند تمام کتابهای تاریخ تا دوره دبیرستان را خوانده بود.
با وجود آنکه در رشته علوم قضایی قبول شده بود و میتوانست به عنوان یک قاضی ادامه تحصیل دهد اما علاقه به حوزه باستانشناسی، او را به این رشته کشاند. با وجود آنکه از کودکی به دوره اشکانیان علاقهمند بود اما دانشجویانش او را به عنوان فردی میشناسند که بیشتر بر پژوهشهای دوره ساسانیان متمرکز بوده است.
مافی معتقد است: باستانشناسی دیدگاهی به انسان میدهد که هیچ رشته دیگری چنین قابلیتی ندارد. باستانشناسان دو گروه هستند. برخی آموزشی و دانشگاهی، و گروهی نیز باستانشناس صحرایی و میدانی هستند. هرچند باستانشناسانی که به آموزش این رشته اشتغال دارند نیز به طور معمول سالانه یک فصل کار میدانی انجام میدهند و باستانشناسان صحرایی نیز به اقتضای فرصتهایی که دارند در امر آموزش دانشجویان این رشته فعالیت میکنند. در ادامه گفتگوی ایلنا را با فرزاد مافی میخوانید:
با توجه به علاقه شما به حوزه معماری، تحقیقاتی در خصوص تغییر آتشکدهها و تبدیل آنها به مساجد داشتید. بر اساس یافتههای شما آیا در بیشتر مناطق ایران شاهد تغییر معماری آتشکدهها و تبدیل آنها به مساجد هستیم؟
در خصوص تبدیل آتشکدهها به مساجد، احتمالات و فرضیات عمومی و شواهد معدود و برخی دلایل منطقی وجود دارد. بر این اساس میتوان گفت، به طور مثال در مساجد جامع قزوین، جامع اصفهان، جامع یزد، مسجد قروه ابهر و ... بر اساس کاوشهای انجام گرفتهی باستانشناسان، مطرح میکنند به لایههای ساسانی دست یافتهاند. با این وجود هنوز شواهد و مدارک متقن باستانشناسی برای قطعی دانستن این موضوع در دست نداریم لازم است که پژوهشهای بیشتری در این خصوص انجام شود. واقعیت آن است که شهرهای تاریخی که مطمئن هستیم ازجمله شهرهای دوره ساسانیان هستند مانند قزوین، فیروزآباد، دارابگرد، یزد و غیره طبیعتا دارای نیایشگاه یا آتشگاه مرکزی بودند. در یک مقطع زمانی دین ایرانیها تغییر کرد و اسلام را پذیرفتند. اینکه در آتشکدهها عبادت اسلامی را انجام داده باشند دور از ذهن نیست چراکه ایرانیها مسلمانانی هستند که قبل از اسلام آوردن با مفاهیم دینی آسمانی مبتنی بر یکتاپرستی آشنا بودند. ایرانیها نماز میخواندند، روزه میگرفتند، نیایشگاه و پرستشگاه داشتند، به دنیای پس از مرگ اعتقاد داشتند و به بسیاری از مفاهیمی که برای یک عرب عصر جاهلیت دور از ذهن بود، آشنایی داشتند. از این رو تصور ما بر آن است که برخی از آتشکدهها را با تغییرات اندکی در معماری آن به عنوان مسجد استفاده کرده باشند. حتی ممکن است بعدها از معماری آتشکدهها برای ساخت مساجد اولیه الگو گرفته باشند. هرچند بسیاری از مساجد اولیه طرح پلان شبستانی دارند اما مساجدی مانند تاریخانه دامغان را نیز داریم که گویی کاخ ساسانی را تبدیل به مسجد کردهاند.
با این وجود مدارک باستانشناسی خیلی محکم که بتواند چنین امری را ثابت کند، در دست نداریم. اینکه جانمایی بسیاری از مساجد و امامزادههای کنونی ما در مکانهایی است که در گذشته به عنوان مکانی مقدس شناخته میشد واضح و مشخص است.
بهطور مثال در نقش رستم آثاری از دوره ایلامیها گرفته تا بناهای دوره هخامنشی را شاهد هستیم که نشان میدهد این مکان از گذشتههای دور مکانی مقدس و مهم شناخته میشد. در بیستون نیز علاوه بر سنگنوشتههای دوره هخامنشی آثاری از ادوار مختلف پیش از تاریخ، سلوکی، اشکانی، ساسانی، تا دوران ایلخانی، صفوی و قاجار را شاهد هستیم.
تحقیقاتی درخصوص تاثیر رنگ و نور در معماری دوره اسلامی داشتید. تاثیر رنگ در معماری چگونه است؟
پدیدههایی مانند نور و رنگ در معماری از چند وجه قابل بررسی هستند. به عنوان مثال رنگ را میتوان از جنبه کارکرد و اهمیت روانشناختی آن در فرهنگ معماری ایران مورد مطالعه قرار داد. همچنین مباحث فن شناختی و تکنیکی رنگها نیز از مباحث مطرح در حوزه باستانشناسی تاریخ معماری است. از لحاظ نمادین و ارزشی نیز میتوان مباحثی در خصوص استفاده از رنگ را در حکمت معماری ایرانی مطرح کرد. چنانکه رنگها در دورههای مختلف معانی نمادین خاصی پیدا میکنند. به طور مثال در حال حاضر رنگ سیاه در فرهنگ ایرانی رنگ عزاداری است این در حالی است که در ایران باستان رنگ سفید این تعبیر را در پی داشته است. به عنوان مثالی دیگر اگر صحنه تعزیه را در نظر بگیریم، نماد امام حسین(ع) و یارانش رنگ سبز و یزیدیان نمادشان رنگ قرمز است. حال آنکه حر بن یزید ریاحی به عنوان کسی که نماد گذر از مرحله باطل به سوی حق است، رنگ زرد میباشد. تمام این نمادهای رنگی بر اساس ارزشهای قراردادی شناخته میشوند.
در حوزه باستانشناسی شاهد آن هستیم که در معماری و هنر دورههای خاصی به برخی رنگها توجه بیشتری میشده است. به عنوان مثال استفاده از رنگهای آبی، لاجوردی و کبود در کاشیهای دوره ایلخانی بیشتر دیده میشود. این درحالیست که در دوره قاجار رنگهای شاد روشن مانند زرد و صورتی کاربرد گستردهتری یافتهاند. تمام این مثالها از دیدگاههای مختلف ازجمله روانشناسی رنگ، مباحث فنی و تکنیکی، تاثیر جوامع دیگر، جبر زمانه، سلیقه سفارش دهنده و سازنده، مواد و متریال موجود در آن زمان و... قابل بررسی است.
همچنین تمام موارد پیش گفته در مورد عنصر نور مصداق دارد. از سویی نور به عنوان یک انرژی برای مقاصد کاربردی از قبیل روشنایی و گرما در معماری ایرانی جایگاه ویژه دارد و از دیگر سو کاربرد و تاثیر زیبایی شناختی عمیقی در معماری مذهبی و غیر مذهبی ایران داشته است. در بحث حکمت هنر و معماری ایرانی – اسلامی نور و روشنایی مظهر و نمایانگر عالیترین مفاهیم دینی و عرفانی است به نحوی که در کتاب آسمانی ما مسلمان عینیترین بیان نمادین مفهوم عالیه الله به شکل نور برای ما تبیین گردیده است. (الله نور السماوات و الارض ....، آیه ۳۵ سوره ۲۴ قرآن کریم)
مشاور باستانشناسی پایگاه میراث جهانی اورامانات هستید و دو فصل نیز در اورامانات فعالیت داشتید تا پیشینه باستانی و جغرافیای تاریخی این منطقه را بدست آورید. به نظر شما، منظر فرهنگی اورامانات دارای چه ویژگیهاییست که توانسته آنرا برای ثبت جهانی کاندیدا کند؟
یکی از مولفههای اصلی یک بنا، مجموعه ینا یا منظر تاریخی فرهنگی که آن را شایستهی ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار میدهد دستاوردهای خاصی است که برای همه بشریت در طول تاریخ اهمیت و ارزش داشته باشد. اورامانات به محدوده جغرافیایی گفته میشود که بر اساس مولفههای مختلفی از قبیل ویژگیهای جغرافیایی، اقلیمی، معماری، باستانشناسی، زبانشناسی، قومشناسی، پیشینه تاریخی و غیره ما موفق شدیم محدوده پیشنهادی برای منظر تاریخی فرهنگی اورامان را معرفی کنیم که خوشبختانه از نظر علمی و مدیریت منظر تاریخی فرهنگی مورد تایید قرار گیرد
منطقه اورامانات دارای سنت معماری بسیار شاخصی است. مطالعات باستانشناسی به ما میگوید که این معماری از دوره پارینه سنگی تقریبا با همین شکل و شمایل تا امروز ادامه دارد. معماری که عمدتاً سنگی خشکه چین است که از تیرهای چوبی در آن استفاده شده. البته بر اساس توپوگرافی روستاها در قالب معماری پلهای شکل گرفتهاند. این در حالی است که برخی این تصور را دارند که معماری اورامان حتماً باید پلکانی باشد این در حالی است که معماری پلکانی به دلیل جبر جغرافیایی و اقلیمی در بخشهایی از اورامان شکل گرفته است.
این معماری دارای قدمتی حداقل ۴ تا ۵ هزار ساله است که تداوم تاریخی بسیار خوبی را دربرمیگیرد. در این میان برخی از تکنیکهای معماری از گذشته تاکنون مورد استفاده قرار میگیرد که از قضا مورد توجه بازرسان یونسکو نیز فرا گرفته است.
مردم کردستان تکنیک خاصی برای تسطیح مناطق صخرهای و شکافتن سنگها دارند چنانکه فضولات دامهایشان را در جایی که قصد داشتند آنجا خانه بسازند و نیاز به تسطیح کردن داشت تلمبار میکردند و به مرور زمان این محصولات در میان ترکهای سنگها نفوذ میکرد و سبب به وجود آمدن گاز متان میشد که با آتش زدن آن انفجار صورت میگرفت. این انفجار علاوه بر آمادهسازی بستر برای خانه ساختن، سنگهای لازم برای ساخت خانه را نیز فراهم میکرد. این شیوه از دوره ایران باستان تاکنون اجرا میشود.
درعین حال، بر اساس پیشنهاد کارشناسان یونسکو بهتر است به جای منظر فرهنگی اورامانات درههای تاریخی-فرهنگی اورامانات ثبت جهانی شود.
ضمن آنکه مدیریت منابع آب در منطقه یکی از شگفتیهای اورامانات است، در عین حال ویژگیهای مردم شناختی ازجمله آداب و رسوم سنتی، موسیقی و حتی زبان یا گویش اورامی که ازجمله کهنترین زبانهای ایرانی است مورد توجه کارشناسان قرار گرفته. میتوان گفت در میان جوامع آسیای غربی جامعهای نداریم که همانند منطقه اورامان بتوان یک مجموعه کامل از میراث فرهنگی و تاریخی را به جهان معرفی کند. همچنین گویش ادبی اورامانات به مدت ششصد سال زبان معیار در بین تمام اقوام و گروههای کرد زبان حتی تا مناطق لرنشین بوده است.
انتهای پیام/