خبرگزاری کار ایران

علی جعفری‌پویان:

ارکسترهای دولتی زیرساخت‌های ضعیفی دارند/ نوازندگان هیچ سهمیه‌ای برای خرید و واردات ساز ندارند

ارکسترهای دولتی زیرساخت‌های ضعیفی دارند/ نوازندگان هیچ سهمیه‌ای برای خرید و واردات ساز ندارند
کد خبر : ۹۵۲۰۱۲

یک مدرس موسیقی می‌گوید: در حال حاضر سیم حرفه‌ای ویلون حدود دو میلیون تومان قیمت دارد، درحالیکه قبلا همان سیم را با سیصد هزارتومان خریداری می‌کردیم. اگر دستمزد نوازنده در بالاترین حد قیمت برای ضبط استودیو حدود هشتصد هزارتومان باشد و بخواهد هر شش ماه یکبار سیم ویلونش را عوض کند، باید چه کند؟!

به گزارش خبرنگار ایلنا، علی جعفری‌پویان (نوازنده و مدرس) سال‌هاست در عرصه موسیقی فعال است. او فعالیت حرفه‌ای خود را از اواسط دهه هفتاد آغاز کرده و طی این سالها علاوه بر حضور در ارکسترهای دولتی و خصوصی با تعدادی از خوانندگان مطرح سبک‌های مختلف همکاری کرده و نامش در آلبوم‌های بسیاری دیده می‌شود.

جعفری‌پویان که طی روزهای گذشته به مناسبت زادروز حسین علیزاده (ردیف‌دان، نوازنده و آهنگساز) نماهنگ «یک شیش» را با همکاری بهنود یخچالی و تعدادی از نوازندگان مطرح را منتشر کرده، در گفتگو با ایلنا درباره وضعیت صنفی و معیشتی و هنری نوازندگان موسیقی توضیح داد.

ارکسترهای دولتی زیرساخت‌های ضعیفی دارند/ نوازندگان هیچ سهمیه‌ای برای خرید و واردات ساز ندارند

 بیش از دو دهه است در ارکسترها و گروه‌ها به نوازندگی می‌پردازید. به نظرتان نوازندگان ایرانی آیا به لحاظ حرفه‌ای به جایگاه اصلی خود نزدیک شده‌اند؟

 ما سبک‌های مختلفی از نوازندگان داریم و زمانی که نوازنده سازش را به دست می‌گیرد نحوه فعالیتش با نوع نگاهش به مقوله هنر، کار و جهان بینی‌اش عجین خواهد شد. این موارد در ادامه به شخص نوازنده کمک خواهد کرد تا به آنچه می‌خواهد برسد. حتی شاید یک نوازنده تحصیلات عالی و آکادمیک نیز داشته باشد، اما آن اتفاقاتی که باید برایش رخ ندهد. می‌خواهم بگویم نوازندگی برخلاف تصور اغلب مردم که آن را تفننی می‌دانند، رشته بسیار پیچیده ای است. زمانی که نوازندگی شکلی تخصصی به خود می گیرد و تبدیل به یک شغل و حرفه می‌شود، تحت تاثیر موضوعات و موارد مختلفی قرار خواهد گرفت و ما نیز در این رابطه (بر اساس جغرافیا، شرایط تاریخی و اتفاقاتی که از سر گذرانده‌ایم) معضلات و مشکلات خودمان را داریم. متاسفانه هیچ‌کدام از نهادهای ذیربط به بررسی موشکافانه و دقیق اوضاع نوازندگان نمی‌پردازند و حتی وضعیت روحی آنها نیز مورد توجه نیست. امیدوارم حرف‌ها و صحبت‌هایم تبدیل به غر و گلایه و نق زدن نشود. به هرحال هیچ وقت به نتایج مثبت و موثر نرسیده‌ایم و آن اتفاقات خوبی که باید رخ نداده است.

در ابتدای صحبت‌تان از سبک‌های مختلف نوازندگان گفتید. این گستردگی و تنوع چه مضراتی را در پی دارد؟

 نوازندگان به دلیل تفکرات سبک نوازندگی‌شان دچار تعدد و پراکندگی هستند. به‌طور کلی ما در موسیقی نوازندگان کلاسیک، پاپ، راک، جز و موسیقی ایرانی داریم که البته این دسته‌بندی بر اساس گونه‌های موجود انجام می‌شود. بر این اساس نوازندگان در چند شاخه فعالیت می‌کنند و در بسیاری از مواقع ویژگی‌های هر سبک و نوع نگاه آنها به موسیقی (بر اساس همان سبک و فرهنگی که ایجاد می‌کند) میان نوازندگان فاصله انداخته و آنها را از هم دور کرده است. 

برای ایجاد همبستگی میان نوازندگان سبک‌های مختلف چه باید کرد؟

هستند نوازندگانی که مانند خودم هم در بخش کلاسیک و هم پاپ فعالیت کرده‌اند و در زمینه موسیقی ملی نیز با گروه‌ها و ارکسترها همکاری داشته‌اند. اگر این افراد به همراه نوازندگان دیگر سبک‌ها اجازه صحبت درباره مسائل و مشکلاتشان را داشته باشند، اتفاقات مثبتی رخ خواهد داد؛ زیرا نگاه‌ها و منظرهای مختلفی مطرح و بررسی خواهد شد. تصورم این است که لازمه به سرانجام رسیدن این اتفاق، وجود تشکلی است که نوازندگان همه سبک‌ها را پوشش دهد تا پراکندگی موجود مرتفع شود.

در حال حاضر «خانه موسیقی» به عنوان تشکلی متمرکز ایفاگر چنین نقشی نیست؟

با اینکه یکی از اهداف «خانه موسیقی» این است که برای بهبود وضعیت نوازنده‌ها تلاش کند و زحمت بکشد، اما عملکردشان را قوی و موثر نمی‌بینم. احساس می‌کنم عوامل این بخش می‌توانند بهتر عمل کنند. 

به نظر می‌رسد وقت آن رسیده که نوازندگان نیز مانند اغلب مشاغل، صنفی مستقل داشته باشند.

اگر قرار نباشد «خانه موسیقی» در این زمینه اقدامی کند، امیدوارم این اتفاق به شکلی دیگر، اما با ساز و کاری رسمی رخ دهد. در غیر اینصورت، خوشبینانه این است که موزیسین‌ها تشکل‌هایی را راه‌اندازی کنند تا بتوانند اصنافی داشته باشند.

لازم است وضعیت مالی و حقوق پایه نوازندگان ارکسترها مشخص شود و برای نحوه فعالیت نوازندگان استودیو قیمت‌گذاری‌های صنفی داشته باشیم. کلاس‌های آموزشی باید به صورت صنفی قیمت‌گذاری شوند

عدم وجود صنفی مستقل با برنامه‌ها و سیاست‌های مشخص، نوازندگان را با چه مشکلاتی مواجه کرده است؟

بی‌شک ما نوازندگان به دلیل نداشتن صنف دارای مشکلات بسیاری هستیم. بزرگترین مشکل عدم وجود گریدبندی‌ها و قیمت‌گذاری‌هاست. با توجه به وضعیت اقتصادی و تورم و نوسان بسیار قیمت‌ها، لازم است حداقل وضعیت حقوقی نوازندگان در ابتدای هر سال مشخص شود. مثلا لازم است وضعیت مالی و حقوق پایه نوازندگان ارکسترها مشخص شود. یا اینکه باید برای نحوه فعالیت نوازندگان استودیو قیمت‌گذاری‌های صنفی داشته باشیم. کلاس‌های آموزشی نیز یکی‌دیگر از بخش‌هایی است که نحوه برگزاری آنها باید به صورت صنفی قیمت‌گذاری شوند. با توجه به وضعیت اقتصادی کشور به افرادی نیاز داریم که اقتصاد بدانند و بتوانند قیمت‌ها را با نوسانات بازار روز تغییر دهند.

 دستمزد نوازندگان سبک‌های مختلف چگونه تعیین می‌شود؟

می‌توان گفت همه نوازنده‌ها در ایران به صورت توافقی با افراد و گروه‌ها همکاری می‌کنند و در زمینه تعیین دستمزدها انعطاف به خرج می‌دهند. لااقل درباره مسائل قیمتی نوازندگان استودیو همیشه این انعطاف وجود داشته است.

یعنی نوازندگان همیشه در زمینه توافقات مالی و دستمزدی کوتاه آمده‌اند؟

من اسمش را انعطاف و تعامل می‌گذارم، نه کوتاه آمدن، زیرا در نهایت قرار است اتفاقی دو طرفه رخ دهد. البته اگر طرف صحبت ما آهنگساز باشد، راحت‌تر به نتیجه خواهیم رسید. درحالیکه گاه پیش آمده با افرادی مواجه شده‌ایم که از جنس ما نبوده‌اند و زبان ما را نفهمیده‌اند. در ادامه همکاری با چنین افرادی آن اتفاقات مثبت رخ نداده و حتی رنجش‌هایی نیز به وجود آمده است.

 نوازندگان ما در رابطه با ساز و ابزارشان هیچ سهمیه‌ای ندارند! نوازندگان ما طی سی، چهل سال گذشته این حق را داشته‌اند که سازهایی به خاطرشان وارد شود و این اتفاق نیز رخ نداده است

مشکل نوازندگان صرفا نحوه قراردادها و چگونگی قیمت‌گذاری نیست و این کاستی فقط بخشی از ماجراست.

همینطور است. جدا از موضوعاتی که درباره‌شان صحبت کردیم، ما نوازندگان در کارمان به امکانات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری نیاز داریم و این مسئله کاملا مغفول مانده است. شما حساب کنید نوازندگان ما در رابطه با ساز و ابزارشان هیچ سهمیه‌ای ندارند! نوازندگان ما طی سی، چهل سال گذشته این حق را داشته‌اند که سازهایی به خاطرشان وارد شود و این اتفاق نیز رخ نداده است. با اینکه سازندگان ساز در کشور برایم بسیار قابل احترامند و روند روبه رشدی را می‌پیمایند، اما اصولا تعاملات بین‌المللی ما با سازندگان و ابداع‌کنندگان ساز، همچنین برندهای مختلف و کمپانی‌هایی وارد کننده، بسیار محدود و ضعیف است. معتقدم ما نوازندگان نیز مانند دیگر اقشار حق و حقوقی داریم که به شدت نادیده گرفته شده است.

اگر بخواهم با دلار 25 هزار تومانی سازی پانزده هزار دلاری بخرم، باید نزدیک سیصد، چهارصد میلیون تومان هزینه کنم. آن دوره‌ای که دلار قیمت پایینی داشت بازهم ساز و ادوات مربوط به آن وارد نمی‌شد

به خصوص اینکه قیمت نابسامان و روز افزون ارز نیز مشکلات جدی‌تری را پدید آورده است.

بله درست است. در حال حاضر اگر بخواهم با دلار 25 هزار تومانی سازی پانزده هزار دلاری بخرم، باید نزدیک سیصد، چهارصد میلیون تومان هزینه کنم. یک نوازنده این مشکل را چگونه باید حل کند؟! آن دوره‌ای که دلار قیمت پایینی داشت باز هم ساز و ابزارو ادوات مربوط به آن وارد نمی‌شد. می‌خواهم بگویم همه نوازنده‌ها در این زمینه با مشکل مواجهند و تحت فشار قرار دارند، یعنی هر نوازنده اسپانسر خودش است. در حال حاضر سیم حرفه‌ای ویلون حدود دو میلیون تومان قیمت دارد، درحالیکه قبلا همان سیم را با سیصد هزارتومان خریداری می‌کردیم. شما حساب کنید اگر دستمزد نوازنده (در بالاترین حد قیمت برای ضبطی استودیوی) حدود هشتصد هزارتومان باشد و بخواهد هر شش ماه یکبار سیم ویلونش را عوض کند، باید چه کند! بازهم می‌گویم نسبت به عدم وجود تشکلی صنفی انتقاد دارم؛ زیرا با وجود صنف است که نوازندگان می‌توانند مشکلاتشان را ابزار کنند و به حل آنها بپردازند. طبیعتا اگر صنفی وجود داشته باشد، بسیار سریع‌تر از حالت معمول به خواسته‌هایمان خواهیم رسید.

 تشکیل صنف مستقل نوازندگان اتفاقی مهم و ضروری است. البته وجود اصناف مختلف در موسیقی هیچ تداخلی در فعالیت دیگر بخش‌ها ایجاد نخواهد کرد، مثلا انجمن صنفی موسیقی از اواخر دهه هفتاد فعال است و برای رسیدگی به امور هنرمندان به صورت کم و بیش با خانه موسیقی تعامل دارد. بر همین اساس تشکیل صنف مستقل نوازندگان نیز اتفاقی قابل انجام اما دشوار است.

به نظرم تشکیل صنف اتفاقی است که انجام آن میسر است و باید هم اینگونه باشد.اما خب نوازندگانی که فعال هستند در اوج کارشان قرار دارند بهتر است وارد کارهای اداری نشوند. می‌توانیم انجام اینگونه کارها را به پیشکسوتانی که فعالیت‌های تولیدی و اجرایی کمتری دارند، بسپریم و از تجربیاتشان در تعاملات و مشاوره‌ها بهره ببریم. اتفاقا به راحتی می‌توان اینگونه کارها را انجام داد و اصلا کار سختی نیست؛ هرچند همانطور که گفتم نوازندگان با مشکلات بسیاری مواجهند و امکانات کمی در اختیار دارند. مثلا اینکه چرا سالن‌های تمرین نباید به راحتی در اختیار گروه‌ها قرار گیرد؟! چرا گروه‌های موسیقی که خودساخته‌اند و با زحمات بسیار تشکیل شده‌اند و به سختی ادامه حیات می‌دهند، باید تا این حد تحت فشار باشند و هزینه سنگین اجاره سالن‌ها را بپردازند؟ مگر معنا و تعریف حمایت چیست؟ مثلا اینکه سه سالن درجه یک در برج میلاد وجود دارد که آنها را با هزینه‌های بسیار بالا به گروه‌ها اجاره می‌دهند. واقعا چرا می‌خواهند اینقدر از ما پول دربیاورند!؟

بخش مهمی از این تفاوت قیمت‌ها و تبعیض‌ها را گروه‌های پاپ ایجاد کرده‌اند.

واقعا نحوه فعالیت و کسب درآمد موسیقی کلاسیک با پاپ متفاوت است. من نمی‌دانم در موسیقی پاپ چه اتفاقاتی رخ می‌دهد، اما از نحوه فعالیت گروه‌های کلاسیک و چند و چون فعالیت‌ها و در آمدهایشان باخبرم.

به هرحال سالانه میلیلون‌ها تومان پول در این بخش جابجا می‌شود که نوازندگان از آن سهمی ندارند.

بله موافقم. این اختلاف قیمت دستمزد نوازندگان و خوانندگان نیز موضوع حساسی است که متاسفانه همواره وجود داشته است. من نمی‌خواهم وارد این مقوله شوم و قاعدتا به من ربطی ندارد که چه کسی چقدر پول می‌گیرد؛ اما می‌توانم بگویم و بپرسم که چرا دستمزد ما نوازندگان تا این حد پایین است. حق خودم نمی‌دانم که بپرسم چرا فلان خواننده اینقدر دستمزد می‌گیرد، اما آن خواننده باید درک و فهم کمک کردن به موسیقی را داشته باشد. خواننده زمانی می‌بیند بین خودش و نوازندگانی که کنارش هستند تا او کارش را به درستی انجام دهد، تا این حد تفاوت قیمت وجود دارد، باید در ابتدا از این اختلاف مبلغی بکاهد. به نظرم هر فردی که موسیقی به او خدمت کرده، باید به عنوان شرافت کاری متقابلا خدماتی به موسیقی یا به فعالان این عرصه ارائه دهد و خوانندگان نیز این قاعده مستثنی نیستند.

برخی از نوازندگان کلاسیک به گروه‌های پاپ می‌پیوندند، اما چه بهتر که نوازندگان (به لحاظ مدیریتی و تامین معاش) در سبک خودشان دچار مشکل و کاستی نباشند تا به سراغ انجام کارهای زرد نروند. شخصا هر اثر پاپی را بد نمی‌دانم و اتفاقا نظرم این است که گروه‌های پاپ نیز برای تولید و ارائه و اجرای آثارشان گاه به وجود نوازندگان و تکنسین‌های کلاسیک نیاز دارند. حتی تصورم این است که نوازندگان کلاسیک باید در بدنه ارکسترهای پاپ حضور داشته باشند تا موتور این بخش خوب و درست کار کند.

چه اتفاقی می‌افتد که نوازندگان کلاسیک به گروه‌های پاپ می‌پیوندند؟

اینکه آدم‌ها در کارهای استاندارد حضور داشته باشند را زشت و بد نمی‌دانم. بله موضوعی که می‌گویید وجود دارد و برخی از نوازندگان کلاسیک به گروه‌های پاپ می‌پیوندند، اما چه بهتر که نوازندگان (به لحاظ مدیریتی و تامین معاش) در سبک خودشان دچار مشکل و کاستی نباشند تا به سراغ انجام کارهای زرد نروند. شخصا هر اثر پاپی را بد نمی‌دانم و اتفاقا نظرم این است که گروه‌های پاپ نیز برای تولید و ارائه و اجرای آثارشان گاه به وجود نوازندگان و تکنسین‌های کلاسیک نیاز دارند. حتی تصورم این است که نوازندگان کلاسیک باید در بدنه ارکسترهای پاپ حضور داشته باشند تا موتور این بخش خوب و درست کار کند. قاعدتا زمانی که اثر زهی پاپ خوب نوشته شده، پس برای تولید و اجرای آن نیز باید از وجود نوازندگان خوب و کاربلد سازهای زهیِ کلاسیک بهره ببریم. در مواقع بسیاری نوازندگان برای تامین معاش باید در چند بخش کار کنند و اتفاقا برخی از این فعالیت‌ها خوب و مثمرثمر است. از طرفی ارکسترهای پاپی داریم که سطح کیفی کارشان بالاست. به هر حال استانداردها را می‌توان تشخیص داد و بر اساس آنها به درجه کیفی گروه‌ها و افراد سبک‌های مختلف پی برد و نوازندگان نیز باید این سطح‌بندی‌ها را مدنظر قرار دهند. البته باید یادآور شد که نوازندگان گاه خودشان در نحوه انتخاب‌ها مقصرند. متاسفانه آنها در برخی مواقع حرفشان را نمی‌زنند و کوتاهی می‌کنند و اتحاد ندارند و در هر جایی ساز می‌زنند، که همه این موارد مشکلاتی را ایجاد کرده است.

ارکسترهای دولتی زیرساخت‌های ضعیفی دارند/ نوازندگان هیچ سهمیه‌ای برای خرید و واردات ساز ندارند

تصویری از ضبط نماهنگ «یک شیش»

وضعیت فعالیت نوازندگان در ارکسترهای دولتی چگونه است؟

من سال‌هاست با ارکسترهای دولتی همکاری ندارم. آخرین حضورم در ارکسترهای دولتی به سال 1385 بازمی‌گردد که با ارکستر صداوسیما همکاری می‌کردم. از سال‌های 1375 یا 76 تا سال 1385 در ارکستر صداوسیما فعال بودم و طی آن مقطع به هیچ وجه بیمه من رد نشد. یعنی سابقه کاری من در رابطه با بیمه «خانه موسیقی» که زیر پوشش آن هستم، ده سال کمتر از سال‌های فعالیت من است. سه سال عضو ارکستر ملی بودم که بیمه آن سه سال نیز رد نشده است. از طرفی در هنرستان‌های موسیقی دختران و پسران، دانشکده صداوسیما و دانشگاه آزاد تدریس کرده‌ام و بازهم بیمه من رد نشده است. شما حساب کنید من از سال 1375 فعالیتم در عرصه موسیقی را آغاز کرده‌ام و حال حدود 25 سال سابقه فعالیت حرفه‌ای دارم. از طرفی زمانی که به‌طور موازی با چند پروژه مختلف همکاری می‌کنید، مانند این است که به‌جای 25 سال چهل سال کار کرده‌اید. حال با این حساب فقط ده، دوازده سال است که بیمه من رد می‌شود! واقعا چرا چنین موضوعی باید تا این حد پیچیده باشد؟

و در نهایت از همکاری با دولت منصرف شدید؟ 

بله از مقطعی به بعد، به دلیل وجود زیرساخت‌های ضعیفی که از لحاظ امکانات و نوع نگاه (از منظر حرفه‌ای) در ارکسترهای دولتی وجود دارد، تصمیم گرفتم با آنها قطع همکاری کنم. روحم آزار دیده بود و کشش آن را نداشتم که با وجود کاستی‌ها به همکاری‌ام ادامه دهم، به همین دلیل خیلی بیشتر از قبل به فعالیت‌های استودیویی گرایش پیدا کردم و در این فضا ماندم. ترجیح دادم در پروژه‌های موقتی حضور یابم و با ارکسترهای خصوصی همکاری کنم که البته این بخش نیز ماجراها و مشکلات خودش را دارد. اصولا نوازندگی به لحاظ تداوم حرفه‌ای فعالیت، کاری بسیار سخت است و مراقبت بسیار می‌خواهد؛ زیرا نوازندگان خیلی زود فراموش می‌شوند. من به کمک دوستانم مراسمی را به نام «سال نوای موسیقی» برگزار می‌کنم و یکی از  دغدغه‌هایم از برگزاری آن فراموش شدن ناگهانی افرادی است که روزی در اوج بوده‌اند. بی‌شک هیچ‌گاه نمی‌توانیم منکر حضور افراد با ارزشی چون منوچهر انصاری و خاچیک باباییان شویم. واقعا چرا هیچ اسمی از این بزرگان نیست! چرا برادر من ایمان که یکی از بهترین نوازندگان کلارینت و ساکسیفون است در خارج از ایران زندگی می‌کند و هیچکس سراغی از او نمی‌گیرد؟! البته دلیل چنین اتفاقات و رفتن‌هایی، بی‌مهری‌هایی است که با آن مواجهیم.

 طی این چند ماه که درگیر بحران بیماری هستیم نحوه فعالیت‌های‌تان به چه شکل بوده است؟

در چند ماه گذشته آن روندی که برای تولید آثار استودیویی وجود داشت با افت مواجه شد، اما خب به هرحال جزو آن دسته‌ای نبودم که روند فعالیتم متوقف شده باشد. طی این چند ماه به دنبال تمهیداتی بودم تا با رعایت پروتکل‌های بهداشتی و حفظ فاصله‌گذاری‌ها با کمک جمعیتی کم تعداد به ضبط آثار بپردازیم. اما در کل اگر بیماری کرونا را کنار بگذاریم، مشکلات و بلایای دیگری چون زلزله و سیل و بحران‌های دیگر وجود دارد، بنابراین برای  مراقب از مردم در مقابل اینگونه اتفاقات، باید تمهیداتی همیشگی را مدنظر قرار دهیم. موضوع موسیقی به کنار، آیا مردم حق ندارند بابت چند ماه زندگی در بحران حداقل یک ماه حقوق اضافه بگیرند؟! آیا دولت نباید به احترام چند ماه سختی کشیدن مردم و صبر و بردباری آنها، امتیازی برایشان قائل شود؟

در رابطه با روند شکل‌گیری نماهنگ «یکِ شیش» توضیح دهید.

قبل از هر چیز  بهتر است بگویم من این فیلم را فقط یک گزارش از لحظات ضبط و حضور استاد حسین علیزاده در استودیو می‌دانم، نه یک موزیک ویدیو، فقط کمی متفاوت‌تر و البته محترمانه‌تر سعی کردم از تصاویری که داشتیم، استفاده کنم و از سال گذشته تاکنون برای آن زحمات بسیاری کشیده‌ام و با بسیاری از دوستانی که از برنامه آینده من خبر نداشتند، مبارزه کردم تا عکس و فیلم‌های زیادی که از روز ضبط و هر مرحله داشتیم، منتشر نشود. سال پیش که ضبط موسیقی تمام شد، تصمیم داشتم به عنوان هدیه روز تولدشان با حضور ایشان در استودیو سورپرایزشان کنم و تشریف بیاورند و کار را روز اول شهریور بشنوند، که همه چیز به خوبی پیش رفت و لحظاتی که عوامل و ایشان در کنار هم بودیم به لطف دوست هنرمندم کامبیز باقری تصویر برداری شد. از آنجایی که از لحظات ضبط ویولن سولو تصویری نداشتیم از علیرضا صفرنژاد خواستم همراه با موسیقی ضبط شده ساز بزنم و او فیلم بگیرد تا بتوانم امسال تصاویری را به شکل آهنگین از مراحل ضبط و دورهمی روز اول شهریور در استودیو «شهر صدا» را تدوین کنیم و در واقع در سال دوم انتشار «یک شیش» آن را به شکل تصویری بازنشر کنیم. جالب‌ترین ماجرا این است که بیشتر از قبل فهمیدم چقدر همراهی تصویر با موسیقی می‌تواند برای مخاطبان جذاب باشد و امسال تقریبا با این شکل باز نشر پنج برابر سال پیش مخاطبین از وجود قطعه‌ای به نام «یک شیش» در موسیقی ایران با خبر شدند. اینطور مواقع هست که بیشتر متوجه می‌شویم نشان ندادن تصاویر ساز و نوازنده طی این سال‌ها چه لطمه‌ای به موسیقی ایران و اهالی آن زده است.

به نظرتان برای حل این مشکل چه باید کرد؟

فکر می‌کنم بخشی از این مشکل به خود موزیسین‌ها برمی‌گردد و بخشی از آن نیز مربوط به کسانی است که مسئولیت‌های اجرایی و اداری در موسیقی دارند. اعتقاد دارم مسئولان نسبت به این موضوع ضعیف عمل کرده‌اند. البته این بخش خوشبینانه ماجراست و بخش دیگر اندکی فکر کردن دوستانی است که سال‌هاست با موسیقی مخالفت می‌کنند و با انواع موسیقی و موسیقی علمی  آشنا نیستند. در واقع موسیقی را تفنن می‌بینند نه وسیله‌ای برای تفکر.

در زمینه آموزش نیز فعال هستید؟

بله اما در هفته یک روز بیشتر تدریس نمی‌کنم؛ زیرا مراقب این موضوع نیز هستم که آلوده تدریس نشوم. به عنوان فردی نوازنده نمی‌خواستم هر روز تدریس کنم که البته مدیریت چنین روندی نیز کار دشواری است. بی‌شک طی این سال‌ها می‌توانستم از نامم استفاده کنم و آموزشگاه بزنم و به انجام کارهایی از این قبیل بپردازم، اما کاسبی نکرده‌ام و تمایلی به انجام اینگونه کارها نداشته‌ام. از طرفی همواره مراقب بوده و هستم تا کسی را از موسیقی زده نکنم.

نظرتان را درباره شیوه آموزش آنلاین چیست؟

پس از شیوع و همه‌گیری بیماری کرونا حدود یک ماه به هنرجویانم آنلاین درس دادم و سپس آن را متوقف کردم و به بچه‌ها گفتم این شیوه از جایی به بعد برای آموزش عملی موسیقی بی‌فایده است. حین آموزش عملی مقولات مختلف، زمانی که قرار است به صورت آنلاین آموزش دهم، این امکان وجود ندارد که مثلا به صورت مستقیم بر نحوه دست گرفتن ساز و آرشه توسط هنرجو نظارت داشته باشم. اما شیوه آنلاین برای آموزش مقولات تئوری، مشورت، رفع اشکال و اصلاح و کمک به هنرجو شیوه خوب و مثمرثمری است و من نیز با آن موافقم. در کل آموزش آنلاین برای مدرسان و هنرجویان تجربه خوبی بود، اما از مقطعی به بعد، تا جایی که شرایط اجازه داده با رعایت تمام اصول بهداشتی و استفاده از ضدعفونی کننده و ماسک و شیلد محافظ، در کلاس‌ها حضور یافته‌ام. پیش از آنکه دولت شیوع بیماری کرونا را در  کشور اعلام کند، ما مراقبت‌های لازم را به جا آورده‌ایم و این رویه همچنان ادامه دارد.

عکس‌ها: کامبیز باقری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز