خبرگزاری کار ایران

نشانه به مثابه متن؛

هجوم توپخانه استقلال به قلعه سپاهان در پایتخت

هجوم توپخانه استقلال به قلعه سپاهان در پایتخت
کد خبر : ۹۳۸۹۷۲

مسلم خراسانی در مطلبی با عنوان «هجوم توپخانه استقلال به قلعه سپاهان در پایتخت» که تیتر یک روزنامه ورزشی بوده، به بازنگری در مفهوم متن پرداخته و می‌گوید: کوچک‌ترین متن، نشانه‌ای است که مورد توجه ما قرار می‌گیرد. هر چند که این نشانه در ظاهر تک و دور افتاده می‌تواند ما را به متون، جهان و هستی‌های متعدد و گوناگونی دیگر مرتبط سازد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، عبارت «هجوم توپخانه استقلال به قلعه سپاهان در پایتخت» را در نظر بگیرید. اگر هر کدام از این واژه‌ها را به تنهایی در فرهنگ لغت جستجو کنیم، می‌توانیم برای آنها معنایی مجزایی پیدا کنیم. در عین حال این واژه‌ها در هم‌نشینی کنار هم می‌توانند معانی متفاوت‌تری به خود بگیرند.

بازنگری در مفهوم متن

برای کودکی که به تازگی زبان را فراگرفته، تسلسل و هم‌نشینی این تعداد واژه، می‌تواند سخت و دیر فهم باشد یا حتی برای فردی که آگاهی و دانش قابل تاملی از زبان و نشانه‌ها دارد، این عبارت می‌تواند معنای به‌خصوصی نداشته باشد. اما برای یک طرفدار دو آتشه فوتبال که کوچک‌ترین اشارات و کنایه‌ها را درمی‌یابد موضوع به گونه‌ای دیگر خواهد بود. به‌ویژه هنگامی‌که بدانیم این عبارت تیتر صفحه اول یک روزنامه پرطرفدار ورزشی است.

فردی که آگاهی نسبی از تیم‌های فوتبال دارد، می‌داند که استقلال علاوه بر آنکه معنای بی‌نیازی، مستقل بودن یا خودکفا بودن را دارد نام یک تیم فوتبال است و برای افرادی که رقابت‌های ورزشی را به‌طور جدی دنبال می‌کنند عبارت فوق به رویارویی قریب‌الوقوع استقلال و سپاهان برای صدرنشینی و قهرمانی اشاره دارد.

اگر بدانیم که قلعه‌نویی مربی پیشین استقلال بوده و به تازگی این تیم را ترک کرده و به تیم سپاهان پیوسته است، عبارت فوق لایه‌های متنی و معنایی دیگری نیز به خود می‌گیرد. گویی استقلال بناست انتقام رها کردن تیم را از او بگیرد یا حتی نشان دهد که بعد از رفتن او توانسته قدرت و توانایی خودش را حفظ کند. با در نظر گرفتن واژه توپ که عنصری مهم در بازی فوتبال است و واژه توپخانه و هجوم می‌توان چنین استنباط کرد که استقلال بناست نه با سیستمی دفاعی بلکه با یک بازی تهاجمی با به توپ بستن مرکز فرماندهی سپاهان - قلعه‌نویی- شکست سختی به آنها تحمیل کند.

در عین حال سپاهان که نام قدیم اصفهان است باری معنایی از نیروی نظامی و جنگی را نیز با خود به همراه دارد. واژه قلعه، در عین اشاره به مربی، می‌تواند به حضور و جایگاه مستحکم سپاهان اشاره داشته باشد. گویی امید دارد با شناخت قبلی مربی خود از استقلال، آن تیم را در خانه حریف -پایتخت- شکست دهد و صدرنشینی و قهرمانی را تصاحب یا حفظ کند.

عبارت فوق در عین حال می‌تواند جدال قدیمی و تاریخی حاکمان و پادشهان را در دوران گذشته برای تصاحب قدرت و پادشاهی و جابجایی قدرت برای تصاحب پایتخت در جدال میان تهران و اصفهان به ذهن متبادر سازد. از این منظر، عبارت فوق نوعی جنگ سخت، تمام عیار و حیثیتی را نیز یادآور می‌شود.

هدف از این بررسی، قیاس ورزش فوتبال با جنگ نیست. چه، بسیاری مناسبات و رویارویی‌های اجتماعی از چنین مشخصه‌ای برخوردار هستند. بلکه مقصود در اینجا، برجسته کردن این موضوع است که نشانه‌ها، در هم‌نشینی با یکدیگر، مواجهه با فردی که آنها را مورد توجه قرار می‌دهد و بافت و موقعیتی که مورد توجه قرار می‌گیرند چگونه می‌توانند لایه‌های متنی و معنایی متعدد و متفاوتی به خود بگیرند. همچنین برجسته کردن این موضوع که عبارتی که در ظاهر از تعداد محدودی واژه تشکیل شده است چگونه می‌تواند لایه‌های متنی و تفسیری متعددی به خود گرفته و با ارتباط با نشانه‌ها و متون دیگر جهان گسترده‌ای را پیش روی آورد.

متون و تقسیم‌بندی‌های کمی

در شروع مطالعات خود در زمینه ادبیات و شعر با تقسیم‌بندی‌های کمی خاصی پیرامون متون ادبی مواجه می‌شدم. برای نمونه اینکه تعداد ابیات قصیده از غزل بیشتر است، داستان کوتاه نسبت به رمان از واژه‌های کمتری تشکیل شده است، داستان‌های ۵۰ کلمه‌ای، شعر کوتاه و تقسیم‌بندی‌های اینچنین دیگر.

مسلما این تقسیم‌بندی‌های کمی، بر اساس نیازها و مقاصد تحلیلی و شناختی خاصی صورت گرفته است. اما هنگامی‌که ما یک متن، یک نمایشنامه از شکسپیر، یا یک رمان ۵۰۰ صفحه‌ای را مطالعه می‌کنیم به هیچ وجه صرفا با اثری مادی که از تسلسل تعدادی واژه در قاب مادی یک کتاب قرار گرفته مواجه نیستیم.

نمونه ملموس‌تر دیگر برای درک بهتر این مسأله، تابلو مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی است. مونالیزا برای هنرمندان، نقاشان و منتقدان هنری صرفا یک قاب چوبی که در آن زنی تصویر شده است، نیست بلکه متنی که تقریبا مفاهیم مهم و گسترده‌ای از تاریخ هنر را در خود نهفته دارد. اما برای عده‌ای سارق که به موزه دستبرد می‌زنند یک قاب نقاشی است که میلیون‌ها دلار ارزش دارد. آنها نه از نظر فرم، رنگ و سایر وجوه هنری بلکه از زوایای متفاوت‌تری به این تابلو می‌نگرند. بی‌شک مواجهه و رویارویی یک فرد بومی که آشنایی چندانی با تاریخچه و پیش‌زمینه‌های هنری و فرهنگی این تابلو و هنر نقاشی ندارد، این قاب می‌تواند معانی متفاوت‌تری داشته باشد. تکه‌ای چوب که می‌تواند برای گرم کردن خود در آتش بسوزاند یا تصویری رمزآلود که می‌تواند در کنار طرح‌واره‌های دیگر بر دیوار یک غار بیاویزد.

در واقع همانگونه که رولان بارت نیز اشاره می‌کند در هر بار خواندن متنی، ما با متنی تازه مواجه خواهیم بود. چراکه هر ادراک‌گر مرزهای مادی و نشانه‌ای متن را جابه‌جا می‌کند و متعاقبا با معانی و دریافت‌های متفات‌تری نسبت به افراد دیگر مواجه خواهد شد.

از این منظر وقتی ما یک نمایشنامه از شکسپیر یا یک رمان ۵۰۰ صفحه‌ای را مطالعه می‌کنیم. در کنار تسلسل و هم‌نشینی واژه‌های کتاب، اینکه رمان برنده جایزه‌ای ادبی شده باشد، جنجال‌های احتمالی پیرامون ممنوعیت چاپ آن، افت و خیزهای زندگی جنجالی نویسنده و شرایط اجتماعی که متن در آن تولید یا خوانده در آن خوانده می‌شود، نوع جلد، نقدها و نوشته‌هایی که راجع به آن اثر وجود دارد به عنصری تاثیرگذار در شکل‌گیری معنا بدل شود. در اینجا به واقع متن مورد مطالعه ما صرفا یک کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای نیست. بلکه تمام عناصر ذکر شده در بالا، هرچند ناخودآگاه و کوچک به عنوان یک عنصر متنی در فرایند شکل‌گیری معنا برای خواننده یا ادراک‌گر دخیل خواهند بود.

به بیانی دیگر، یک نشانه، یک عکس، یک رمان، یک نمایشنامه، یک قطعه موسیقی نقطه آغازی می‌شود برای متنی که شاید به راستی انتها و پایانی نداشته باشد. هر چند که از نظر فیزیکی و مادی آن اثر حد و اندازه‌هایی در حد یک قاب یا کتاب تک جلدی داشته باشد.

مفهوم آگاهی - نشانه - متن

مفهوم متن از سوی نظریه‌پردازان و اندیشمندان بسیاری در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است. در اینجا تعریفی کوتاه و در عین حال تازه از متن ارایه می‌شود که مبتنی بر آگاهی است؛ آگاهی عبارت است از توجه نشان دادن به شیء، چیز یا پدیده‌ای در جهان پیرامون. در واقع آگاهی همواره نسبت به چیزی است. ما به‌واسطه حواس چندگانه خود چون بینایی، شنوایی و لامسه به چیزی توجه نشان می‌دهیم و از حضور آن آگاه می‌شویم. در عین حال این آگاهی می‌تواند برای ما معنا و مفهومی دربرداشته باشد. معانی و مفاهیم نیز ارتباط قابل تاملی با زبان دارند. در نظام زبان نیز با نشانه‌هایی مواجه هستیم که از طریق ارتباط با نشانه‌های دیگر از یکدیگر متمایز می‌شوند. برای نمونه وقتی می‌گوییم سرد، ممکن است از نظر آوا آن را با درد، مرد یا طرد مقایسه کنیم و از منظر معنا با گرم، داغ و ولرم. در واقع برای درک معنای یک نشانه ارتباط آن نشانه با نشانه‌های دیگر ضروری و حیاتی است. در عین حال یک نشانه می‌تواند علاوه بر ارتباط با دیگر نشانه‌های زبانی، در یک بافت و موقعیت نیز مورد توجه قرار گیرد و افق فکری افراد و نوع نگرش آنها اعم از سن و سال، جنسیت، تجربه و دانش نیز در استنباط معنا از آن نشانه به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، مستقیم یا غیرمستقیم دخالت و تاثیر داشته باشد. برای نمونه، واژه قتل را به تنهایی در نظر بگیرید. این واژه در عین تک بودن به نوعی با واژه‌هایی چون کشتن، مرگ یا حتی زندگی مرتبط است. یعنی به تنهایی نمی‌تواند دارای معنای خاصی باشد.

حالا این واژه را در عبارت «قتل مکن» در نظر بگیرید. این عبارت در عین اینکه می‌تواند دستوری بازدارنده، یا نوعی پیام اخلاقی تلقی شود، حتی می‌تواند ما را به یاد یکی از ده فرمان حضرت موسی بیندازد. در عین حال، فردی که داستان زندگی موسی را خوانده، می‌داند که او در دوره‌ای از زندگی خود، ناخواسته در یک درگیری مرتکب قتل شده است. در اینجا واژه قتل در هم‌نشینی نشانه‌های دیگر نه تنها دگرگون شده و توسعه یافته، بلکه هنگامی که در رویارویی با یک ادراک‌گر به رویدادها، داستان‌ها و متون دیگرنیز ارتباط پیدا می‌کند. از این‌رو توجه ما می‌تواند به یک عکس، یک عبارت چند کلمه‌ای، یک تابلو نقاشی، رمانی ۱۰۰۰ صفحه‌ای، یک کلیپ تصویری، موقعیتی اجتماعی، شرایطی تاریخی جلب شود، اما حتی هنگامی که ما ظاهرا به یک نشانه تک توجه نشان می‌دهیم به هیچ وجه با یک نشانه تنها، یا متن تنها و دور افتاده، با مرزهای مادی مشخص مواجه نیستیم. از نگاه نگارنده کوچک‌ترین متن، نشانه‌ای است که مورد توجه ما قرار می‌گیرد. هر چند که این نشانه در ظاهر تک و دور افتاده می‌تواند ما را به متون، جهان و هستی‌های متعدد و گوناگونی دیگر مرتبط سازد.

مسلم خراسانی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز