ترجمه دو نمایشنامه ساعدی به ترکی استانبولی/ برای تئاتر ترکیه نویسنده غربی جذابتر از شرقیهاست
آیدین سردارینیا که به تازگی دو نمایشنامه «دیکته و زاویه» غلامحسین ساعدی که با ترجمه او و در قالب یک کتاب از سوی انتشارات توتم به ترکی استانبولی ترجمه و منتشر شده است، گفت: هنوز که هنوز است آثار ساعدی در ایران به سختی میتواند روی صحنه برود و تابوی سیاسی بودن روی آثارش وجود دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، دو نمایشنامه «دیکته و زاویه» غلامحسین ساعدی، با ترجمه آیدین سردارینیا، به زبان ترکی استانبولی توسط انتشارات توتم در استانبول منتشر شد. این کتاب پس از دفاع از پایاننامه کارشناسی ارشد سردارینیا با عنوان «تحلیل نشانهشناختی سه نمایشنامه از غلامحسین ساعدی» در دانشگاه آنکارا منتشر شده است. طراحی جلد این کتاب بهعهده کیومرث کیاست و ویرایش آن بهعهده هاشم خسروشاهی است.
آیدین سردارینیا درباره دو نمایشنامه «دیکته و زاویه» ساعدی که با ترجمه او و در قالب یک کتاب به ترکی استانبولی ترجمه و منتشر شده است، گفت: قبلا همین ناشر «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی را با ترجمه دکتر هاشم خسروشاهی چاپ کرده بود؛ دکتر خسروشاهی مترجم زبان فارسی در ترکیه است و آثار زیادی را از ادبیات فارسی به ترکی ترجمه کرده است؛ مانند اشعار فروغ فرخزاد. ایشان در کتاب «دیکته و زاویه» ویراستار و همچنین معرف من به ناشر بودند.
این نویسنده و مترجم با اشاره به اینکه نمایشنامههای دیکته و زاویه بخشی از پروژه پایاننامه فوقلیسانس او با عنوان «تحلیل نشانهشناختی سه نمایشنامه از غلامحسین ساعدی» در دانشگاه آنکارای ترکیه بود، گفت: قبلا نمایشنامهای از غلامحسین ساعدی در ترکیه چاپ نشده بود، بنابراین خودم دست به ترجمه زدم که بعدا همان به صورت کتاب چاپ شد.
سردارینیا درباره انتخاب آثار ساعدی برای این پژوهش، گفت: میخواستم یک نویسنده ایرانی را انتخاب کنم که هم آثارش را معرفی کرده باشم و هم بهانهای باشد برای ترجمه آثار و معرفی این نویسنده به جامعه تئاتر ترکیه که نمایشنامهنویسان ایرانی را چندان نمیشناسد.
او ادامه داد: از طرفی، در خود ایران هم زیاد به غلامحسین ساعدی پرداخت نشده است. هنوز که هنوز است آثار منتشر نشدهای از او باقی است و آثارش در ایران به سختی میتواند روی صحنه برود و هنوز تابوی سیاسی بودن روی آثارش وجود دارد.
تصویر جلد کتاب «دیکته و زاویه» که با ترجمه سردارینیا در استانبول منتشر شده است
مدیرمسئول و صاحب امتیاز فصلنامه علمی-پژوهشی «آناوارلیق» که به زبان ترکی و فارسی منتشر میشود، درباره نشانهشناختی سه نمایشنامه ساعدی گفت: نویسندگانی مثل ساعدی که نویسنده سیاسی محسوب میشوند چه در زمان خودشان و چه امروز، تابوهایی روی آثارشان وجود داشته برای همین معمولا دست به خودسانسوری میزنند. به این معنا که مجبور میشوند حرفشان را بهطور غیرمستقیم بزنند تا سانسور دولتی را تا حدودی از روی آثارشان بردارند.
سردارینیا ادامه داد: آثار نویسندگانی که با خودسانسوری مینویسند، نیاز به تجزیه و تحلیلهای نشانهشناختی دارد که بشود مفاهیمی را که لابهلای این خودسانسوریها و لفافهگوییها بیان شده، بیرون آورد. تحلیلهای اینچنینی روی این آثار با این هدف انجام میشود و من هم در این پایاننامه سعی کردم این کار را انجام دهم.
او با اشاره به اینکه سه نمایشنامهای که تحلیل نشانهشناختی کرده، سه اثر شناخته شده و بسیار سیاسی ساعدی است، گفت: «دیکته و زاویه» دو نمایشنامه کوتاه تکپردهای هستند و «آی بیکلاه و آی با کلاه» یک نمایشنامه بلند دو پردهای که هر سه جزو آثار بسیار شناخته شده سیاسی ساعدی محسوب میشوند. برای همین خیلی شبیه بههم بودند و الهام گرفته از شرایط سیاسی و اجتماعی دهه ۱۳۴۰ خورشیدی.
این پژوهشگر و نویسنده خاطرنشان کرد: البته که این نمایشنامهها به صورت لامکان و لازمان نوشته شدهاند و برای همین جهانشمولاند. بهطوریکه امروز با گذشت حدود ۵ دهه از نوشته شدنشان، میتوانند در بسیاری از کشورهای دنیا اجرا شوند و تاریخ انقضا ندارند. چراکه شرایط جامعهای که در این نمایشنامهها به تصویر کشیده شده امروز هم در بسیاری از کشورها حاکم است و این نکته مشترک این سه اثر محسوب میشود.
سردارینیا درباره آشنایی کشور همسایهمان با ادبیات فارسی گفت: مثل دیگر زمینهها، تئاتر ترکیه هم رو به غرب داشته و چندان با پدیدههای شرقی آشنایی ندارد. بهطورکلی جامعه ترکیه چه از لحاظ ادبی و هنری و چه سیاسی و اقتصادی، کشوری است که رو به غرب دارد و توجهی به پدیدههای شرقی ندارد. معمولا اقتصاد غرب یا نویسنده غرب در جامعه ترکیه خیلی جذابتر از جوامع شرقی است. برای همین ادبیات شرق که ایران هم شاملش میشود به اندازه ادبیات غرب در ترکیه شناخته شده نیست و رغبتی هم نسبت به آن وجود ندارد.
او ادامه داد: در مورد ساعدی قبلا چند رمان و مجموعه داستان از او به زبان استانبولی ترجمه و چاپ شده بود اما جامعه ترکیه با چنین نمایشنامهنویسی آشنایی نداشت. نمایشنامه «آی بیکلاه، آی باکلاه» او حدود بیست سال قبل توسط «محمد کانار» که مدیر گروه اسبق رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه استانبول بود، به ترکی ترجمه و چاپ شد اما به دلیل عدم استقبال مخاطب، ترجمه این آثار ادامه پیدا نکرد. شاید اگر آن زمان از این اثر استقبالی صورت میگرفت دیگر نمایشنامههای ساعدی هم به ترکی ترجمه میشد.
سردارینیا در پایان اظهار امیدواری کرد علاوه بر ترکیه، در ایران هم شاهد انتشار و روی صحنه رفتن تمامی آثار غلامحسین ساعدی باشیم.