یادداشتی از شکرخدا گودرزی؛
کرونا و پساکرونا و تاثیرات آن در تئاتر و حلقه ارتباطات اجتماعی
«شکرخدا گودرزی» در یادداشتی به «تاثیر کرونا و پساکرونا بر تئاتر و حلقه ارتباطات اجتماعی» پرداخت و نادیده گرفته شدن فرهنگ و هنر برای افزایش همبستگی اجتماعی را از سوی دولت، به معنای طرد بزرگترین سرمایه اجتماعی و فرهنگی کشور توصیف کرد.
تئاتر هنری جمعی است و ماحصل عالیترین شکل ارتباط جامعه بشری؛ جمعی اثری را اجرا میکنند و جمعی دیگر به تماشا مینشینند. و هر چه رابطه و حلقه ارتباط جمعی فشردهتر و نفس به نفستر باشد تاثیرگذاری و تاثیرپذیری بیشتر است.
در این حلقه منظم و منسجم ارتباطی، آنچه موجب ایجاد ریتم و هماهنگی بیشتر بین کلیه عوامل میشود، همانا ارتباط تنگاتنگ، و به اصطلاح عامه، نفس به نفس تئاتر با تماشاگران است. این حلقه ارتباطی هیچ نسبتی با ایجاد فاصله اجتماعی که اصل و اساس ویروس نانجیب کروناست و -بر اساس برخی گمانهها دستساز تئورهای خشونتبار نئولیبرالیسم است- ندارد.
ویروس کرونا موجب گسست بزرگ قرن شده است. گسستی که تمامی مناسبات انسانی را هدف قرار داده است؛ چرخه اقتصادی از رونق افتاده، خیل بیکاری و رکود و تورم به بالاترین حد خود رسیده و انسان در مناسبات اجتماعی بیشترین آسیبها را دیده است. ترس از حضور در مجامع و گردهمآییها از یک سو و آسیبی که بر چرخه فعالیتهای انسانی وارد شده از سوی دیگر بر رفتار انسانی تاثیر گذاشته و همه این پدیدهها تولید هراس کرده است.
نتایج چنین پدیدهای، ترس، بیاعتمادی، افسردگی، پناه گرفتن در خویشتن، عصبیت، خشونت و رفتارهای نامتعارف از یک سو و فقر و بیدرآمدی و بیعدالتی و بیرحمی و درندهخویی از سوی دیگر است. همه اینها مجموعهای از کنشهای انسانی را رقم زده که باز تولید آن را در سیستم اراده و نهاد تصمیمگیر درون آدمی به احساس ناکارآمدی و بیهودگی تعبیر میکنم.
متاسفانه با طولانی شدن دوره کرونایی، گسست حداکثری چرخه و زنجیره ارتباطی به ایجاد بحران در جوامع مختلف منجر خواهد شد. در گستره چنین بحرانیست که هنرهایی که نیاز به حلقه انسانی دارند، بیش از بقیه آسیب میبینند و هنرمندانش دچار انزوا و تنگی معیشت میشوند! چرا؟! چون دولتها توان حمایت حداقلی از این هنرمندان و تولیدکنندگان کالاهای فرهنگی را ندارند و زمینه استفاده عمومی نیز از این تولیدات، بنابر رعایت پروتکلهای بهداشتی مهیا نیست!
بنابراین تولیدکنندگان هنر و در راس آن تئاتر و همچنین بازار نشر در دوران کرونا و پساکرونا به شدت آسیب میبینند، و دیر نیست که ما شاهد ورشکستگی بازار هنر و کتاب باشیم.
آنچه که صحت این ادعا را ثابت میکند، نحوه برخورد صندوق اعتباری هنر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیمه هنرمندان و عدم ایجاد امکانی برای استفاده هنرمندان برای دسترسی به صندوق بیمه بیکاری است.
این وضعیت زمانی فجیعتر میشود که خیل هنرمندان و یا نویسندگانی را در نظر بگیریم که بیمه نیستند و تحت هیچ حمایتی قرار ندارند!
وضعیت معیشتی و درآمدی جامعه هنری به پائینترین سطح خود و گاه به صفر رسیده است؛ این هنرمندان زندگی دارند، اجاره خانه میدهند، غذا میخورند، نیاز به پوشاک و بهداشت دارند! و در این شرایط، دوره پسا کرونایی برای هنرمندان بسیار نگران کننده است...
و در پایان این که تقلیل مبارزه با کرونا به امری بهداشتی و تکنیکی، پایینترین سطح برداشت از یک پدیده است. زیرا نادیده گرفتن و بیتوجهی به ساحت فرهنگوهنر که پتانسیل بزرگی در مصیبتهای اجتماعی برای کاهش درد و رنج یک جامعه دارد، امری جبرانناپذیر است.
نادیده گرفتن فرهنگ و هنر که قادر است نقش مهمی در افزایش همبستگی اجتماعی ایفا کند و بخشی از سرمایه بزرگ هر جامعه در همه حوزههای اجتماعی است، به معنای طرد بزرگترین سرمایه اجتماعی و فرهنگی است. چنین رویکردی در این هنگامه بزرگ، خود یک مصیبت اجتماعی و یکی از بزرگترین نقاط ضعف مبارزه با کرونا در اکثر کشورهای جهان است.
فرهنگ و هنر امری تزیینی نیست؛ بازنمایی تمامیت هستی و هویت انسان است و هنرمندان و نویسندگان از بازیگران اصلی این ساحت فرهنگی و هنری هستند.