خبرگزاری کار ایران

مهرداد شهسوارزاده مطرح کرد:

گاهی دیده نشدن بهتر از دیده شدن است/ ملودی منتشر نشده بابک بیات را در فرصتی مناسب اجرا می‌کنم

گاهی دیده نشدن بهتر از دیده شدن است/ ملودی منتشر نشده بابک بیات را در فرصتی مناسب اجرا می‌کنم
کد خبر : ۹۰۷۶۶۴

مهرداد شهسوارزاده می‌گوید: فکر می‌کنم یکی از مهمترین نکاتی که به ماندگاری بابک بیات منجر شد، این بود که اون مهر و اثر انگشت خود را پای کارهایشان داشتند.این ویژگی حتی در موسیقی متن فیلم‌هایی که آهنگسازی‌شان به عهده او بود و وجود دارد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از مقولات تأثیرگذار بر جریان موسیقی کشور نحوه فعالیت تهیه‌کنندگان است. آنها هستند که با حمایت از اهالی موسیقی و تولید و ارائه آثار آنها به نوعی چرخه عرضه و تقاضا را در دست دارند و این روند ذائقه و سلیقه مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

البته نحوه فعالیت تهیه‌کنندگان طی چند سال اخیر گویایی کارنامه کاری آنها است و بررسی این موضوع نیاز چندانی به تحلیل و بررسی کارنامه آنها ندارد. کافی‌ست به آثار تولید شده توسط انبوه خوانندگانی که روز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود، نگاهی بیندازیم تا به وضعیت فعلی موسیقی و کم و کیف آن پی ببریم. در میان آلبوم‌ها و قطعات تولید شده طی سال‌ها و دهه اخیر کمتر آثاری را می‌توان یافت که برای مدت زمان حتی کوتاه در یاد و خاطره مخاطبان مانده باشد.  تهیه‌کنندگان دیگر تمایلی به همکاری با خوانندگان دهه‌های گذشته ندارند. خوانندگانی که اغلب مسیر مشخصی را طی کرده‌ و برخی زیر نظر اساتید برجسته موسیقی آموزش دیده‌اند. خوانندگان بسیاری می‌توان نام برد که حال سال‌هاست در خانه نشسته‌اند، بی‌آنکه آثاری جدی تولید کنند، صرفاً به این دلیل که حامی مالی ندارند و تولید شخصی آثار نیز در دنیای پرتورم امروز کاری پرهزینه و گران است. طی این روند است که موسیقی شناسنامه‌دار و با هویت جای خود را به موسیقی سطحی و سخیف می‌دهد و آثاری تولید می‌شود که گاه حتی برای یکبار نیز قابل شنیدن نیستند!

مهرداد شهسوارزاده که به‌طور مستمر چند سال متوالی زیر نظر زنده‌یاد بابک بیات آموزش دیده، نخستین خواننده پس از انقلاب است که در صداوسیما تیتراژ پایانی یکی از سریال‌های آن مقطع به نام زنان معاصر ساخته مهناز مظاهری را خوانده است. او در سال ۱۳۷۷ نخستین آلبوم موسیقی پاپ پس از انقلاب به نام «شوکا» را به بازار عرضه کرد که آهنگسازی آن به عهده داریوش تقی‌پور بود. او شش سال بعد با آلبوم «دریا» به آهنگسازی زنده‌یاد بابک بیات پر رنگتر از پیش ظاهر شد و موفقیت‌هایی را در کارنامه خود ثبت کرد.

شهسوارزاده که خواننده تیتراژ چند فیلم و سریال بوده و در سال ۱۳۸۰ در کنار خوانندگانی چون علیرضا عصار، قاسم افشار، امیر کریمی و نیما مسیحا آلبوم «ستارگان عشق» به تهیه‌کنندگی بیژن بیرنگ و مسعود رسام را ارائه کرده، در گفتگوی پیش‌رو به بررسی وضعیت موسیقی پاپ معاصر پرداخت.

شما از معدود افرادی هستید که به طور مستمر چند سال از زنده‌یاد بابک بیات آموخته‌اید. ویژگی‌های هنری و حرفه‌ای او چه بود که باعث ماندگاری برخی آثارش شد؟

آشنایی من با زنده‌یاد استاد بابک بیات از سال ۱۳۷۵ آغاز شد. من قطعا تا آخرین لحظه زندگی‌ام خودم را شاگرد استاد بابک بیات می‌دانم. آن آشنایی باعث شد مدت ۵ سال در خدمت استاد باشم و مقولاتی چون آواز، صداسازی، تلفیق شعر و موسیقی و دیگر گرایش‌های مرتبط را از محضرش بیاموزم. طی آن سال‌ها خاطرات خوبی برای من رقم خورد. یک سال پس از آشنایی با زنده‌یاد بیات یعنی سال ۷۶، قرار بر این شد ما با یکی دوستان و عزیزان هنرمند از نزدیک ملاقات داشته باشیم. آقای بیات دوست داشت ایشان را معرفی کند تا برای همکاری به یکدیگر نزدیک شویم و این اتفاق صورت بگیرد.

و آن دوست هنرمند چه کسی بود؟

او کسی نبود جز  زنده‌یاد ناصر عبداللهی عزیز که همان قرار ملاقات باعث شد بسیار به هم نزدیک‌ شویم و دوستی و رفاقت‌مان عمق بیشتری پیدا کند.

آشنایی‌تان با ناصر عبداللهی چه خروجی داشت؟

پس از آشنایی با ناصر عبداللهی تنها کار مشترکمان در سال‌های هشتاد و هشتاد و یک تولید شد. طی این اتفاق من و زنده‌یاد عبداللهی یک ترانه از اهورا ایمان را به صورت مشترک خواندیم. این اثر مربوط به سریال تلویزیونی «خاکستر و باد» بود و طی این اتفاق ما برای اولین‌بار پس از انقلاب اثری را دو نفره اجرا کردیم. پیش از این اتفاق دو خواننده به صورت مشترک تیتراژ نخوانده بودند و در این زمینه ما به نوعی صف شکن بودیم. موسیقی سریال «خاکستر و باد» بعدا به صورت آلبوم توسط موسسه سروش منتشر شد. سال 1384 نیز به عنوان خواننده میهمان کنسرت ناصر عبداللهی در کیش حضور یافتم و اثر مشترکمان را به صورت زنده خواندیم.

در ادامه کار با زنده‌یاد بیات چه اتفاقی افتاد؟

در سال ۱۳۷۶ پس از یک سال آشنایی با بابک بیات، ایشان مشوق بسیار خوبی بود برای اینکه ما بتوانیم وارد فضای تولید موسیقی پاپ شویم. در آن مقطع تازه جرقه‌های آغاز موسیقی پاپ تا حدودی در رادیو و تلویزیون و اندکی در وزارت ارشاد زده شده بود و شکل گرفته بود.

حین شاگردی نزد بابک بیات فعالیت حرفه‌ای شما به چه شکل بود؟

در سال 1378 نیز طی همکاری با شهاب حسینی به عنوان خواننده در برنامه «اکسیژن» حضور یافتم. این برنامه اولین تجربه مجری‌گری شهاب حسینی و اولین تجربه من به عنوان خواننده پانزده کلیپ تصویری بود. چنین اتفاقاتی در آن سال‌ها اتفاقی نو بود. برنامه «اکسیژن» یکی از برنامه‌های پرمخاطب آن سال و سال‌های پس از آن بود.

گاهی دیده نشدن بهتر از دیده شدن است/ ملودی منتشر نشده بابک بیات را در فرصتی مناسب اجرا می‌کنم

به سال ۱۳۷۶ و اتفاقاتی که توسط بابک بیات رقم خورد، برگردیم.

با آشنایی داریوش تقی‌پور آهنگساز و تنظیم‌کننده‌ای که از طرف استاد بیات معرفی شده بود در همان سال، پس از مدت زمانی کوتاه که از آشنایی ما می‌گذشت، با تشویق‌های مکرر استاد توانستیم اولین آلبوم پاپ پس از انقلاب با عنوان «شوکا» را تولید و ارائه کنیم. اگر بخواهم با صحبت‌هایم از استاد بابک بیات تجلیل کنم، تکرار مکررات خواهد بود؛‌ اما به لحاظ نزدیکی‌ام با ایشان  طی ده سال آخر زندگی‌شان (از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵) باید بگویم ایشان یکی از مفاخر و یکی از برجسته‌ترین و با احساس‌ترین آهنگسازان قبل و پس از انقلاب محسوب می‌شود که با هر کدام از ملودی‌ها‌یشان یک خواننده به معروفیت رسید. او در ابعاد مختلف و در حوزه‌های مربوط به موسیقی بسیار متنوع بود و بسیار تأثیرگذار عمل می‌کرد. چه در خصوص ترانه و چه در خلق ملودی و بخش‌هایی که تنظیمش به عهده خودش بود.

رمز ماندگاری زنده‌یاد بیات و آثارش چه بود؟

فکر می‌کنم یکی از مهمترین نکاتی که به ماندگاری آقای بیات منجر شد و به نسل‌های پس از او انتقال یافت و به نسل‌های آتی نیز منتقل خواهد شد، این بود که ایشان مهر و اثر انگشت خود را پای کارهایشان داشت. این ویژگی حتی در موسیقی متن فیلم‌هایی که آهنگسازی‌شان به عهده‌اش بود و بی‌کلام بود نیز وجود دارد. زمانی که آثار مربوطه شنیده می‌شد پیش از آنکه مخاطب با نامش برخورد کند، اثر تداعی‌کننده نام سازنده است. بابک بیات به لحاظ حرفه‌ای نیز در کسوت یکی از پیشکسوتان موسیقی پاپ قبل و پس از انقلاب است که با طلایه‌داران عصر موسیقی پاپ کشور همکاری نزدیک و دیرینه‌ای داشته و این موضوع باعث شده بود تجربه‌های او به نسل‌های پس از انقلاب نیز انتقال پیدا کند.

 پاپ کلاسیک از اساس، فاخرتر از پاپ‌های امروز است اما چرا از دهه هفتاد به بعد این گونه موسیقایی رشد نکرد و روند آن به مرور متوقف شد؟

قطعا پاپ کلاسیک فاخرتر از موسیقی پاپ است به این دلیل که موسیقی پاپ در هر کشور تعریف خاص خودش را دارد و اصولا در کشور ما نیز نوعی موسیقی وارداتی محسوب می‌شود. اینکه چرا روند رشد و تکامل موسیقی پاپ کلاسیک به مرور متوقف شد، دلیلش این است که در واقع سرعت موسیقی و ذائقه موسیقی در دنیا بر اساس تنوع و دگردیسی پیش می‌رود. در اوایل دهه هفتاد موج جدیدی به عنوان موسیقی پاپ و پاپ کلاسیک جریانش را به شکل جدی آغاز کرد. در آن سال‌ها موسیقی سنتی رواج داشت و گوش مخاطبین به این نوع موسیقی عادت کرده بود، اما پس از آنکه از اواسط دهه ۷۰ یکسری آثار که تقریباً به سرود نزدیک بود و اغلب از رادیو و تلویزیون پخش می‌شد، گوش مخاطبان را تا حدودی قلقلک داد. سپس بعد از وقفه‌ای پانزده، بیست ساله این دو گونه وارد بازار شدند و مورد توجه قرار گرفتند.

بعد از این اتفاقات آلبوم «شوکا» تولید و عرضه شد؟

بله در اواسط دهه هفتاد بود که به تشویق زنده‌یاد بابک بیات و همکاری داریوش تقی‌پور، دست به تولید آلبومی زدیم که در سبک پاپ کلاسیک ساخته شده بود و «شوکا» نام داشت. به جرات می‌توان گفت «شوکا» اولین آلبوم پاپ کلاسیک پس از انقلاب است. این مجموعه با ۲۸ نوازنده و گروه کر به شکل آنسامبل تولید شد و باعث شد در آن مقطع از حضور نوازندگان حرفه‌ای و درجه یکی چون آندره آرزومانیان، استادان ارسلان کامکار و علی رحیمیان، زنده‌یاد شهریار فریوسفی و خانم سودابه شمس و دیگر عزیزان با تجربه در زمینه نوازندگی استفاده کنیم. آلبوم «شوکا» جزو آخرین آثاری است که به شکل آنالوگ در استودیو پاپ ضبط ‌و میکس شده است. به طور کلی، تولید آلبوم «شوکا» برای ما اتفاقی خوشایند بود و پس از عرضه آن و به موازات آن بود که دیگر همکاران ما در تلویزیون و دیگر بخش‌ها به تولید آثار پاپ و پاپ کلاسیک پرداختند که منجر به جذب مخاطبان و بهبود بازار موسیقی شد.

خودتان موسیقی را از چه بخشی آغاز کردید؟ آیا از ابتدا تمرکزتان بر خوانندگی بود؟

من موسیقی پاپ را از نوجوانی با فراگیری ساز پیانو شروع کردم و در ادامه وقتی که با آقای بیات آشنا شدم، توانستم بخش صدا را تکمیل کنم. در ادامه نیز به عنوان خواننده و هم تهیه‌کننده تجربه‌های مختلفی داشته‌ام و البته از تجربیات و داشته‌های اساتیدی چون بهرام دهقانیار و سعید شهرام نیز استفاده کرده‌ام و این اتفاق باعث شد در مقاطعی به عنوان خواننده با سریال‌های  تلوزیزیونی و پروژه‌های سینمایی همکاری کنم. حدود پنج ملودی نیز از آقای بیات دارم که هنوز یکی از آنها را اجرا نکرده‌ام و امیدوارم شرایط فراهم شود تا بتوانم آخرین اثری را که از ایشان در دست دارم و آماده انتشار است، اجرا کنم و با تغییراتی در ترانه آن را در دسترس عموم قرار دهم.

وضعیت موسیقی پاپ را چگونه تحلیل می‌کنید؟

 موسیقی پاپ از آن زمان که در اواسط دهه هفتاد  با آلبوم «شوکا» وارد عرصه حرفه‌ای شدم وضعیت و روند بسیار قابل قبولی داشت و آن مقطع برای عرضه آثار پاپ سال‌های خوبی محسوب می‌شد. این روند تا سال ۱۳۸۵ ادامه داشت و پس از آن متاسفانه روندی نزولی پیدا کرد.

گاهی دیده نشدن بهتر از دیده شدن است/ ملودی منتشر نشده بابک بیات را در فرصتی مناسب اجرا می‌کنم

مهرداد شهسوارزاده، اصغر فرهادی، ستار اورکی/استودیو پاپ ١٣٩٥

ورود دنیای دیجیتال به موسیقی چه دستاوردی داشت؟

موسیقی نیا بشری است و به هرحال همانطور که ما برای تامین مایحتاج بدن‌مان به غذا نیز داریم به لحاظ روحی نیز این نیاز احساس می‌شود و باید انرژی‌هایی را در ذهن و روح خود داشته باشیم و آن را تقویت کنیم که آن چیزی نیست جز موسیقی. اینکه موسیقی کشور طی سال‌های گذشته وارد دنیای دیجیتال شده و به ابزار و ادوات کامپیوتری مجهز شده به هیچ وجه اتفاق بدی نیست اما آنچه اهمیت دارد نحوه و چگونگی استفاده از دنیای دیجیتال و ابزارهای کامپیوتری است. این اتفاق در کشورهای دیگر نیز رخ داده است.

به طور کلی طی مقایسه با صد سال یا حتی پنجاه سال گذشته قطعا تولید و نحوه ارائه آثار نسبت سرعت و شتاب بیشتری پیدا کرده و تدوین موسیقی نیز نسبت به قبل سریع‌تر و حرفه‌ای‌تر شده و حتی ویرایش صدای خواننده با ادوات جدید کامپیوتری میسر شده است. این اتفاقات در صرفه‌جویی وقت و انرژی تاثیر بسیار داشته و مزیت محسوب می‌شود.اما اتفاق نامبارکی که در این میان رخ داد حضور عده‌ای از دوستان بود که به عنوان آهنگساز و تنظیم‌کننده (به صورت انفرادی) در استودیوهای شخصی خودشان طی فرصتی کوتاه و مثلا دو سه روزه اقدام به تنظیم و ساخت آثاری کردند که به زودی فراموش شدند. این بالا رفتن سرعت باعث می‌شد، مدت زمانی که موزیسین باید به شعر و ملودی، تنظیم و میکس و مستر اختصاص دهد توسط ابزار و ادوات کوتاه شود که اتفاق خوبی نبود.به هرحال آن تولیدات دو سه روزه و شتاب‌زده صدمات جبران ناپذیری به موسیقی پاپ کشور وارد کرد. این روند از اواسط دهه هشتاد آغاز شد. ما در آن مقطع نیز فعال بودیم و سعی‌مان این بود خیلی فضا را عوض نکنیم، اما متاسفانه ذائقه مخاطب به نوعی تغییر کرد. این تغییر ذائقه باعث شد آن اتفاقاتی که قبلا به عنوان موسیقی پاپ کلاسیک رخ می‌داد به درستی پوشش داده نشود و در نهایت به موسیقی پاپ کشور آسیب برساند. به هر صورت موسیقی و دنیای دیجیتال ادوات مربوط به آن برای ما دستاوردهایی نیز داشته است. آن مزایا به موزیسین‌ها و نحوه استفاده از ابزار مذکور بستگی داشته و دارد. به هرحال خودم هم پس از دهه‌های هفتاد و هشتاد از فضا و امکانات دیجیتال استفاده کرده‌ام اما تلاشم این بوده در کنار آن ابزار و ادوات از سازهای زنده نیز استفاده کنم تا فضای آثارم سمت و سوی غربی پیدا نکند و موسیقی‌ام ایرانیزه شده باشد. که البته اینها بنا به علایق و سلایق و شکل و شمایلی که در ذهن خواننده و آهنگساز وجود دارد، شکل می‌گیرد.

در اواسط دهه هفتاد آلبوم «شوکا» را منتشر کردید و در اواسط دهه هشتاد با آلبوم «دریا» رکورد آلبوم پرفروش سال را بدست آوردید و پس از آن نیز در سال ۹۱ عنوان پرکارترین خواننده «رادیو جوان» را کسب کردید اما از مقطعی به بعد  تغییر رویه دادید و به سمت موسیقی پاپ و شاید تولید آثار عامه‌پسند‌تر رفتید؟

به هر شکل موسیقی در آن سال‌ها بخصوص در سبک پاپ و پاپ کلاسیک وضعیت و بازار خوب و تر و تازه‌ای داشت.در آن مقطع برای مخاطبان شنیدن آثار پاپ و پاپ کلاسیک با صدای خوانندگان جوان اتفاقی خوشایند محسوب می‌شد. طی این سال‌ها فراز و فرودهایی اتفاق افتاد و من نیز سعی کردم با مسیر موافق رودخانه پیش بروم. چند سال پس از تولید و عرضه آلبومهای «شوکا» و «دریا» سلیقه و ذائقه مخاطبان تغییر کرد که این تغییر از شرایط موسیقی و روندی که طی کرده، نشات می‌گرفت. به هرحال موسیقی خودش را در بستر جامعه به اشکال مختلف نشان می‌دهد و بروز می‌کند به همین دلیل من نیز چون عاشق تجربه کردن سبک‌های مختلف موسیقی بودم و با توجه به اینکه می‌توانستم در مایه‌های پاپ، پاپ کلاسیک و حتی پاپ ایرانی بخوانم، دوست داشتم تجربه‌های مختلفی را در گرایش‌های مختلف این سبک از موسیقی کسب کنم به همین دلیل کمی به سمت موسیقی پاپ یا به قول شما موسیقی عام پسند گرایش پیدا کردم و از تجربیات دوستان خوش‌ذوق تنظیم کننده سود بردم و توانستم خودم را به فضای امروزی نزدیک‌تر کنم.

آلبوم «تلنگر» اثر دیگری بود که پس از مدتی وقفه، توسط شما و با صدای شما منتشر شد. این اثر نسبت به آلبوم‌های قبلی‌تان چه بازخوردهایی برایتان داشت؟

«تلنگر» آخرین آلبومی بود که در سال ۱۳۹۴ استارت تولیدش را شروع زدم و عمده تولید آن را به دوست هنرمندم شهاب اکبری سپردم که تنظیم بیشترین آثار آلبوم را به عهده داشت. تنظیم سه قطعه از آلبوم را خودم به شهاب اکبری سپردم. علاوه بر اینکه در آلبوم «تلنگر»  به عنوان خواننده و آهنگساز حضور داشتم، تهیه‌کننده اثر نیز بودم. علاوه بر اینها، تسلط من بر نحوه انتخاب مجموعه ملودی‌های آلبوم نیز باعث شد حضورم بیش از پیش پررنگ شود. با توجه به اینکه آلبوم «تلنگر» به فضای پاپ امروزی بسیار نزدیک بود، اما به دلیل علاقه دیرینه‌ام که به سازهای زنده سعی کردم با وجود استفاده از فضای جدید و به قول شما دیجیتال بتوانم از تلفیق سازهای زنده و دیجیتال فضایی زیبا را برای مخاطبان رقم بزنم. این آلبوم در سال ۱۳۹۵ منتشر شد و با توجه به فضای غبار آلود موسیقی و بازار آن در آن سال‌ها، توانست به موفقیت دست پیدا کند.

چرا پس از تولید این اثر به فعالیت‌های بیشتر در راستای همین آلبوم نپرداختید؟ هرچند آلبوم «تلنگر» در مقطع بدی منتشر شد.

دو، سه ماه پس از تولید و انتشار آلبوم «تلنگر» در اسفندماه ۱۳۹۵، از ایران سفر کردم و به دلیل انجام  تحصیلات تکمیلی به مدت سه سال خارج از کشور بودم. به هرحال آن زمان که آلبوم «تلنگر» منتشر شد، فضای موسیقی کشور مطلوب نبود، اما از آن جایی که میان آلبوم‌های قبلی‌ام چند سال فاصله افتاده بود اما دوست داشتم مسیری جدید را تجربه کنم. به همین دلیل نظرم این است که آلبوم «تلنگر» برای من پس از چند سال تلنگری بود برای بازگشتن به عرصه موسیقی. بله بازار موسیقی در دهه نود اوضاع خوبی نداشت و خیلی از همکارانم و دوستانم سعی می‌کردند سکوت کنند و کار خاصی انجام ندهند زیرا فضا به نوعی بسته و محدود شده بود.

شما هم سکوت کردید؟

اعتقادم این است که در برخی موارد دیده نشدن خیلی بهتر از دیده شدن است. اگر آدم بخواهد در شرایط نامطلوب بارها و بارها دیده شود، اما تحت آن شرایط تبلیغ آثارش به ضد تبلیغ بدل شود مرگ هنرمند را در پی خواهد داشت و به این ترتیب اعتبار گذشته‌اش زیر سوال خواهد رفت. به هرحال من نیز به عنوان یکی از هنرمندانی که از سال ۱۳۷۵ به شکل حرفه‌ای کارش را شروع کرده و طی این سال‌ها فراز و فرودهایی را پشت سر گذاشته، مراقبت‌هایی را در کنار تجربیاتم مدنظر قرار داده‌ام. بنابراین من نیز ترجیح دادم مانند بسیاری از دوستان و همکارانم که فعالیت دیگری انجام نداده‌اند و نظاره‌گر بودند، تا مهیا شدن شرایط سکوت کنم تا آثارم در شرایطی بهتر مورد قضاوت قرار گیرد.

در دهه هشتاد و پیش از آن کمتر تهیه‌کننده‌ای روی خوانندگان سرمایه‌گذاری می‌کرد اما حال رویه به شدت تغییر کرده به طوری که شاید بتوان نام وضعیت فعلی موسیقی را در برخی جریان‌ها مافیا گذاشت.

شاید من جزو اولین خوانندگانی بودم که به عنوان تهیه‌کننده و به‌عنوان هنرمند مستقل وارد عرصه موسیقی شدم. در آن مقطع کمتر خواننده‌ای وجود داشت که به عنوان تهیه‌کننده پا به عرصه فعالیت بگذارد. به طور معمول خوانندگان و همکارانم در آن سال‌ها به شکل جمعی با همکاری یکدیگر آثارشان را در قالب آلبوم به بازار عرضه می‌کردند. موسیقی بازار بسیار مطلوبی داشت و شرکت‌های فرهنگی هنری تازه رو به تأسیس بودند و حمایت خود از فعالان عرصه موسیقی و افراد مستعد را آغاز کرده بودند اما متاسفانه بازار در سال‌های بعد به شدت اشباع شد و برخی افراد به عنوان تهیه‌کننده و اسپانسر وارد میدان شدند و با انتخاب‌های اشتباهی که صورت گرفت، افرادی را به عنوان موزیسین و خواننده به جامعه معرفی کردند. این اتفاق باعث شد سطح کیفی موسیقی پاپ کشور به شدت تنزل یابد. لذا واقعا و قطعا مافیا وجود دارد و این را من نمی‌گویم بلکه قریب به اتفاق اهالی فرهنگ و هنر در اینباره اتفاق نظر دارند. این روند غلط روز به روز جدی‌تر می‌شود و افراد اغلب ناکاربلد، بدون تجربه و سابقه مشخص صرفا با پشتوانه ذخیره مالی وارد عرصه می‌شوند و توجه مخاطبان نیز به ظاهر یا فیزیک آنهاست تا به هنر و صدایشان. برای رفع بخشی از مشکلات مذکور از دفتر موسیقی وزارت ارشاد انتظار می‌رود حداقل از موزیسین‌های قدیمی‌تر سال‌ها و دهه‌های گذشته که زمان و بودجه فکری و مالی و انرژی‌های فراوان صرف کرده‌اند حمایت کند اما متاسفانه در این زمینه دستی حمایت‌گر وجود ندارد و بسیاری از دوست و همکاران، ازجمله خودم نسبت به فضای موجود کاملا دلسرد شده‌ایم و سعی می‌کنیم کمتر حضور داشته باشیم.

گاهی دیده نشدن بهتر از دیده شدن است/ ملودی منتشر نشده بابک بیات را در فرصتی مناسب اجرا می‌کنم

سالار عقیلی، مهرداد شهسوارزاده، زنده یاد ناصر فرهودی ( مدیر استودیو پاپ) و ستار اورکی/ضبط و میکس سریال «چرخ فلک» سال ١٣٩٥

پس از آلبوم «تلنگر» چه فعالیت‌های دیگری داشته‌اید؟

پس از تولید و ارائه آلبوم «تلنگر» در سال 1395 به پروژه سریال «چرخ و فلک» پیوستم که در همان سال از شبکه یک پخش شد و آقای ستار اورکی موزیسین برجسته جهانی آهنگساز آن بود. این اثر دو تیتراژ اول و آخر داشت که من و سالار عقیلی خواننده آنها بودیم. یکی دیگر از آثاری که با همکاری ستار اورکی طی سال‌های اخیر به سرانجام رسید، انیمیشن سینمایی «فیل‌شاه» بود که در این پروژه نیز طی همکاری با ارکستر بزرگ خواننده آن بودم. به جز اینها در همان سال 1395 در وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به عنوان سفیران سلامت شناخته شدیم و دو کار سفارشی هم به ما سپرده شد که خواننده هرکدام از آنها با همکاری ارکستر بزرگ من و سالار عقیلی بودیم و به صورت کلیپ در همایش هر ساله وزارت بهداشت پخش شد و از ما نیز تقدیر شد.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز