ژاله صامتی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
از لایو اینستاگرام نمیتوان مردمی شد باید سوار اتوبوس شد/ سلبریتیها خودشان اجازه دادند درباره زندگی خصوصیشان حرف زده شود/ فضای مجازی سبب حذف بسیاری از سلبریتیها شده/ با جنجال چیزی بدست نمیآوریم
ژاله صامتی میگوید: اگر میخواهید مردمی باشید، اتوبوس و مترو سوار شوید. شما نمیتوانید در برج فلان بنشینید و با ماشین آخرین مدل از پارکینگ بیرون بیایید و از مکانهای خاص خرید کنید و هیچ ارتباطی با مردم هم نداشته باشید، بعد ادعادی مردمی بودن کنید
به گزارش خبرنگار ایلنا، گرچه فضای مجازی، رسانهای رسمی به شمار نمیآید اما از زمانی که این رسانه بهطور جدی جای دیگر رسانهها را پرکرد، بسیاری از افراد با استعداد که پیشتر خبری از آنها نبود، بستری برای رساندن صدای خود به دنیای بیرون پیدا کردند. اگر افرادی که با هنجارشکنی به سلبریتیهای این فضا تبدیل شدند را کنار بگذاریم، برخی از هنرمندانی که تاکنون رسانهای برای عرضه هنر خود نداشتند نیز با استفاده از این فضا، استعداد خود را به نمایش گذاشته و به فضای حرفهای هنر در ایران راه پیدا کردهاند.
واکنش سلبریتیها در مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار در جامعه تنها مختص ایران نبوده و سلبریتیها در مقیاس جهانی نیز از چنین ابزاری برخوردار هستند اما تفاوت از جایی آغاز میشود که هجمهای شدید علیه سلبریتیها به راه افتاد. درباره این موضوع با ژاله صامتی (بازیگر سینما، تئآتر و تلویزیون) گفتگو کردیم.
بعضی هنرمندان در همه چیز دخالت میکنند
فکر میکنید دلایل ایجاد هجمهها علیه سلبریتیها چیست؟
اگر یک جستجوی ساده در بین افرادی که در فضای مجازی درباره همه چیز نظر داده و در همه مسائل دخالت میکنند، داشته باشید، متوجه میشوید که این افراد اساسا بازیگرانی نیستند که دارای یک شمایل کلاسیک و مردمی باشند. به هر حال هر حرفهای افراد الکشده و الکنشده دارد. یعنی یکسری از افراد درست آمدهاند اما بخشی هم هستند که غلط در این حرفه وارد شدهاند. در نهایت باید بگویم که این افراد از جنس خوبِ این حرفه به شمار نمیآیند. اگر به جامعه پزشکان هم نگاه کنید، همه آنها تحصیلات پزشکی دارند ولی قطعا همه متخصص فوقالعاده نیستند. در هنر و خصوصا بازیگری هم ممکن است افرادی حتی از تحصیلات آکادمیک برخوردار و ۳۰ سال در آن حضور داشته باشند ولی کارنامه آنها میگوید که قدمی به جلو برنداشتهاند. بنابراین من موافق دوستانی که در همه مسائل دخالت و اظهارنظر میکنند، نیستم و خودم هیچگاه این کار را انجام نمیدهم.
ما سیاستمدار نیستیم که درباره همه چیز اظهارنظر کنیم
اما برخی از سلبریتیها معتقدند هنرمند باید زبان جامعه باشد و درد آنها را بیان کند. آنها میگویند براساس حق شهروندی، همچون همه مردم مجاز به اظهارنظر درباره مسائل مختلف هستند؟
ما سیاستمدار نیستیم و یکسری از موارد به ما ارتباطی ندارد. به نوعی همانقدر که معتقدم سیاستمدارهای ما کارشان را درست انجام نمیدهند، اما اگر به من بگویند خانم صامتی که میگویید فلان مدیر کار خود را درست انجام نمیدهد، شما بروید و کار آن را انجام دهید؛ من نمیتوانم کار این افراد را انجام دهم؛ چراکه نه تخصصی در این زمینه دارم و نه هیچ چیز دیگری. من میگویم ما باید در زمینهای ورود کنیم که تخصص آن را داشته باشیم.
البته اعتراض به عنوان یک شهروند نسبت به حقوقی که به ما تعلق میگیرد ولی داده نمیشود، یک بخش بوده، ولی بخش دیگر این است که چون ما خیلی معلوم هستیم، اساسا نباید بسیاری از کارها را انجام دهیم. مثلا نباید در هر زمینهای اظهارنظر کنیم. مثلا وقتی میخواهم کار خیری انجام دهم، یواشکی هم میتوان این کار را انجام داد. از نظر من اگر قرار است برای انجام کار خیری از مردمی حمایت کنید، بهتر است که این کار را یواشکی انجام دهید.
البته اینکه مردم را به این کار دعوت کنیم، موضوع دیگری است و خودم هم پست دوستانی که دعوت به کمک و همیاری کردهاند را گذاشتهام. این یک بخش کار انساندوستانه است که هیچ بدی ندارد زیرا شاید کمک ما در انتشار این پستها، سبب تاثیرگذاری بیشتر بشود ولی نباید برای هر اتفاق کوچک و بزرگی که برای ما رخ میدهد، پست بگذاریم و میتینگ برگزار کنیم. بهطور کل این موارد را واقعا نمیفهمم. به هر حال همین صحبتها سبب بازتابهایی به این شکل علیه هنرمندان میشود که اکنون شاهد آن هستیم.
من عاشق تک تک مردم کشورم هستم ولی به دلیل فرهنگمان، باید بگویم ما با یک غوره سردیمان کرده و با یک مویز گرممان میشود. باید تعادل را برقرار کنیم که با چنین مواردی برخورد نکنیم. به هر حال در چنین مواقعی است که یکسری آدم در مورد شما اظهارنظر میکنند.
آیا هنرمند باید نسبت به اتفاقات جامعه خود واکنش نشان دهد یا نسبت به مسائلی خارج از حرفهاش رویکرد خنثی داشته باشد؟ از نظر شما رسالت یک هنرمند چه مواردی را شامل میشود؟
وقتی کار هنری انجام میدهید یک رسالتی دارید. مثلا اگر مسئلهای مرا آزار دهد و موجب ناراحتیام شود، رسالتم به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر این بوده که نقدم را با یک کار هنری به سیاستمداران گوشزد کنم تا بازتاب آن را در جامعه ببینیم. همیشه حتی وقتی از من درباره نقشی که بازی کردم، پرسیدهاند، گفتهام که من بازیگر هستم و نمیتوانم درباره نقشم صحبت کنم. به نوعی هر آنچه که مربوط به آن نقش است را زندگی میکنم و شما بعد از دیدن آن میگویید که این کار را درست انجام دادهام یا خیر.
ما آدمهای اجراییم، نه حرف زدن
مگر سیاستمداران نمیدانند کجای کارشان غلط است؟
بنابراین شما مخالف حرف زدن در فضای مجازی هستید. آیا معتقدید که هنرمند باید این توانایی را داشته باشد که از طریق هنرش مشکلات جامعه خود را به نمایش بگذارد؟
دقیقا. ما اصلا آدم حرف زدن نیستیم، ما آدم اجرایی هستیم. اگر قرار بود که آدم حرف زدن باشیم، به پشت میزهایمان میرفتیم و در مورد مسائل مختلف حرف میزدیم. کار بازیگر کار اجرایی است و نیازی به حرف زدن ندارد. میتوان یک خط داستان را برداشت، به صحنه رفت و دو ساعت قصه را تحویل تماشاگر داد.
مگر سیاستمدارها و مدیرهای ما خودشان نمیدانند که کجای کارشان غلط یا درست است؟ آقایانی که متخصص نیستند و در مشاغلی مشغول به کارند، مگر خودشان نمیدانند که آن کار تخصصشان نیست؟ هم آنها و هم مردم خیلی بهتر این را میدانند. گفتنِ من؛ کاری را جلو نمیبرد. من اگر میتوانم دستی بگیرم، باید آن دست را بگیرم. وگرنه کامنت گذاشتن، شلوغ بازی و حاشیه درست کردن، هیچ مشکلی را حل نمیکند.
این آدمهایی که اکنون در فضای مجازی، مدام دربارهشان حرف میزنند، اصلا آدمهایی نیستند که در حال انجام کار باشند. خیلی از آنها حتی سالهاست که جلوی دوربین نرفته و شخصا اسم آنها را از همین طریق (فضای مجازی) میشناسم. به نوعی وقتی میگویند که همکار شما هستند، واقعا نمیدانم آن خانم یا شخص دیگر، بازیگر هستند یا به کار دیگری مشغولند. اما برخی دوستان آمدهاند که مطرح باشند و میخواهند با حاشیهسازی آدمهای بزرگی شوند. در صورتی که اگر شما بازیگران، نویسندگان و کارگردانانی که در حال کار هستند را رصد کنید، خواهید دید که یک خط اضافه هم در این فضا نمینویسند و کار عجیب و غریب انجام نمیدهند.
کرونا به ما فهماند که همه به هم مرتبط هستیم
یعنی رویکرد برخی از بازیگرانی سبب شده تا این هجمه علیه هنرمندان شکل بگیرد. حالا چه باید کرد؟
همیشه به همین صورت بوده و خشک و تر با هم میسوزند. مثلا به من میگویند خانم صامتی منظورمان شما نیستین و شما اصلا مثل آنها نیستید. ولی همه هنرمندان اینجوری هستند. به آنها میگویم، والا به خدا همه اینجور نیستند. اگر بشمارید، این افراد به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسند. خیلی از آدمها همچون خانم تهرانی، خانم کرامتی، خانم گودرزی، آقای پرستویی و بسیاری دیگر، در حال انجام کارهای خود هستند. همه این افراد در زمانهای مختلف کمکهایی کرده و در تمام این سالها خیریههایی را گرداندهاند. اما بیسر و صدا و بدون هیچ کار عجیب و غریبی این کمکها را انجام میدهند. ولی خیلیهای دیگر را میبینیم که یک قدم به جلو برنمیدارند و مدام در حال اظهارنظر درباره هر چیزی هستند.
این روزها مدام میگویم که یکسری آدم از صبح پا میشدند و میگفتند آخ امروز باید به سر کار برویم، آخ فلانی میخواهد به خانه ما بیاید، وای باید فلان جا برویم. همان آدمها همین روزها میگویند که آخ کاشکی بریم سر کار، کاشکی فلانی به خانه ما بیاید. کاشکی بشود که بیرون برویم. این دوستان را هر کاری کنید، یک کاشکی دارند. اما من صبح که از خواب بیدار میشوم، پنجره را بازمیکنم و خدا را به خاطر نعمتهایش شکر میکنم. به نوعی یک چیزی برای شکرگزاری پیدا میکنم.
اکنون بیشتر از ۵۰ روز است که در خانه نشستهام اما با کسی که قید سفرش را هم نزده و هرکاری خواسته در این مدت انجام داده، به یک چوب زده میشویم. همه ما به هم وصل هستیم. نمیدانم چه حکمتی در این ویروس است که میخواهد به آدمهای این دنیا حالی کند که همه ما به هم مرتبطیم. از بولیوی و آمریکای لاتین تا همه کشورهای دیگر به هم وصل هستیم. این ویروس سبب شد تا متوجه این موضوع شویم. وقتی صلح جهانی باشد، حالِ همه خوب است. اینکه همه کشورها درگیر جنگ باشند، یعنی حال هیچکس خوب نیست. اکنون هم همین است. تا زمانی که یاد نگیریم در مورد هرچیزی اظهارنظر نکنیم و در مورد هر چیزی غر نزنیم، با مشکلات بسیاری مواجه هستیم.
همه ما میدانیم که در جامعهای زندگی میکنیم که عملکرد برخی از دولتمردانمان درست نیست. در بحرانیترین زمان که باید کارهایشان را درست انجام میدادند هم انجام نمیدهند و این موضوع برهیچکس پوشیده نیست حتی خودشان هم این را میدانند. من میگویم اینها وجود دارد اما من که کارهای نیستم که بروم و درستش کنم. به عنوان یک شهروند میتوانم معترض باشم و خواهان این باشم که باید یک جریانی درست شود ولی نمیتوانم مدام درباره یکسری از چیزهایی که به من ربطی ندارد، دخالت کنم.
از لایو اینستاگرام نمیتوان مردمی شد؛ اتوبوس سوار شوید
برخی افراد از رستوران رفتن، سفر رفتن و موارد مختلف زندگی شخصی خود پست میگذارند. در مقابل من سالی به ۱۲ ماه هیچ پستی را نشر نمیدهم، مگر اینکه بخواهم از شغلی یا کسی حمایت کنم. فردی به من میگفت تو این همه از کارهای دانشجویان تئاتر تبلیغ میگذاری، ممکن است که سوءتفاهم شود و عدهای بگویند که احتمالا از آنها پول میگیرد، گفتم اگر با یک پست از یک گروه ناشناخته تئاتر کسی فکر میکند که من از آنها پول گرفتهام، بگذار هر فکری که دوست دارد بکند. من کار همه هنرجوها و دانشجویان را میبینم و از آنها حمایت میکنم. چون معتقدم نسل ما در حال رفتن است و نسل دیگری باید جای ما بیایند. پس بهتر اینکه آدمهایی بیایند که متخصص باشند.
به هیچوجه از فلان خانم یا آقا که اکنون به واسطه رفتارشان درباره آنها حرفهایی زده میشود، حمایت نمیکنم. افرادی که به حاشیه علاقمندند، باید هم منتظر چنین چیزهایی باشند. به طور کل هرکس خودش اجازه میدهد که در موردش حرفی زده شود یا نه. وقتی من صبح که بیدار میشوم، از خانهام فیلم میگیرم و در فضای مجازی میگذارم، پس حریم خصوصیام را حفظ نکرده و آدمها را در زندگی خصوصی خودم دخالت دادهام.
چند وقت قبل تهیهکننده برنامهای تلویزیونی با من تماس گرفت و پیشنهاد اجرا به من داد. به تهیهکننده برنامه گفتم خیلی متاسفم که این را میگویم ولی راه را غلط میروید. اجرای برنامه و بهطور کل مجریگری یک تخصص بوده و بازیگری تخصصی دیگر است که با هم خیلی فرق میکنند. متاسفانه ایشان هم تقصیر نداشت و میگفت که این در جامعه ما جا نیفتاده و برای آن تعریفی وجود ندارد. گفتم تعریف نشده، چون برای آن تعریف نکردهاید که اکنون برخی متوجه این تفاوت نیستند. بازیگری و اجرا هیچ ارتباطی به هم ندارند. بله میشود که شما بازیگر باشید، مجری هم باشید. ولی این به آن معنا نیست که من هم بتوانم آن کار را انجام دهم. یعنی فکر کنم چون بازیگر هستم، مجری هم میتوانم باشم. اگر همه چیز تفکیک شود و ما یاد بگیریم که هر کس کار خودش را درست انجام دهد و افراد در جایگاه خودشان باشند، اتفاق خیلی خوبی خواهد افتاد. کار بازیگر روی صحنه بوده و رسالت دیگری دارد.
یک زمان هست که من در حال تئاتر کار کردن هستم، برای تبلیغات و جذب مخاطب، از پشت صحنه تئاتر و یا تمرینهای کار فیلم میگذارم، آن یک تعریف دیگر بوده که در راستای کار است. ولی وقتی از آبگوشت خوردن در خانهام و خوش و بش کردن با خانوادهام فیلم بگیرم و برای مردم منتشر کنم، اسم آن مردمی نمیشود؛ این یعنی من حدود خانوادگیام را رعایت نکردم. بعد جالب است که همین دوستان وقتی که در کامنتها برایشان چیزهایی مینویسند، معترض میشوند. اگر میخواهید مردمی باشید، اتوبوس و مترو سوار شوید. شما نمیتوانید در برج فلان بنشینید و با ماشین آخرین مدل از پارکینگ بیرون بیایید و از مکانهای خاص خرید کنید و هیچ ارتباطی با مردم هم نداشته باشید، ولی نمیتوان اینطور فکر کنید، چون هنگام شام خوردن در بالکن خانه از طریق فضای مجازی با مردم حرف زدید، مردمی شدید؛ نه اینطور نیست. هروقت با مردم اتوبوس و تاکسی سوار شدید و بین آنها چرخیدید و باهم به پارک و پاساژ و جاهای مختلف رفتید، میتوانید بگویید که من مردمی هستم. همین دوستان با این سبک از زندگی در مورد همه چیز هم اظهارنظر میکنند. خب این رفتارها غلط است.
فضای مجازی سبب حذف بسیاری از سلبریتیها شده
وقتی همه جا باشید، دیگر کسی پول نمیدهد تا شما را ببیند
فضای مجازی که به سلبریتیها چنین قدرتی را داده، چقدر میتواند علیه آنها عمل کند مثلا موجب سقوط یک بازیگر و حذف او شود؟
از شما میپرسم اکنون مگر چنین اتفاقی رخ نداده و افرادی حذف نشدهاند؟ اتفاقا این موضوع برای خیلیها رخ داده و اکنون نیز برای برخی دیگر در حال اتفاق افتادن است. دلیل این مسئله همین فضای مجازی بوده که به ضررشان عمل کرده است. چراکه وقتی مردم این افراد را نمیدیدند و از آنها خبر نداشتند، مقداری دلشان برای آنها تنگ میشد. اما الان که آنها را مرتب از نزدیک میبینند، این موضوع کمکم دافعه ایجاد کرده و برایشان چندشآور میشود. به نوعی از یک جا به بعد دیگر برای تماشاگر جاذبهای ندارد.
فضای مجازی قطعا به همان اندازه که فکر میکنند مفید بوده، میتواند مخرب باشد. از نظر من اتفاقا از شروعش مخرب است. اگر در فضای مجازی دوری بزنید، متوجه میشوید که چه کسانی در این فضا اینقدر فعال هستند و درباره همه چیز اظهارنظر میکنند. خیلی از این افراد کسانی هستند که یا کاری به آنها پیشنهاد نمیشود یا سالهاست که به صحنه نرفتهاند. یعنی جزو افرادی بودند که خیلی فعال نبودند. این دوستان فکر میکنند حاشیه داشتن برای آنها خیلی بهتر است.