مهدی محسنیانراد، علیرضا رجایی و اصغر مهاجری مطرح کردند:
با عملکرد بد، سرمایه اجتماعی ایجاد شده را تقلیل دادیم/ نظام اطلاعرسانی در کشور فشل است/ مشی سیستم محرم دانستن مردم نیست
درست موقعی که خطر همکاری با آمریکا را به کشورهای منطقه گوشزد میکردیم و در موضع برتری قرار داشتیم، در اثر این حادثه و اطلاعرسانی بسیار بد، در موضع تدافعی قرار گرفتیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تشییع چند میلیونی پیکرِ فرماندهانِ مقاومت در تهران و برافراشته شدن پرچمهای سرخ در مشهد و قم و بعد حملهی موشکی سنگین سپاه به مواضع آمریکا در عینالاسد همه باعث شده بودند تا ترامپ و آمریکا به لحاظ رسانهای و سیاسی و نظامی در موضع دفاع قرار بگیرند. تمام شاهدان تشییع چند میلیونی شهید سپهبد سلیمانی بر این امر اتفاق نظر داشتند که خون آن مجاهد جانی دگرباره به حیات امت و انقلاب بخشیده است اما درست در ساعاتی که سیستم پدافندی کشور به دنبال حمله سنگین به پایگاه عینالاسد در آمادهباش کامل قرار داشت، خبر سقوط هواپیمای مسافربری بوئینگ شرکت اوکراین اینترنشنال همه را در بهت فرو برد.
از همان زمان گمانهزنیها در مورد چرایی سقوط این هواپیما شروع شد. گروهی از کارشناسان باتوجه به ضعف جدی هواپیماهای بوئینگ 752 و سابقه آتش گرفتن قبلی آنها؛ این فرضیه را مطرح کردند که هواپیما دچار نقص فنی شده است اما در کنار این روایت، روایت دیگری هم دهان به دهان میچرخید که این سقوط در اثر برخورد موشک یا راکت روی داده است. روایت دوم که عموما از سوی رسانههای معاند تزریق میشد خیلی زود به پستوها و کنفرانسهای خبری سران آمریکا و سوئد راه یافت تا اینکه صبح روز شنبه، ستاد کل نیروهای مسلح با انتشار بیانیهای، مسئولیت سقوط را با عنوان خطای انسانی پذیرفت.
فارغ از اعتراف صریح ستاد کل نیروهای مسلح اما روند اطلاعرسانی در این مورد بسیار بحثبرانگیز بود. از علیرضا رجایی، اصغر مهاجری و مهدی محسنیان راد پرسیدیم چه تحلیلی از وضعیت اطلاعرسانی درباره این حادثه ناگوار و تبعات این سکوت و پنهانکاری برای اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی دارند؟
مهدی محسنیان راد (جامعهشناس و استاد دانشگاه ایرانی): یکسری قواعد علمی در این باب وجود دارد. اصلی در ارتباطات رسانهای وجود دارد که میگوید هرگاه ابهامی زاییده شود هر چقدر سرعت ابهامزدایی بیشتر شود احتمال شایعه کاهش پیدا میکند. ما در اینجا با ابهامزاییای رویارو بودیم که همان سقوط هواپیما بود. هر سقوطی از این دست طبعا دارای توالی و شایعات و ابهامهایی هست ولی در باب ماجرای اخیر سرعت و شدت این ابهامها بیشتر بود. چه فورا پس از سقوط هواپیما خبرهایی پیچید که سقوط این هواپیما غیرعادی بوده است. ما نباید اجازه میدادیم که این مقدار فاصله ایجاد شود. فرمول فوقالذکر میگوید که هر چقدر سرعت ابهامزدایی بیشتر شود سرعت و فراگیری شایعات و ابهامها افزایش پیدا میکند. اگر همان موقع اعلام میشد، ممکن بود از حجم فجایع بعدی به شدت بکاهد کمااینکه در دنیا هم سابقه دارد و ما در ماجرای بیل کلینتون شاهد آن بودهایم.
اصغر مهاجری (جامعهشناس استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل اجتماعی): اصلی در ارتباط با سرمایه در حوزه بینارشتهای وجود دارد به عنوان اینکه سرمایهها قابل تبدیل به هم هستند. یعنی میتوان سرمایه اجتماعی را به اقتصادی یا سرمایه فرهنگی را به سرمایه اجتماعی بدل کرد. کشور ما که در 12سال گذشته با کاهش و فرسایش سرمایه اجتماعی داشتهایم. در دو سال اخیر این فرسایش بیشتر شده است. در روزهای اخیر یک سرمایه فرهنگی و نمادین در قالب شهادت سپهبد سلیمانی خواه در مقام یک عطیه الهی یا در اثر انباشت سرمایه فرهنگی تقدیم کشور شد و در یک آن این امر سرمایه اجتماعی که از نظر من دارای سه ضلع شفافیت، اعتماد و پویایی شبکهها است را بالنده کرد. به محض اینکه این خون جاری شد، این سرمایه نمادین آن اعتماد سست شده را مستحکم کرد و پویایی را به مناسبات و شبکهها برگرداند و ما به لطف خون این شهید بزرگوار شاهد سرمایه معنوی و فرهنگی به سرمایه اجتماعی بودیم که جانی تازه به کشور دمید. کشور و جامعه و مسئولین هوشمند آنهایی هستند که برای شکرانه نعمت، این سرمایه کسب شده را حفظ و حراست میکنند. ما همه باید درمییافتیم که یک نعمت بسیار ارزشمندی برای کشور تجلی پیدا کرده و باید میدانستیم که بدون این سرمایه هیچ چیزی پیش نمیرود. ما ملزم بودیم تا این سرمایه را حفظ و حراست کنیم. حفظ و حراست از این سرمایه هم جز با شفافیت و اعتماد عمومی بین مردم و نهادهای دولتی شدنی نبود ولی اصلا تلاشی نکردیم. ما همچنان بعد از این واقعه عظیم اطلاعات را در ظرف شیشهای نگذاشتیم. ولو ناآگاهانه. ما نباید اجازه میدادیم این اتفاق بیافتد. من فکر میکنم دلیل این دست پنهانکاریها این است که مسئولین ما هنوز ارزش ذیقیمت سرمایه اجتماعی را درنیافتهاند و نمیدانند این امر تا چه حد برای ما مهم است. ما حتی اگر تمام منابع معدنی و نفتی و پولی دنیا را هم داشته باشیم اگر سرمایه اجتماعی نداشته باشیم، توسعه ممکن نیست. اگر ما بخواهیم کلیه اتفاقاتی که در مناسبات سرمایه اجتماعی افقی روی میدهد را بررسی کنیم، میبینیم که ما در طول سالیان اخیر مدام در حال نابود کردن این سرمایه هستیم. در تمام واقعیت این سالها از حوزه بهداشت تا بنزین و.... ما شاهد آن هستیم که مشارکت مردم در امور و بیاعتمادی و عدم شفافیت رو به افزایش است.
علیرضا رجایی (فعال سیاسی): ما در نظام اطلاعرسانی دچار مشکلات جدیای هستیم. پیش از این در قضیه اصلاح قیمت بنزین هم دیدیم که پیوست رسانهای آن مغفول ماند. چه بسا اگر آن پیوستهای رسانهای و فرهنگی به درستی اجرا و مردم اقناع میشدند، واکنشها در این حد نبودند. در این ماجرا هم همین اتفاق افتاد چراکه چند جور سخن گفته شد و به نظر میرسید که حرفی است که گفته نمیشود. من معتقدم بهترین راهبرد این بود که قضیه در همان روز باید جمع میشد. متاسفانه این مساله در داخل هم تبعات منفی گذاشت و مردم حس کردند که به آنها بیاحترامی شد و همچنین باید منتظر واکنشهای منفی آن در جهان باشیم. کسانی که میخواهند حملات موشکی ما به عینالاسد را تحتالشعاع قرار دهند حتما از این وضع استفاده خواهند کرد. به نظر من؛ حتی تا حدی توانست دامنه شهادت مظلومانه فرماندهان محور مقاومت را محدود کند. متاسفانه منتقدین و مخالفان و دشمنان منتظر چنین وضعی بودند تا ما دستاوردهای گرانبهای خودمان را که در سایه خون سپهبد سلیمانی به دست آورده و با آنها توانسته بودیم آمریکا را در موضع ضعف قرار بدهیم، تا حدی از دست بدهیم. درست در مواقعی که ما خطر همکاری با آمریکا را به کشورهای منطقه گوشزد میکردیم در اثر این حادثه و اطلاعرسانی بد آن در موضع تدافعی قرار گرفتیم. اگر همان ساعات اول برعهده میگرفتیم ما آنقدر در موضع تدافعی قرار نمیگرفتیم. و اینجاست که دیوار اعتماد فرو میریزد. شبیه همان کاری که دولت در ماجرای بنزین انجام داده بود. اگر دولت مردم را محرم میدانست این اتفاقات روی نمیداد. ما نباید مردم را در مورد مسائلی که میتوان اعلام عمومی کرد، غریبه بشماریم. مساله صداقت با مردم است. واقعیت این است که آشفتگی در نظام اطلاعرسانی بسیار در این موارد موثر است زیرا دیگر نمیتوان از انسجام رسانهای سخن گفت.