نماینده مردم تهران در مجلس:
هیچ راهکاری بهتر از صادقانه صحبت کردن با مردم نیست/ نیروهای امنیتی با حداقل بگیر و ببند و تلفات به ناآرامیها پایان دهند
غلامرضا حیدری ضمن بیان اینکه هیچ چیز بهتر از صادقانه صحبت کردن با مردم نیست، درباره برگزاری مناظره تلویزیونی برای گران شدن بنزین گفت: مناظره تلویزیونی ابزاری برای روشنگری مردم است اما به شرطی که موافقان و مخالفان واقعی در آن حضور پیدا کنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بعد از افزایش ناگهانی قیمت بنزین و بروز نارضایتیها از سوی مردم، برخی از کارشناسان رسانه معتقدند که رسانه ملی در این شرایط باید به نمایندگی از تمامی مردم فرصتی را در اختیار منتقدان قرار دهد و مناظره تلویزیونی در این زمینه، یکی از راههای بیان نظرات مخالف و موافق بوده که در کشورهای مختلف نیز به کار گرفته میشود. غلامرضا حیدری (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی) اعتقاد دارد که هیچ چیز بهتر از صادقانه صحبت کردن و صادقانه گزارش دادن به مردم نیست.
با توجه به بروز برخی نارضایتیها از قیمت بنزین، میتوان در شرایط موجود از طریق مناظره تلویزیونی بین موافقان و مخالفان این طرح، افکار عمومی را اقناع کرد. آیا این مکانیزم در ایران قابلیت پیادهسازی دارد؟
مناظره که گفته میشود، یعنی روی موضوع مشخصی، موافقان و مخالفان برای بحث دعوت شوند. این اتفاق باید به صورت طبیعی باشد و موافق و مخالف به صورت تصنعی انتخاب نشده باشند. البته مجری مناظره نیز خیلی نقش دارد و باید روی موضوع مناظره اشراف کامل داشته باشد. همچنین هدف اصلی این اتفاق واقعا روشنگری باشد. در این صورت مناظره اتفاق خوبی است ولی اگر تصنعی و فرمایشی بوده و هدفش روشنگری نباشد؛ اتفاق خوبی نیست. به عنوان مثال در زمینه بنزین، باید ببینیم مطالبات عمومی مردم چیست، آنهایی که در واقع میتوانند منادی این مطالبه باشند، باید در مناظره حضور پیدا کنند. فرضا بخش عظیمی از مردم در واکنش به افزایش قیمت بنزین که گفته میشود مابهتفاوت آن را به 18 میلیون خانوار برمیگردانند، میگویند بنزین را گران نکنید. به نوعی شاید به این ادعا که با گرانی بنزین هیچ کالایی افزایش پیدا نمیکند، اعتماد نداشته باشند. همین موضوع سبب میشود که بگویند، ما از خیر مبلغ حمایتی گذشتیم؛ بگذارید قیمت بنزین همان قیمت بماند.
در این وضعیت لازم است کسی که میتواند بیانکننده و تبیینکننده این نظر باشد، در مناظره حضور داشته باشد. آن زمان مناظره میتواند برای بینندگان نیز جذاب باشد. جدا از این بحث، مکان این مناظره است. به نوعی اگر مناظره در صداوسیما باشد، باتوجه به اینکه متاسفانه اعتماد عمومی که باید به طور مستمر به صداوسیما میبود، تا حدودی خدشهدار شده، شاید اتفاقی که باید، رخ ندهد. مگر اینکه اصولی که ذکر کردم، در مناظره رعایت شود.
اما درباره اینکه آیا مناظره میتواند منجر به اقناع عمومی شود، باید ببینیم چه در میآید. ولی به هر حال مناظره ابزاری است، برای روشنگری در جهت روشن شدن افکار مردم. حال بستگی دارد که در آن محتوا چه چیز ریخته شود، که بخواهد جماعتی را اقناع کند. به عنوان مثال من فکر میکنم که اگر خبرگزاریهایی که سعی میکنند پاسخگو به افکار عمومی باشند، چنین میزگردهایی بگذارند، فکر کنم شاید تاثیرگزاری آن بیشتر باشد.
در دوره هدفمندی یارانهها، فارغ از کیفیت طرح و اجرا، مردم از ناحیه رسانهها انباشت اطلاعاتی شدند و تقریبا به همه پرسشهای آنها پاسخ داده شد اما اکنون این طور به نظر میرسد که درباره طرح "حمایت معیشتی" توضیح دقیقی داده نشده و دقیقا مشخص نیست که این بسته به چه کسانی داده میشود؟
گفته شده که این بسته به 18 میلیون خانوار داده میشود. به نوعی درباره اینکه شامل چه کسانی هم هست توضیحاتی داده شده است. به نوعی روز گذشته این طور اعلام کردند که مبلغ مورد نظر را برای عدهای واریز میکنند و چند روز بعد هم برای عدهای دیگر میریزند.
به نوعی مدت زمانی که طول میکشد تا این بسته به 18 میلیون خانوار برسد، شاید این شائبه را برای برخی از مردم ایجاد کند که جزو این طرح قرار نگرفتهاند. به طور کلی این پرسش وجود دارد که در صورت داشتن چه شرایطی عضو این طرح هستیم؟
بر اساس اطلاعیهای که داده شده گفتهاند که بهزیستی، کمیته امداد 100 درصد در این طرح هستند و سخنگوی دولت روز گذشته گروههای دیگری را هم که در این دستهبندی قرار میگیرند را اعلام کرده است.
اگر بخواهیم نحوه اطلاع رسانی در طرح هدفمندی یارانهها را با اطلاع رسانی در طرح گران شدن بنزین مقایسه کنیم، ارزیابی شما چیست؟ آیا در طرح هدفمند کردن یارانه ها اطلاعرسانی بهتری صورت نگرفت؟
به هر حال هیچ چیز بهتر از صادقانه صحبت کردن و صادقانه گزارش دادن به مردم نیست. نکته بعدی این بوده که به هر حال بین رفتار و گفتار ما نباید تناقض باشد. به ویژه وعدههایی که باید به آن عمل نشود. ما در مقطعی یک سری شعارهایی را میدهیم و به ابعاد آن توجه نمیکنیم. به عنوان مثال یک زمانی آقای روحانی در نقد یارانهها میگفتند، این یک نوع صدقه پروری و گداپروری است. اکنون نیز در این طرح خیلی تفاوتی دیده نمیشود. عملا برداشت شخصی من این است که افزایش قیمت را با یک نگاه امنیتی شروع کردند نه نگاه اجتماعی.
البته اینجا باید حواسمان جمع باشد که فقط دولت را محور این بیتدبیری در اجرای این تصمیم نبینیم. محور اصلی شورای هماهنگی سران قوا است. چون مصوبه برای آنها بوده و آنها خود به خود باید روی کار به این حساسی که بحث اجتماعی است، خیلی حساس میشدند.
از چند ماه پیش در مجلس، سه بار، سه سناریو در این باره رایگیری شد که هیچ کدام رای نیاورد. همه نگرانیها این بود که شورش راه بیفتد. خب برخی کارشناس اقتصادی هستند و از دید حوزه خود نقطه نظراتی را میگویند، اما ابعاد اجتماعی ظرافتهای خاص خود را دارد و واقعا نمیشود درباره آن کتابخانهای حرف زد. به نوعی کتابخانهای اظهارنظر کردن در این موضوعات، کافی نیست. بحث تجربه، شم کلی و دوراندیشی است که باید مجموعا ترکیبی از اینها باشد. در عمل نشان میدهد که شورای هماهنگی سران قوا این دوراندیشی و تدبیر را اتخاذ نکردهاند. اکنون واقعا ناجوانمردی است که ما بخواهیم ناگهان به همه معترضین بگوییم آشوبگر. البته قطعا آشوب و آتش زدن از سوی هرکسی محکوم است. ولی نکته مهمتر این بوده که به اینهایی که منشا این آشوب شدند، چه باید گفت؟
چرا از مکانیزمهای رسانهای اغنا برای مردم کمتر از مکانیزم برچسبزنی که به نوعی تحریک کننده هم هست، استفاده میشود؟
متاسفانه به همین صورت است که شما میگویید. فکر میکنم این سوال را باید مطرح کرد که واقعا چقدر ما مردم را محور و هدف در راستای مسئولیتمان میدانیم؟ یعنی اینکه خودمان را واقعا باور داشته باشیم که خدمتگزار، امانتدار و به تعبیر حضرت امام(ره) نوکر مردم هستیم؟ خب به میزان این باور قطعا تلاش میشود که با مردم صادق باشیم و ابعاد و تبعات منفی و آزار دادن افکار عمومی را مورد توجه و دقت قرار میدهیم تا خدای نکرده نخواهیم موجب آزار مردم شویم. در نهایت باید بگویم در این شرایط پیش آمده بایستی تلاش کنیم که هرچه زودتر این ناآرامیها پایان بگیرد. امیدوارم نیروهای انتظامی و امنیتی ما روشی را پیش بگیرند که ما واقعا حداقل بگیر و ببند و تلفات را داشته باشیم.