آموزشی برای درک کردن و بهتر شنیدن موسیقی ایرانی
آروین صداقتکیش، منتقد و پژوهشگر موسیقی میگوید در کلاس «آشنایی با موسیقی ایرانی» علاقهمندان برای درک کردن و بهتر شنیدن این گونه از موسیقی آموزش خواهند دید، درکی که در پس آن لذتی نیز نهفته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آروین صداقتکیش، منتقد و پژوهشگر موسیقی از روز چهارشنبه ۲۲ خرداد طی ۱۲ جلسه به آموزش «آشنایی با موسیقی ایرانی» در خانه موسیقی خواهد پرداخت.
این منتقد و پژوهشگر موسیقی که امر آموزش را همواره به چشم بخش عمدهای از فعالیت حرفهای خود دیده است و پیش از این نیز از آبان تا اسفند ۹۷ دومین دوره از کارگاه تالیفی «آموزش نقد موسیقی» را در خانه موسیقی برگزار کرد، معتقد است کلاس «آشنایی با موسیقی ایرانی» آموزشی است برای درک کردن و بهتر شنیدن این گونه از موسیقی، درکی که در پس آن لذتی نیز نهفته است.
ضرورت یا دلیل برگزاری کلاسی تحت عنوان «آشنایی با موسیقی ایرانی»
صداقتکیش در پاسخ به این سوال که ضرورت یا دلیل برگزاری کلاسی تحت عنوان «آشنایی با موسیقی ایرانی» از دید او چیست، گفت: ما یک مجموعه آموزش داریم که آموزشهای حرفهای موسیقی و شامل نواختن ساز، آهنگسازی و موضوعهایی از این قبیل است. اینها چیزهایی است که موسیقیدانان حرفهای میآموزند برای اینکه موسیقی تولید کنند. اما مجموعه دیگری از آموزشها هم وجود دارد که ما توجه چندان زیادی به آنها نداشتهایم و من آموزشهای فرهنگی میناممشان. نتیجه اصلی این آموزشها این است که شما چگونه شنیدن موسیقی را میآموزید. شاید کمی به نظر عجیب بیاید اما واقعیت این است که ما برای استفاده از هنر و بهتر است بگویم درک هنر نیاز به آموزش داریم. این آموزش خیلی وقتها به شکلی تدریجی وقتی با هنر سر و کار داریم یا آغشته آن هستیم به ما داده میشود. به عنوان مثال شما مدت زیادی است که علاقهمند به تئاتر هستید، به تماشایش مینشینید، مجلات مربوط به آن را میخوانید و خبرهایش را دنبال میکنید و در طول سالهایی که این کارها را انجام میدهید یاد میگیرید که چگونه از این هنر لذت ببرید، چگونه درکش کنید و چه نوع رابطهای با آن داشته باشید.
او با تاکید بر آنچه «آموزشهای فرهنگی» برای چگونگی بهرهمندی از یک هنر، درک کردن و لذت بردن از آن خواند، ادامه داد: در جوامع مدرن، طبق معمول که بخش بزرگی از آموزشها به آموزشهای رسمی منتقل شده است برای این نوع آموزش هنر یا آموزش فرهنگی هنر هم فکرهایی شده است. اینکه به افراد آموزش دهیم که چگونه از یک هنر خاص بهرهمند شوند، چگونه درکش کنند یا از آن لذت ببرند. ضرورت وجود چنین دورهای همین مسئله آموزشهای فرهنگی است، آموزش برای درک کردن یا بهتر شنیدن و آشنایی بهتر.
صداقتکیش در پاسخ به این سوال که آیا این آموزش برای لذت بردن بیشتر از آن هنر است، گفت: من واژه درک را ترجیح میدهم، چراکه به نظرم در پس ادراک لذتی هم نهفته است.
جامعه هدف آموزشهای فرهنگی برای چگونگی بهرهمندی از یک هنر، درک کردن و لذت بردن از آن
او که یکی از نویسندگان وبسایت «نویز» (رسانه مستقل مرور موسیقی ایران) نیز هست در مورد جامعه هدف چنین آموزشهایی توضیح داد: اتفاقا از ابتدا این هدفگذاری به صورتی انجام شد که فقط روی موسیقیدانانی که در عمل آموزش موسیقی میبینند تمرکز نکنیم، بلکه کسانی را هم مدنظر داشته باشیم که ممکن است به معنای آکادمیک آموزش موسیقی ندیده باشند اما به لحاظ فرهنگی علاقهمند به موسیقی ایرانی باشند و بخواهند آشنایی بیشتری با آن پیدا کنند تا وقتی چیزی را میشنوند به درک گستردهتر یا عمیقتری از آن برسند. ضمن اینکه این هدف نافی اینکه برخی از شرکتکنندگان ممکن است از تجربه عملی موسیقی هم برخوردار باشند نیست یعنی راه برای آنها بسته نیست.
او در پاسخ به اینکه پس هم کسانی که کار عملی موسیقی میکنند و هم یک شنونده عادی میتوانند از این آموزشها بهرهمند شوند، گفت: بله، هر دو میتوانند از این آموزش بهرهمند شوند اما نکتهای هست که باید به آن توجه کرد. به خاطر اینکه باید متوسط سطح دانش کلاس در نظر گرفته شود، نوازندگان یا موسیقیدانانی که دانش یا شناخت موسیقیشان از سطح اولیه گستردهتر است در این کلاس ممکن است به درستی احساس کنند مطالبی گفته میشود که آنها از آن آگاهی دارند. احساس کنند چیزی که احتیاج دارند بشنوند مطالبی بیش از آن چیزهایی است که در این کلاس گفته میشود و این حس درستی است. درست به این دلیل که ممکن است ما کسانی را در کلاس داشته باشیم که آشنایی عملی با موسیقی ندارند و باید به گونهای کلاس را مدیریت کنیم که همه کسانی که آمدهاند بتوانند از آن استفاده کنند.
سرفصلهای کلاس «آشنایی با موسیقی ایرانی»
این منتقد و پژوهشگر موسیقی در مورد سرفصلهای کلاس «آشنایی با موسیقی ایرانی» تصریح کرد: آنچه ما در موردش صحبت میکنیم یعنی موسیقی کلاسیک ایران در حقیقت سیستمی از دستگاههاست که اغلب افراد هم کمابیش با اصطلاح دستگاه یا نام بعضی از دستگاهها آشنا هستند. منتها یکی از مسائلی که معمولا شنوندگان موسیقی و تا حدودی نوازندگان تازهکارتر موسیقی ایرانی به آگاهی از آن نیازمندند قدرت تشخیص است شنیداری اینها است. تشخیص اینکه در حال شنیدن چه چیزی هستند و آنچه میشنوند در چه دستگاهی است. این به آنها کمک میکند تا موسیقی را کمی بهتر درک کنند. این بحث اصلی ماست. هر کدام از ۱۲ جلسه پیش رو را به یکی از این دستگاهها یا آوازها اختصاص دادهایم. قرار است با این دستگاهها آشناییای مقدماتی و اجمالی پیدا کنیم و بعضی از آثار شاخصی را هم که در این دستگاهها ساخته شدهاند، بشنویم. بیشترین کاری که در این کلاس انجام میشود شنیدن است و راهنماییهایی برای اینکه نشانههای چیزی را که میشنویم چطور پیدا و درک کنیم.
این اولین بار نیست
او در پاسخ به اینکه آیا این اولین بار است که چنین آموزشهای فرهنگی در حوزه موسیقی ارائه میشود، گفت: خیر، قطعا اولین بار نیست. سابقه دورههای درک موسیقی مخصوصا در خارج از ایران بسیار طولانی مدت و گسترده است و مخصوصا در قرن بیستم به شکلی جدی روی آن کار شده است و از لحاظ تاریخی دلیلی دارد. این دلیل این است که تا پیش از این که این نوع از آموزش رسم شود فرهنگ هنر و در این جا فرهنگ موسیقی از طریق زندگی کردن در آن فرهنگ منتقل میشده است. یعنی چه؟ یعنی این که به عنوان مثال اگر شما در دورهای مثلا قرن هجدهم یا نوزدهم در اروپای غربی و مرکزی زندگی میکردید موسیقیای که امروز موسیقی کلاسیک مینامیمش در آن و به خصوص در میان طبقاتی از اجتماع رواج داشت و اجرا میشد. اگر شما فرزند آن طبقه از اجتماع بودید از طریق محشور بودن با این موسیقی، فرهنگ آن را درک و دریافت میکردید. آن قدر در این فضا بودید که خود به خود نحوه رفتار با آثار هنری، چگونگی لذت بردن از آنها و ... به شما منتقل میشد.
صداقتکیش با اشاره به تغیر مکانیسم و فضایی که تصریح کرده بود در دوره مدرن، گفت: این فضا، این ساز و کار در دوره مدرن تغییر کرد. چون فرصت اینکه شما چندین سال در چنین فضایی زندگی کنید وجود نداشت و در عوض چه چیزی جای آن را گرفت؟ آموزشهای رسمی. یعنی این گونه آموزشهای فرهنگی به مدرسه و دانشگاه منتقل شد. در گذشته، مخصوصا در اواخر دوره قاجار در ایران هم بین بعضی از طبقات اجتماعی چنین ساز و کار فرهنگیای رواج داشته است، از طریق جمعهای موسیقیدانانی که شکل میگرفته و بعضیهایشان نیز استادان بزرگی بودهاند. اگر شما در آن خانه زندگی میکردید آرامآرام با این فرهنگ موسیقایی آشنا میشدید. این اصل بحث است و شما الان نمیتوانید از این طریق که فلان استاد بزرگ به صورت مداوم به خانهتان رفت و آمد دارد و هفتهای یک بار جمع میشوند و ساز میزنند آموزش ببینید. اگر هم چنین محافلی هست در ایران بسیار کمشمار است و در مقابلش تعداد بسیار زیادتری از افرادی را میبینیم که مشتاق بهرهمندی از چنین آموزشی هستند و این حق آنهاست که از چنین آموزشی بهرهمند شوند. در نتیجه جایگزینی لازم است و آن جایگزین در جامعه ما هنوز مشخص نشده است. ساز و کار قبلی از میان رفته و هنوز چیزی هم به شکل روشن جایگزین آن نشده است. میدانیم که آموزش و پرورش رسمی و آموزش عالی ما هرگز در چهار دهه گذشته به شکل عمومی در پی آموزش فرهنگی موسیقی نبوده است. پس بار آن جایگزین، بر دوش آموزش خصوصی و کلاسهایی مثل این قرار میگیرد. پرسیدید که این اولین بار است و من گفتم نه، در ایران بنا به احساس همین ضرورت که دیگران هم احساسش کردهاند چنین آموزشهایی داده شده است و دست کم خود من تجربههای دیگری را میشناسم که در قالب کلاس یا محصولات آموزشی صوتی و تصویری در دسترس بوده است و این هم یکی از آنهاست که تلاش میکنیم عدهای از علاقهمندان را در جریان آن آموزش دهیم.