آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر در سه پرده/بررسی جایگاه، داوری، نقش تئاتر استانها و چشمانداز جشنواره براساس نمونههای جهانی
تئاترشهر میزبان سه نشست تخصصی به منظور آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر بود که با حضور کارشناسانی، به بررسی و تحلیل این رویداد پرداخته شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تئاترشهر میزبان سه نشست تخصصی به منظور آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر بود؛ در جلسه پایانی شهرام کرمی (مدیرکل هنرهای نمایشی) و نادر برهانیمرند (دبیر سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر) به جمعبندی دو جلسه اخیر پرداختند. جلساتی که دبیری آنها به عهده مهرداد رایانی مخصوص بود.
نخستین جلسه از سلسله نشستهای «آسیبشناسی جشنواره بینالمللی تئاتر فجر» به سه عنوان «جایگاه، ضرورت، هویت و اهداف»، «نقش تئاتر استانها» و «داوری» اختصاص داشت. نخستین بخش از این گفتوگو با عنوان «جایگاه، ضرورت، هویت و اهداف» با حضور رضا کیانیان، محمدعلی خبری و احسان زیورعالم برگزار شد.
رضا کیانیان در ابتدای نشست نخست، با اشاره به دو بخشی که طی صحبتهای خود قصد پرداختن به آن را داشت، گفت: آنچه را میخواهم در موردش صحبت کنم میتوان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول دولت و سهم آن از تئاتر و بخش دوم این که جشنواره ملی از جشنواره بینالمللی جدا شود یا خیر. در شرایط فعلی تئاتر ما حالتی دوگانهسوز دارد. یعنی نه دولتی کامل است و نه خصوصی کامل. هر دو است و هیچ کدام نیست. از یک سو تئاتر خصوصی در طی این چند سال رشد کرده است و ما هم در آن کار کردهایم و از سوی دیگر ماجرای نظارت و تقسیم پولی که دولت انجام میدهد همچنان پابرجاست و ضمن عذرخواهی بابت به کار بردن این کلمه، گونهای از ریزهخواری و گداپروری در جریان است.
این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون با اشاره به گرایشش به تئاتر خصوصی، ادامه داد: به هر حال در جهان دو حالت بیشتر وجود ندارد. یا تئاتر دست مردم باشد و دولت از آن حمایت کند، مانند بیشتر جاهای دنیا یا دولتی باشد مثل شوروی سابق و کره شمالی و جاهایی که دیگر وجود خارجی ندارند. به نظر من کار اشتباه دولت این است که در همه چیز دخالت میکند و برای همین است که اگر بادی تند میآید مردم به دولت فحش میدهند و اگر نمیآید باز هم به دولت فحش میدهند! چرا!؟ چون خودش میخواهد! چون خودش در همه چیز دخالت میکند و این تصدیگری کاریکاتوری کمدی میآفریند. کاریکاتوری که ظاهرش کمدی است وباطنش تراژدی.
او با اشاره به این که تئاتر دولتی شکست خورده است، ادامه داد: تئاتر تعریف شده است و سادهترینراه این است که ما از تعریفی که پیش از این انجام شده است، بیاموزیم. ولی ما میخواهیم کاری انجام دهیم که هیچ کس انجام نداده است. میخواهیم شکل مخصوص خودمان را درست کنیم و نمیشود. تئاتر یا باید دست دولت باشد که نمیشود و شکست خورده است یا دست مردم باشد و دولت با مالیات یا با همان پول نفت از آن حمایت کند. خصلت تئاتر دیالوگ است و کسانی که میخواهند قدرت را در دست بگیرند همیشه با این مسئله مشکل داشتهاند. کشورهایی که تکصدایی هستند با تئاتر میانه خوشی ندارند و کشور ما در وضعیتی بینابین است و هم دارد و هم ندارد وباید روزی برسد که این قضیه روشن شود.
کیانیان با اشاره به تجربیات شخصیاش در این زمینه، گفت: من بدون این که به وزارت ارشاد یا به اداره کل هنرهای نمایشی بگویم گاهی در شهرستانها ورکشاپ برگزار میکنم. مثلا سفری از شیراز تا بندرعباس داشتم و همه شهرهای کوچکش را چرخیدم. در همین ورکشاپها میگفتم فرض کنید دولتی نیست که بخواهد پولی بدهد و از ما حمایت کند و هیچ سالن دولتیای هم وجود ندارد. آیا تئاتر کار میکنید یا نه؟ یک عده میگفتند نمیشود و یک عده میگفتند میشود. جدایشان میکردم و میگفتم شما که میگویید میشود توضیح دهید چطور. میگفتند مثلا تئاتر خیابانی کار میکنیم. میگفتم مامور شهرداری جلویتان را میگیرد. فرض کنید من مامور شهرداریام، بیایید با من صحبت کنید. مرا راضی کنید که در تئاتر کار کردن شما چیزی به نفع من است. میگفتند میخواهیم تئاتری اجرا کنیم که مسائل شهری هم در آن مطرح شود. این رفت و آمد آن قدر ادامه پیدا میکرد تا راههایی پیدا میکردند که هم به نفع شهرداری بود و هم به نفع بچههای تئاتر.
او در پایان گفت: در نتیجه به این نکته میرسیدیم که هزار راه نرفته برای اجرای تئاتر وجود دارد و میتوانیم کشور را تبدیل به صحنه تئاتر کنیم بدون این که کسی مزاحممان شود.
محمدعلی خبری نیز صحبتهای خود را این طور شروع کرد: زمانی که میخواهیم راجع به آسیبشناسی پدیدهای صحبت کنیم باید ملزومات آن را هم رعایت کنیم. این ملزومات چهار مسئله است. نقاط قوت آن مسئله یا پدیده چیست؟ نقاط قوتیکه میتوانیم از روی اهدافمان تشخیصش دهیم. نقاط ضعفش چیست؟ فرصتهایمان چیست و تهدیدهایمان چیست؟ از برآیند اینها راهکاری بیرون میآید. اگر قرار باشد خود جشنواره را مورد بررسی قرار دهیم باید بدانیم پازلی در برابرمان است که قطعات دیگری هم دارد. ما نمیتوانیم جشنواره را بدون مدیریت بالاتر و بدون مدیریت دولتی بررسی کنیم. آیا ما توان دیدن این تابلو را به صورت کامل داریم تا بعد از آن بتوانیم بگوییم یک قسمت از آن جشنواره است؟ و جایگاه اداره کل هنرهای نمایشی در این میان شفاف است یا مبهم؟
او با اشاره به تبدیل شدن مرکز هنرهای نمایشی به اداره کل هنرهای نمایشی و کوچک شدن آن، ادامه داد: ما پیشتر مرکز هنرهای نمایشی داشتیم و بعدتر اداره کل هنرهای نمایشی، در حالی که باید سازمان و بزرگتر میشد، نه کوچکتر. زمانی که اداره کل شدیم کوچک شدیم. ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا اداره کل هنرهای نمایشی پدر تئاتر کشور است؟ آیا نهادهای دیگری نیستند؟ در زمان برگزاری جشنواره نهادهای بسیاری با این اداره کل همکاری میکنند و ما باید این ارتباطات را بررسی کنیم و از خود بپرسیم آیا جریان تئاتر در بدنه فرهنگی دچار عدم شفافیت است؟ تنها سند شورای عالی انقلاب مربوط به هنرهای نمایشی است. سندی برای موسیقی و سینما تدوین نشده است اماجریان تئاتر در حوزه اهداف همچنان مبهم است. ما در تئاتر تنوع مراکز سیاستگذار و تصمیمگیر را داریم. اینها چگونه باید با یکدیگر ارتباطی معنادار پیدا کنند؟ این مبهم بودن برای خود ما هم که مسئول هستیم کاملا مشخص است. اینها باید شفاف باشد و نه مبهم و اگر هر قطعه را برداشتیم تصویرمان به هم بریزد. در حالی که خیلی وقتها برداشتن یک قطعه برایمان مهم نیست چون کلیت تصویر برایمان اهمیتی ندارد. همین باعث میشود مدیران ما خیلی زود خسته شود و به دنبال کار خود بروند. عدم شفافسازی فرصتها را تبدیل به تهدید میکند.
احسان زیورعالم نیز گفت: از زمانی که دولت تصمیم گرفت تصدیگری نکند یک سری قواعد تصویب شد و در حوزه تئاتر، پولی را که پیشتر خودش تقسیم میکرد به انجمن هنرهای نمایشی یا موسسه توسعه هنرهای معاصر داد. نهادهایی که مدیران فعلیشان، آقای نیلی و آقای افضلی هیچ کدام با رای هنرمندان انتخاب نشدهاند و فرضا نظرِ منِ نوعی هیچ تاثیری در بود و نبودشان ندارد. این جا باید یک گزینه خصولتی هم بنویسیم. از همان زمان که آقای اردشیر صالحپور دبیر جشنواره بودند من گفتم که جشنواره محل حضور نمایشهای ورشکسته در گیشه است و خیلی راحت پولی را که قرار است با صرف زمان بیشتری از انجمن هنرهای نمایشی بگیرند از جشنواره میگیرند. اگر دولت پایش را بیرون بکشد و همه چیز خصوصی شود آن وقت این نمایشهای ورشکسته حضور نخواهند داشت. فرق بخش خصوصی با بخش دولتی این است که دست و دل بازی ندارد. اگر جشنواره به سمت خصوصی شدن برود این برگهای پاییزی هم فرو میریزند. من در یکی از گزارشهایم نوشته بودم که چهار درصد بودجه فجر صرف داوریها میشود و این داورها 20 نفر بیشتر نیستند، حلقه بستهای که در دورههای مختلف تکرار میشوند. به نظر من جشنواره باید یک سال یا دو سال تعطیل شود و بعد به سمت خصوصی شدن برود.
او ادامه داد: یکی از مشکلات فجر فقدان شفافیت است. به عنوان مثال هزینه دبیرخانه فجر به شکل جزئی مشخص نیست. این فقدان شفافیت در تصدیگری مخفی دولت است که اتفاق میافتد. بخش خصوصی هم مانند دولت گاهی اوقات فاقد شفافیت است ولی در نهایت برای تبلیغاتش هم که شده است دست به شفافیت خواهد زد.
کیانیان در ادامه به اشاره به آنچه محمدعلی خبری گفته بود، گفت: آقای خبری گفتند سازمان تئاتر میخواهیم امامن میگویم این به ضرر تئاتر است. ما سازمان سینمایی داریم جایی که بودجه مستقلی از مجلس میگیرد و آن را تقسیم میکند. در دوران احمدینژاد میگفتند پولش را میدهیم و میگوییم چه بساز! ما به سازمان احتیاج نداریم به یک معاونت احتیاج داریم. من بارها با وزرای ارشاد و مدیران سازمان سینمایی صحبت کردهام و گفتهام این سازمان را منحل کنید. ما این همه کارمند میخواهیم چه کنیم؟! پدر تئاتر ایران نباید دولت باشد. تئاتر ایران باید مستقل باشد و خودش برای خودش پدری کند.
او با اشاره به پیشنهاد احسان زیورعالم برای تعطیلی جشنواره تئاتر فجر، ادامه داد: در جواب آقای زیورعالم باید بگویم در این مملکت هر چیزی تعطیل شود دیگر سرپا نخواهد شد. میگویند دیدید تعطیل شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد!پس بگذارید تعطیل بماند. من پیشنهادی دارم. در سینما دیدیم که جشنواره ملی از جشنواره بینالمللی جدا شد و این به نفع سینما بود. در حالی که پیش از آن بینالمللیاش زیر سایه ملیاش بود و در واقع هیچ چیز نبود. از زمانی که جشنواره بینالمللی جدا شد اتفاقاتی رخ داد. اگر در مورد تئاتر هم این اتفاق بیفتد بسیار بهتر خواهد شد. الان منطقه ما به لحاظ فرهنگی بیصاحب است و ما میتوانیم صاحبش شویم. آیا صدور انقلاب جز این است؟! ما میتوانیم پاتوق سینما و تئاتر منطقه شویم.
کیانیان با اشاره به این که معتقد است نمایشهای حاضر در جشنواره باید در قالب مرور آثار بررسی شوند، گفت: اما در مورد جشنواره ملی. معیار جشنواره ملی باید شبیه مراسم اسکار باشد. تئاترهایی که اجرا شدهاند در پایان سال جمعبندی شوند و بهترینهایشان جایزه بگیرند. چه کسی این کار را انجام دهد؟ خانه تئاتر. همچنان که جشنواره فیلم باید توسط خانه سینما برگزار شود. الان برعکس است. ما به شهرستانها میرویم و از آن جا تئاتر به تهران میآوریم، تئاترهایی که معلوم نیست در آن شهرستان اجرا شدهاند یا نه اما اگر تنها تئاترهایی بتوانند به جشنواره بیایند که اجرا شدهاند موتور تئاتر در شهرستانها هم روشن میشود. در انتهای همان ورکشاپها، یکی از مدیران کل ارشاد از من پرسید این طور که شما میگویید پس ما چه کارهایم؟! گفتم شما وظیفهای مهمتر دارید و آن این است که با بودجهای که در اختیار دارید از تهران و از خارج از ایران تئاترهاییبه شهرتان بیاورید و به مردم نشان دهید.
او در پایان صحبتهایش تاکید کرد: جشنواره تئاتر فجر باید در همان ایام انقلاب برگزار شود اما بخش بینالمللیاش در زمان دیگری باشد. جشنواره ملیمان باید تبدیل به مکانی برای مرور آثار اجرا شده شود و خانه تئاتر برگزارش کند.
ساختار اجرایی و هنری، فعالیتهای بینالملل و چشمانداز جشنواره براساس الگوها و نمونههای جهانی نیز سه عنوان جلسه دوم آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر بود.
بهروز غریبپور، حسین مسافرآستانه و ناصر حبیبیان در جلسه دوم به ارائه نظرات خود پرداختند. در این قسمت حسین مسافرآستانه جایگزین حسین پارسایی شده بود که علیرغم اعلام نامش به عنوان مهمان این بخش نتوانسته بود حضور یابد.
بهروز غریبپور گفت: ایرادی اساسی که در زمینه برگزاری جشنوارهها وجود دارد این است که ما هر سال، با دلایل مختلف جشنواره را از نو ابداع و از صفر آغاز میکنیم. همچنین آسیبشناسی را به خاطر آسیبشناسی انجام میدهیم نه برای بررسی کارشناسانه. من میپذیرم که محدودیتهایی وجود دارد که هنگام اجرا دست و پای دبیر جشنواره را میبندد و بلندپروازیهای او را به حداقل میرساند به گونهای که تصور میکنیم دبیر حرف هیچ کسی را گوش نداده و هیچ نوع آسیبشناسیای را مدنظر قرار نداده است. اما چون خودم هم در این جریان حضور داشتهام اذعان میکنم گاهی گرفتار پدیدهای میشوید که در برنامهریزی اولیهتان وجود نداشته است به همین دلیل این سوال مطرح میشود که اساسا بودن جشنواره خوب است یا نه؟ هر چند چون جز آدمهای خوشبینم میگویم بودنش بهتر از نبودنش است به رغم این که معتقدم هر جشنواره فارغ از جشنواره قبلی داستان را از نو شروع کرده است و گاهی دبیر اصلا فرصت نمیکند که نقاط قوت دوره قبل را ببیند.
این نویسنده و کارگردان تئاتر ادامه داد: ساختار هنری موقت خلاف نیت کسانی است که بانی جشنوارهها بودهاند. جشنوارههای جهانی عموما به دلیل اهمیت سیاسی و اجراییشان همواره یک روز بعد از برگزاری هم آسیبشناسی میشوند و هم برای دورههای بعدیشان برنامهریزی میشود در حالی که ما همواره حتی برای انتخاب دبیر دچار تردیدیم و زمانی دبیر را میآوریم که بودجه بسته شده و ارکان تعیین شدهاند و او باید شاهکاری بیافریند.
او با تاکید بر لزوم بلندپرواز بودن دبیر جشنواره، تصریح کرد: اولین نکته حرکت بلندپروازانهای است که دبیر باید داشته باشد چون من دبیر را کمتر از یک نویسنده یا کارگردان نمیدانم و در غیر این صورت، دبیر تبدیل به یک کارمند میشود. بلندپروازی یک کارگردان، یک نویسنده، یک بازیگر و یک هنرمند اگر در دبیر نباشد آن جشنواره فاقد امتیاز هنری است چون نمیتوان تصور کرد که اگر تعدادی هنرمند جمع شوند و آثارشان را اجرا کنند آن فعالیت حتما فعالیتی هنری است. فرض کنید دبیر جشنواره بگوید من میخواهم به هر شکل ممکن به کسانی بها دهم که سنت نمایش ایرانی را احیا یا آن را برای نسل فعلی، معاصرسازی کردهاند. بنابراین جشنوارهای، جشنواره به معنای واقعی است که دبیرش دارای یک بلندپروازی قابل قبول، قابل اجرا و قابل تسری به سال بعد باشد. اگر این فرض که بها دادن به آثار سنتی که با دوره معاصر متناسبسازی شدهاند در پیشینه ذهنی دبیر جشنواره وجود داشته باشد قطعا اولین کسی است که همه کارها را رصد میکند تا ببیند تاثیر خواستهاش بر جشنواره چه بوده است و در غیر این صورت جشنواره به عنوان یک وظیفه اداری و سالانه به پایان میرسد.
حسین مسافرآستانه که دو دوره دبیری جشنواره تئاتر فجر را نیز در کارنامه دارد، گفت: من قرار نبود متصدی اوقاتتان شوم و آمده بودم که گوش کنم و یاد بگیرم. این جا که آمدم به من تکلیف شد که به دلیل عدم حضور دوست عزیزم، حسین پارسایی باید در خدمت شما باشم. بنابراین تنها با توجه به تجربیاتم به نکاتی اشاره میکنم. ما از ابتدا تاکنون جشنواره برگزار کردهایم که جشنواره برگزار کرده باشیم و تئاترمان یک جریان بزرگ ملی و بینالمللی داشته باشد. اگر موفقیتهایی هم در دورههایی داشتهایم و در دورههایی نه، بسته به ذوق شخصی دبیرانی بوده است که جشنواره را مدیریت کردهاند والا هیچ وقت با برنامهای هدفمند روبهرو نبودهایم.
او با اشاره به دیدارش با دبیر جشنواره ادینبورگگفت: مثالی از جشنواره ادینبورگ میزنم. من در دوران مدیریتم این فرصت را داشتم که چندین بار با دبیر این جشنواره گفتوگو کنم. در یکی از این گفتوگوها بسیار کنجکاو شدم که بدانم جشنوارهای که به این حد رسیده است و جز بهترینهای دنیاست و از همه جای جهان پول میدهند که در آن حضور پیدا کنند، چگونه این چنین شده است. از دبیر جشنواره پرسیدم انتخاب او چگونه صورت گرفته است و بعد فهمیدم ایشان اصلا بریتانیایی نیستندو از کشور اروپایی دیگری آمدهاند. او گفت مجمع بزرگی از فیلسوفان و هنرمندان جمع میشوند و اهداف و سیاستهایی را تدوین میکنند که بخشی از آن به وسیله تئاتر دستیافتنی است. اهداف اعلام میشوند و هر کسیکه میتواند برای تحقق آنها برنامه دهد پیش میآید و او از بین صدها نفر که برنامه داده بودند برای مدت 10 سال انتخاب شده بود و میگفت اگر بعد از چند سال به این نتیجه برسند که توانایی اجرای برنامههایم را ندارم عذرم را میخواهند. آن سال، هفتمین سالی بود که او دبیر جشنواره بود. من فکر کردم و دیدم معلوم است که جشنوارهشان میداند در حال حرکت به چه سمتی است. آن سال که ما دعوتش کردیم خودش به تنهایی به ایران آمد، بدون هیچ همراهی و سه، چهار کار دید و رفت و میگفت مسئول انتخاب آثار خود من هستم.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: نمیخواهم بگویم چرا ما آن گونه نیستیم. چون شرایط آنها با ما متفاوت است ولی میتوانیم به بخشی از آنچه آنها انجام میدهند فکر کنیم. شورای سیاستگذاری هر سال تعیین میشود و دبیر به این شورا گزارشی میدهد و میگوید من این کارها را کردهام و این کارها را میخواهم بکنم و آنها هم میگویند موفق باشید! ما فراموش کردهایم که داشتن برنامه برای برگزاری جشنواره، مهمتر از انتخاب دبیراست. الان زحمت اول تا آخر کارهای جشنواره با دبیر است. یعنی ما به دنبال آدمی قدرتمند و محبوب میگردیم، مسئولیت همه کارها را بر عهدهاش میگذاریم و بعد هم بازخواستش میکنیم و او هم خسته میشودو میرود. بزرگترین آسیب تغییر مداوم دبیر جشنواره است و این که دبیر بعدی با سلیقه خودش از خانه اول شروع میکند و بعد هم عوض میشود. جشنواره ما به این شکل رشد نخواهد بود و نباید از آن توقع رشد داشته باشیم. هر چند میدانم که اهداف تغییر میکند و به عنوان مثال هدفهایی که از دوره اول تا به عنوان مثال، دوره پانزدهم داشتیم امروز تغییر کرده است و طبیعی هم هست ولی ما باید برنامههای هدفمند و به روز داشته باشیم و آنها را با آیندهنگری تدوین کنیم.
او در پایان اولین قسمت از صحبت خود افزود: به اعتقاد من جشنواره تئاتر فجر نباید جشنوارهای تولیدمحور باشد و تولید را یکی از آفتهای جشنواره میدانم. تئاتر ما این گونه نیست که محصولی نداشته باشد و ملزم باشیم جشنواره برگزار کنیم تا تولید داشته باشیم. ما تئاتر داریم و زیاد هم داریم. من در دوره اول دبیری خود جلوی این مسئله ایستادم.
ناصر حبیبیان دیگر مهمان این نشست، گفت: من فکر میکنم باید نظامنامهای بنویسیم که جنبه حقوقی داشته باشد. من سه، چهار سال پیش چنین کاری کردم و این جا رئوسش را خدمتتان میخوانم. فاز یک، تاریخچه است. بخش دوم اسناد پشتیبان است و بررسی آییننامههای داخلی و بینالمللی کهاولی در طول بود و دومی در عرض. در دومی میخواهیم بدانیم جشنوارههای کشورهای همسایه چه میکنند و این دانستن، اسناد پشتیبان ما را شکل میدهد. آسیبشناسی حقوقی مقررات و آییننامهها و بهروزآوری قوانین توسط متخصصین تئاتر بخش دیگر ماجراست. با جمع شدن همه اینها میتوانیم به تنظیم بیانیه ماموریت و ارائه تعاریفمان بپردازیم و سپس به اساسنامه برسیم.
او ادامه داد: در مورد جشنواره ادینبورگ صحبت شد و من میخواهم بگویم هیچ وقت چنین اتفاقی برای ما نمیافتد و ما باید در همین شرایط و با همین ابزار و اختیاراتی که در دست داریم، کاری کنیم. این که تئاتر ما جشنوارهزده است یا نه محل بحث من نیست چون میدانم که با مطرح کردن آن، در حال جایگزینیاش با بحثی اساسیتر هستم. یک سری سوال دیگر هست از جمله این که بخش صحنهای رقابتی باشد یا نه، با حجم تماشاگران بلیت در دست و ظرفیت محدود سالنها چه کنیم، با قیمت دلار و بخش بینالملل چه کنیم، با هزینه اسکان و اقامت شهرستانیها چه کنیم، نارضایتیها و غر زدنها به کنار امابارها از زبان نیروهای ستادی جشنواره میشنویم که مگر اختیارات ما چقدر است؟ بیش از یک اداره کل؟ و این سوال پیش میآید که آیا باید سازمان تئاتر درست کنیم؟ یک مدیر چگونه میتواند ظرف دو سال، کاری زیرساختی کند و چه تضمینی هست که مدیر بعدی کارش را ادامه دهد؟ من در حال رد شدن از روی این سوالها هستم و گمان میکنم بخشی از اینها عارضه جشنواره است. مثل این که به انسانی رنگپریده، کرم پودر بدهیم تا رنگش درست شود بدون این که فکر کنیم شاید فشارش افتاده باشد. همه فکر میکنیم جشنواره تئاتر فجر نیاز به تحولی اساسی دارد اما پرسش اصلی که به نظرم باید در مورد این جشنواره مطرح شود این است که چرا شکل گرفته، ضرورتش چه بوده است و چرا باید ادامه یابد؟ برای پاسخ دادن به این پرسشها نیز چارهای جز رجوع به تاریخ نداریم.
بهروز غریبپور، گفت: این که ما ایراد میگیریم و میگوییم جشنواره هر سال از نو شروع میشود به این معنی نیست که پس نباید باشد و معتقدم نادر برهانیمرند میتواند تا شب جشنواره به این نکته فکر کند که میخواهد بلندپروازانه حرکت کند یا نه و با توجه به پیشینه کاری او و شهرام کرمی خوشبختانه هیچ کس نمیتواند بگوید که اینها کارمندند.
او با اشاره به سوالاتی که از سوی برگزارکنندگان به عنوان محورهای این نشست در اختیارش قرار گرفته بود، گفت: پرسیده شده است که «جشنواره بهتر است تولیدمحور باشد یا مرور آثار تولید شده پیشین؟ ترکیبی؟ چرا؟» من میگویم جشنواره بهتر است ترکیبی باشد، یعنی هم بخش تولیدی داشته باشد و هم مرور باشد. در سوال دوم آمده است «شایسته است در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر تمرکز بر بخشهای محدود باشد یا وسیع؟ چرا؟» به عقیده من جشنواره باید وسیع فکر کند. چون با گسترش رخداد کمی، رخداد کیفی هم اتفاق میافتد. سوال سوم در مورد ضرورت حضور دانشجویان در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است که به نظر من حضورشان ضروری استچون آنها افکاری نو با خود میآورند و با این فرض که در صورت حضور آنها در جشنواره تئاتر فجر، جشنواره دانشجویی متوقف میشود مخالفم. به عقیده من بهتر است بخشی برایشان تعریف شود با عنوان فرضی «نخستین کارها» و در صورتی که خودشان هم بپذیرند و مایل به حضور باشند، بهتر است که باشند. سوال کردهاند «توجه جشنواره باید به کدام قسمت باشد، حرفهای، تجربی، نیمهحرفهای یا آماتور؟» که به عقیده من جشنواره مکان عرضه تولیدات حرفهای است.
غریبپور گفت: وقتی میگویند طرف دولتی است فکر میکنیم خودفروخته است و فقط دستوراترا اجرا میکند. این خطکشیها که تو دولتی هستی و من خصوصی، من شرف دارم و تو نداری غیرمنطقی است. بنابراین جناب آقای کرمی و برهانیمرند از این نترسند که عدهای روشنفکر که حقوقشان را از دولت میگیرند آنها را دولتی بنامند. من معتقدم حضور هر دو بخش خصوصی و دولتی، اگر عاشق تئاتر باشند ضروری است. امرا و طاعتا در نظام خصوصی هم ممکن است رخ دهد و این تفکری غلط است.
حسین مسافرآستانه نیز با اشاره به سوالاتی که غریبپور از آنها نام برده بود، گفت: در مورد بخش دانشجویی، من با تعریف قسمتی جداگانه به عنوان این بخش مخالفم و آن را تخفیف دانشجویان میدانم،گویی که نتوانستهاند با دیگران رقابت کنند و ما حقیرشان میشماریم. کار خوب و خلاقانه چه دانشجوییباشد و چه غیردانشجویی باید بتواند حضور داشته باشد. عذر میخواهم که این عبارت را به کار میبرم اما نگاه کمیته امدادی به هیچ بخشی درست نیست. همین را در مورد تئاتر شهرستانها هم میگویم. تئاتر شهرستان گاهی میتواند بهتر از تئاتر تهران باشد. دانشجو، شهرستانی، تهرانی و غیره باید با کارشان مدنظر قرار بگیرند و کارشان را ملاک ارزیابی قرار دهیم. این لطف نیست و نگاهی سخیف است.
او ادامه داد: در مورد ترکیبی بودن میخواهم تذکر دهم که این ترکیبی بودن نباید به معنای سهمیهبندی تلقی شود. بخش تولیدی باید به این معنا باشد که کاری را در راستای اهدافمان سفارش دهیم که گمان میکنیم حضورش لازم است. این که در بخش تولیدی تعداد زیادی متن دریافت کنیم که قسم میخورم هیچ گاه خوانده نمیشوند و فرض کنیمکه خوانده هم شوند اما بسیار بیش از ظرفیت موجود ما باشند و نتوانیم برایشان کاری انجام دهیم سر کار گذاشتن گروههای تئاتری است. تولیدی بودن در راستای اهداف توجیهپذیر است نه چیزی دیگر.
تئاتر شهر در پایان این نشستها، میزبان سومین جلسه آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر با سخنرانی شهرام کرمی، مدیرکل هنرهای نمایشی و نادر برهانی مرند، دبیر 38 امین جشنواره تئاتر فجر بود. در این نشست که عنوان جمعبندی دو جلسه پیش را یدک میکشید، با پاسخ کرمی و برهانیمرند به پرسش حضار سپری شد.
شهرام کرمی پس تمجید از برگزاری این نشست و اشاره به حضور مداومش در جلسات، گفت: اولین گام من در اداره کل، تدوین سند جشنواره بود که با وجود انتقادها توسط عالیترین شخصیت وزارت تایید شد. میتوان آن را تحلیل کرد و آسیبهایش بررسی شود.
او درباره انتخاب مجدد برهانیمرند گفت: نمیخواستم با عدم انتخاب برهانی مرند به جای نخست بازگردم. شک ندارم جشنواره امسال بهتر از جشنواره سال گذشته برگزار میشود. مطالبه از جشنواره فجر بسیار بالاست و همین مانع پذیرش دبیری توسط برهانی مرند شده بود. ملاک این نیست که همه بار تئاتر کشور روی دوش فجر باشد.
کرمی با اشاره به سه بند مربوط به چشمانداز جشنواره که نخستین آنها رسیدن به الگویی برای برگزاری دیگر جشنوارهها است، گفت: در این نشست میگفتند که رقابت را حذف کنید و من هم با این مسأله توافق دارم؛ اما در جشنوارههای غیررقابتی که حاضر بودم در سردترین جشنوارههای فجر حاضر بودم.
مدیرکل هنرهای نمایشی درباره اهداف فجر و اصرار برخی افراد به خصوصی شدن آن گفت: فجر یک جشنواره دولتی است که با اهداف نظام شکل گرفته شده است.
کرمی با اشاره به اینکه چشمانداز فجر الگو شدن جهانی است، گفت: جشنواره فجر یک جشنواره شناخته شده در جهان است. ما معتقدیم باید تحولی در جشنواره شما بمیرد و من زمانی خودم بر این باور بودم که جشنواره نیاز به یک پوستاندازی دارد.
کرمی در بخشی از صحبتها گفت: قرار بود پس از آییننامه یک شیوهنامه نیز تدوین شود؛ ولی ما به این رسیدیم تا سیاست جشنواره را ترسیم کنیم.
برهانیمرند در اشاره به آییننامه مصوب گفت: من به محض ورود به فجر با آییننامه مواجه شدم، آییننامه با واقعیت امروز نزدیک نبود. همان موقع گفتم باید اشکالات فاحش آن را بر طرف کنیم.
او درباره وضعیت فجر گفت: سال پیش دستم بسته بود؛ ولی امسال با توجه به مباحث سال گذشته میتوانیم به پیشواز تغییر ساختار جشنواره برویم و آن کهنگی مورد بحث را بزداییم.
برهانیمرند در پاسخ به اینکه آیا فجر جریانساز بوده است،گفت: از یک جشنواره دولتی چه میزان توقع جریانسازی داریم آن هم جشنوارههای که اهداف مشخصی دارد. بااین حال این جشنواره در دورههایی با توجه به گفتمانهای حاکم موفق به جریانسازی شده است. باید جشنواره را به قبل و بعد از تئاتر خصوصی تقسیم کرد و جشنواره پیش از این خصوصیسازی جریانساز بوده است.
کرمی نیز گفت: جشنواره با هدفی خاص آغاز شد و میخواست هنرمندان بار دیگر فرصت حضور داشته باشند. جشنواره قصد داشت نقش هنری در انقلاب داشته باشد و در دهه هفتاد به سینما معرفی هنرمندان شهرستانی پیش رفت. دهه هشتاد بیشترین نقش در جریانسازی داشت و نسل مهمی از هنرمندان تئاتری را به تئاتر معرفی کرد. در آن زمان تعداد محدودی گروه هنری فعال بود و هنوز تولید آثار هنری تثبیت نداشت.
کرمی درباره فقدان چشمانداز بینالمللی اذعان داشت در این بخش ضعف داریم با اینکه بدان فکر میکنیم.
او با اشاره به وجود این بستر، درباره تمایل کشورها برای دستیابی به فراخوان جشنواره گفت که متاسفانه از این مسأله استفاده نشده است. برهانی نیز گفت: این آرزومندی تا زمانی که در کشور کمپانی به شکل درست آن شکل نگیرد به این مهم دست نخواهیم یافت.
کرمی درباره نقدهایی گرفته شده به شیوه برگزاری جشنواره گفت: ما با ماهیت جشنواره مشکلی نداریم و دچار سردرگمی در تعریف نیستیم و انتقادات بیشتر به شیوه برگزاری آن است. باید مشخص شود که ما چگونه گام برداریم. در این چند ساله بیشتر مطالبه داشتیم تا اینکه چگونه پیش برویم. بیشترین انتقادات هم به بخش انتخاب آثار بوده است.
وی افزود: جشنواره یک امتیاز دارد که در آن دبیرش یک هنرمند است. این انتقاد وجود دارد که میگویند مدیران فرهنگی نباید از خود جامعه هنری باشد. واقعیت آن است که مدیریت تئاتر یک موضوع جداست و من در این عرصه با چالشهای متفاوتی روبهرو شدم. من بعد از شش ماه بریدم. فکر میکردم از طرف جامعه هنری حمایت میشوم؛ اما دیدم من باید از یک جامعه حمایت کنم بدون اینکه از من حمایتی شود. بدبینی موجود در تئاتر ناشی از حواشی تئاتر است.شرایط اقتصادی و بخش خصوصی و عناصر مختلف دست به دست هم داده تا بخشی از حاشیه تئاتر به کلیت آن تبدیل شده است.
کرمی در بخشی از صحبتهایش پیرامون انتظاراتش از دبیر جشنواره از نادر برهانیمرند خواست تا جشنواره دوره 38 تُنُک شود.
در این نشست نادر برهانیمرند در پاسخ به این سوال که راهکارش در مورد تئاتر شهرستانها چیست، گفت: سال گذشته میخواستم قولهایی در این زمینه بدهم و هر طور شده است پای آن بایستم که نشد. این بسیار بد است که دوستان ما از شهرستانها و استانها تنها برای روی صحنه بردن اثر خودشان در جشنواره حاضر میشوند و پس از آن ناچار به بازگشت هستند. بسیار مایلم امسال پیرو صحبت آقای کرمی در مورد تُنُک کردن جشنواره، شرمنده دوستان شهرستانی نشویم که فقط برنامه پُرکن ما باشند و بعد از اجرا به شهر خود برگردند و نتوانند جشنواره را ببینند.
او افزود که امسال قرار است جشنوارههای استانی بسیار باشکوهتر برگزار شود و ممکن است تنها ورودی استانها به جشنواره جشنوارههای استانی باشد تا پیشکسوتان نیز از این طریق وارد شوند و به آن رونق بخشند.