خبرگزاری کار ایران

امیرحسین صدیق در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛

وسایل نقلیه عمومی مشکل بزرگ ما در سفر است/ خلیج فارس را از سمتِ ایران ببینیم نه دبی

وسایل نقلیه عمومی مشکل بزرگ ما در سفر است/ خلیج فارس را از سمتِ ایران ببینیم نه دبی
کد خبر : ۷۳۸۹۷۰

امیرحسین صدیق با بیان اینکه مشکل بزرگی که در غالب کشور ما وجود دارد، کمبود وسایل نقلیه عمومی است، گفت: گرچه با شرایط موجود سفر خارجی غیرممکن شده است، اما سفر مثل یک کتاب جذاب و تازه است و حال که کتاب نمی‌خوانیم و سفر خارجی نمی‌توانیم برویم، لااقل کشور خود را ببینیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، امیرحسین صدیق در تازه‌ترین تجربه کاری خود در برنامه عشق سفر با شبکه سه سیما همکاری کرده که در آن به همراه بازیگران دیگری به معرفی مکان‌ها بکر ایران می‌پردازد. به این بهانه با او درباره سفر و گردشگری گفتگو کرده‌ایم.

عده‌ای سفر و ماجراجویی را در هر شرایطی در برنامه زندگی خود حفظ می‌کنند و عده دیگر بر اساس یکسری از اتفاقات اجباری همچون کار به سفر می‌روند. سفر و ماجراجویی در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟

زمان‌هایی هست که خیلی تنبل می‌شوم ولی فکر می‌کنم که معمولا سفر برایم جز اولین‌ها به شمار می‌آید. سفر هرچقدر هم که دوردست باشد، می‌تواند جذابیت بیشتری داشته باشد. در نهایت باید بگویم که به شخصه فکر می‌کنم که خود زندگی ما یک سفر است که در آن سفرهای کوچک‌تر هم وجود دارد. سفر برایم در الویت اول است و آن را به هر تفریح دیگری حتی خوابیدن ترجیح می‌دهم.

به واسطه کارتان که بازیگری است، تجربه سفر در شهرهای مختلف را داشتید. این تجربه‌های کاری در حافظه تاریخی شما رنگ سفر و تفریح داشته یا کار؟

به هر حال برای فیلمبرداری سریال و کارهای مستند‌ی که انجام داده‌ام، خدا را شکر فرصت داشتم که به جاهای مختلف ایران و خارج از ایران سفر کنم. این سفرها حتی اگر برای کار سختی هم بوده باشد که در آن اصلا وقتی برای فکر کردن به چیزی جز کار هم نبوده باشد؛ سعی کردم از تک تک لحظاتی که به خارج از مکان و اتمسفر زندگی کنونی می‌روم، استفاده کرده و به آن همانند یک سفر نگاه کنم.

یادم می‌آید در زمانی که آموزشی سربازی را نزدیک آب یک قزوین در کوه‌ها سپری می‌کردم، شرایط خیلی سخت و غیرقابل تحمل بود ولی همان موقع هم وقتی فرار می‌کردم و به جایی در پشت پادگان می‌رفتم که آنجا در فصل زمستان آب جمع می‌شد و قورباغه‌ها می‌خواندند. آن زمان همان قسمت برای من یک سفر خوب بود که در نهایت شرایط سخت انجام می‌شد.

در سفرهای مختلف چقدر آشنایی با فرهنگ اجتماعی و اقلیمی آن منطقه برایتان اهمیت دارد و چه تلاش‌هایی برای آن انجام می‌دهید؟ آیا نحوه برخورد آدم‌ها و چگونگی میزبانی آنها در این موضوع تاثیرگذار است؟

نحوه برخورد آدم‌های هر منطقه در میهمان نوازیشان سبب می‌شود تا آن منطقه به عنوان یک نقطه روشن و یک خاطره شیرین از یاد نرفتنی در ذهن آدم باقی بماند. به عنوان مثال من خودم از سرتاسر ایران خاطرات خیلی شیرینی دارم که وقتی به دوستانم می‌گویم، اما می‌بینم برای برخی از آنها خاطرات منفی از برخی مکان‌ها باقی مانده که بخش عظیمی از آن به برخورد آدم‌های منطقه و شرایطی که برای آنها پیش آمده، مربوط می‌شود. یعنی مطمئنا رفتار آدم‌ها و میزان غریب‌نواز بودن یا میهمان‌پذیر بودن آنها در نقش بستن این خاطره برای اینکه از یک منطقه به خوبی و خوشی یاد کنیم، به شدت تاثیرگذار است.

البته که هرکسی برداشت خودش را دارد ولی یک کلیت خوب می‌تواند یک خاطره خوش به جا بگذارد و سبب شود تا گردشگران دیگری به آمدن در آن منطقه ترغیب شوند و به هر حال یک بخشی از چرخه اقتصاد گردشگری منطقه بگذرد.

در پاسخ به قسمت اول سوال شما نیز باید بگویم که خدا را شکر به لطف اینترنت و فضای اجتماعی که وجود دارد، من همیشه برای سفری که می‌خواهم بروم، سعی می‌کنم یک حداقل تحقیقی کنم، یا اگر نتوانم، لااقل در فضا که قرار می‌گیرم از مردم بومی آنجا درباره اینکه اسم قدیم آنجا چه بوده، چی شده به اینجا رسیده و مردم در آن به چه صورت زندگی می‌کنند اطلاعات می‌گیرم.

در حقیقت به اعتقاد من، هر سفر مثل یک کتاب جذاب و جدید است که آدم آن را باز کرده و شروع به خواندش می‌کند و سپس اطلاعاتی به دست می‌آورد. ممکن است ته قصه تراژیک تمام شود و ممکن هم هست که پایان خوش داشته باشد ولی به هر حال ما یک کتاب جدید می‌خوانیم. از نظر من سفر یک جور مطالعه است.

البته که متاسفانه خیلی از افراد را هم می‌شناسم که سالیان سال است که به یک منطقه‌ای که زادبوم پدری آنهاست می‌روند و می‌آیند ولی هنوز درباره اسم آنجا هیچ چیز نمی‌دانند. اگر همه به این موضوع که حالا که در این منطقه هستیم، دو چیز جدید هم از این منطقه، مردم و آب و هوای آن یاد بگیریم، آن زمان جذابیت سفر برای خود آنها هم جذاب‌تر می‌شود.

در سفرهای مختلف فرهنگ کدام قوم ایران برایتان جذاب‌تر بوده و آن را به خاطر دارید؟

نمی‌توانم مشخصا یکجا را بگویم. کردستان، سیستان و بلوچستان، شمال خراسان، قشم، خوزستان، گیلان و مازندران از جمله مناطقی است که به آنها سفر کرده‌ام و باید بگویم که هرکدام آنها عالی هستند. اگر یکجا را نگوییم نامردی کرده‌ایم.

به نظر من جذابیت سفر به ویژه سفر داخلی در کشور خودمان یا به نوعی وطن‌گردی‌مان در تنوع است. یعنی شما می‌توانید یک اختلاف 180 درجه‌ای را بین مردم یک منطقه با منطقه دیگری که با فاصله نه چندان دوری از هم زندگی می‌کنند، ببینید و این تنوع چشم‌نواز است.

در حال حاضر ملاک انتخاب شما برای سفر چیست و به مردم پیشنهاد رفتن به چه مکان‌هایی را می‌دهید؟ آیا سفر خارجی هم مدنظرتان هست یا تنها به ایرانگردی معتقدید؟

سفر خارجی با این اوضاع احوال مالی دیگر غیرممکن است حتی برای آدم‌هایی که یک تمکن مالی هم دارند. در این اوضاع سفر داخلی می‌تواند خوب باشد و حداقل کشور خودمان را دیده باشیم. من خودم اگر بخواهم تصمیم بگیرم به جایی بروم، یا به دیدن دوستی در یک نقطه کشور می‌روم و یا اینکه جایی را انتخاب می‌کنم که تا به حال آن را ندیده باشم. این دو موضوع به شدت من را برای سفر رفتن ترغیب می‌کند و از انگیزه‌های شخصی‌ام برای سفر به شمار می‌آید.

آیا سفر رویایی بوده که همیشه ذهنتان را مشغول کرده باشد و احساس کنید که یک روز همه کارهای خود را زمین می‌گذارید و به آن سفر می‌روید؟

بله. سفر دور دنیا. اگر امکانش را داشتم، حتما کارهایم را رها می‌کردم و این سفر را انجام می‌دادم.

این طور به نظر می‌رسد که به سفر خیلی علاقمند هستید و حتی در برنامه عشق سفر هم در این مورد همکاری دارید.

در این برنامه هنرپیشه‌های مختلفی حضور دارند ولی تعداد زیادی از سفرها را من رفتم. فکر می‌کنم من بیشتر از بقیه در سفر طاقت آوردم که البته به عشق دیدن نقاط مختلف کشورم آن را انجام دادم. البته سری اول این مجموعه پارسال ضبط شده و آماده پخش بوده و نمی‌دانم که چرا سال گذشته پخش نشد. امسال هم من به همراه تعدادی هنرپیشه دیگر تعدادی استان به آن اضافه کردیم که از شبکه سه پخش می‌شود.

البته صحبت اولی که برای این برنامه کرده بودیم، این بود که مردم بدانند چطور از خانه خود به قصد جایی راه بیفتند و سفر برای آنها چقدر هزینه برمی‌دارد. همچنین چطور وسایل خود را ببرند و با پول خود چه کارهایی می‌توانند انجام دهند، ولی مثل اینکه تلویزیون دوست ندارد ببیند که قیمت‌ها به چه صورت است. به همین دلیل فقط به جذابیت‌های بومی و گردشگری مناطق مختلف می‌پردازیم.

تا به حال شده به سفری بروید که سبب تغییر در زندگی و شخصیت شما شود و هنوز آن را به خاطر داشته باشید؟

بله. من فرصت داشتم که چند سفر به خارج از ایران بروم و دیدم که چقدر ما جهان‌مان را کوچک می‌بینیم. ما واقعا جهان خیلی پهناورتری داریم و خیلی مسائل بزرگ‌تر و اساسی‌تری در زندگی وجود دارد. نمی‌توانم به کشور خاصی اشاره کنم ولی من آدم‌های خیلی فقیرتری از مردم خودمان را دیده‌ام که خیلی خوشحال‌تر و بهتر از ما زندگی می‌کردند. در شرایط بد جوی آدم‌های مختلفی را دیدم که حالشان از ما که احساس می‌کنیم سقفی بالای سرمان است، خیلی حالشان بهتر بود. در واقع آنجا فهمیدم که حال خوب خیلی بهتر از چیزهای دیگر است.

چیزی که ما از آن محرومیم و بنده هم دلیل آن را نمی‌دانم. شاید هم مقداری از آن به دلیل اخلاق خودمان باشد. به عنوان مثال سفرهای نوروزی که الان در پیش است را در نظر بگیرید، مردم ما 8 تا 12 ساعت در ترافیک و سختی می‌مانند تا به یک ویلای 100 متری در مازندران و گیلان برسند که یا با پول کلان اجاره کردند یا آن را خریدند. بعد دو تا 10 روز را به سختی و با بی‌آبی و مشکلات دیگر در آن ویلا سپری می‌کنند و مجددا در 12 ساعت ترافیک به خانه و شهر خود برمی‌گردند. خیلی‌ها را می‌بینیم که خارج از فرهنگ ما و در کشورهای دیگر کافی است که کوله‌پشتی بردارند و بعد به سفری بروند که تا به حال نرفته‌اند. در مقابل هموطن خودم که به مازندران می‌رود، حتی اطلاعاتی درباره جنگل پشت ویلایی که خریده و با ویلاسازی‌ها در حال نابودی است، ندارد.

با توجه به اینکه گفتید علاقمند به سفر زمینی هستید، در مسیر سفر و جاده‎‌ها چه مشکلاتی وجود دارد؟ یکسری از افراد همین مشکلات را بهانه می‌کنند و می‌گویند که به جنوب کشور سفر نمی‌کنیم؟

یک مشکل بزرگ که در شهرهای بزرگ وجود دارد، این بوده که وسایل نقلیه عمومی درست نیست. از نظر من مشکل عظیم تهران قیمت پراید نبوده، بلکه نبود وسایل نقلیه عمومی است. در واقع پل طبقاتی صدر مشکل تهران را حل نمی‌کند بلکه وسیله‌های نقلیه عمومی است که این کار را انجام می‌دهد. همین مورد کوچک را بگیرید و آن را به کل کشور گسترش دهید. اگر مادر من بداند که می‌تواند با یک قطار راحت و سرویس مناسب به سفر برود و به شهر مورد نظرش برسد و در آن شهر هم وسیله نقلیه عمومی مناسب وجود داشته باشد، قطعا آن را انتخاب کرده و سفر تا این اندازه سخت نمی‌شود. این کار به یک مدیریت شهری احتیاج دارد. مدیریت شهری یعنی از شهرداری و استانداری و فرمانداری بگیر تا رده‌های بالاتر. بنابراین همه این برش‌های ریز را که نگاه می‌کنید، به آن بالا بالاها می‌رسید که باید مدیریت، برنامه‌ریزی و آینده نگری وجود داشته باشد تا بساط سفر را مهیا کند. من هرچقدر شعار دهم که آقا سالی سه بار ترکیه و کشورهای خارجی نروید و برای دیدن ایران خودمان بیایید، وقتی وسایل آن مهیا نباشد، مطمئن باشید که کسی گوش نمی‌کند.

هزینه‌های سفر را در حال حاضر چطور ارزیابی می‌کنید؟ فکر می‌کنید در وضعیت کنونی همه مردم می‌توانند به سفر بروند؟

همین چند روز قبل که تیزر برنامه عشق سفر را در صفحه اینستاگرامم گذاشتم، در دو سه کامنت دیدم که دوستانی نوشته بودن، شما پولدارها خوشحالید، دورهم جمع شدین و به سفر و عشق و حال رفته‌اید. به شخصه اینگونه به سفر نگاه نمی‌کنم و معمولا به این صورت سفر نکرده‌ام. البته شاید فرصتی پیش آمده باشد که در آن سفر خیلی راحت و بی‌دغدغه مالی هم تجربه کرده باشم، ولی غالبا همه ما درگیر دغدغه مالی هستیم.

مهم این است که ما چه اولویت مالی برای سفر در زندگیمان داریم. آیا ترجیح می‌دهیم که یک کالای لوکس در خانه و کیفمان داشته باشیم یا اینکه می‌توانیم وسایل ارزان‌تری را تهیه کنیم و به سفر برویم؟ کاری که من خودم سعی کردم در زندگی انجام دهم، این بوده که سفر را در اولویت زمانی خودم قرار دهم. البته در این موضوع همیشه موفق نبوده‌ام. ولی فکر می‌کنم افرادی که غر می‌زنند و می‌گویند که شماها نفس‌تان از جاهای گرم درمی‌آید یا اینکه پولدارید و حالتان خوب است، نه اینطور نیست. همه در همین کشور زندگی می‌کنیم و مهم این است که چه اولویتی را برای خود در نظر بگیریم. به نظر من سفر یکی از اولویت‌هاست. حال که کتاب نمی‌خوانیم، حداقل به سفر برویم. یا وقتی ناراحت می‌شویم از اینکه چرا اسم خلیج فارس را تحریف می‌کنند، باید دست‌کم یکبار به چابهار، قشم و کیش رفته باشیم و خلیج فارس را به چشم ببینیم. نه از سمت دبی بلکه از سمت ایران، چون خلیج فارس است. 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز