خبرگزاری کار ایران

«پرتره»، داستان خیانت در رفاقت و پوچی آرمان‌ها در سه پرده

«پرتره»، داستان خیانت در رفاقت و پوچی آرمان‌ها در سه پرده
کد خبر : ۷۳۷۷۲۱

نمایشنامه «پرتره» اثر اسلاومیر مرژوک با ترجمه محمدرضا خاکی، توسط انتشارات روزبهان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایشنامه «پرتره» اثر اسلاومیر مرژوک با ترجمه محمدرضا خاکی، توسط انتشارات روزبهان منتشر شد.

هنگامی که کمونیست‌های لهستانی به رهبری لخ والسا در تدارک ایجاد یک جنبش کمونیستی کارگری از سایر کارگران کارخانه کشتی‌سازی شهر گدانسک بودند، اسلاومیر مروژک در حال تکمیل ایده نمایشنامه‌ای بود که در ذیل آن، فرآیند استالین‌زدایی از بلوک شرق و یا دستکم لهستان، تسریع شود. در این نمایشنامه، استالین به عنوان سمبل تمثیلی از سلطه کمونیسم بر لهستان و بلوک شرق محسوب می‌شد. مرژوک در این نمایشنامه می‌کوشد تا با هدف قرار دادن وابستگی‌های ایدئولوژیک بارتودزیچ با «پرتره» استالین، سرسپردگی نظام‌های توتالیتر که عموما ماهیتی ایدئولوژیک نیز دارند. را به چالش بکشد. 

 در این نمایشنامه، مرژوک با زیرکی می‌کوشد تا با تعمیم دادن نسبت ذهنی بارتودزیچ با استالین و تعمیم دادن آن به کل ساختارهای سیاسی این‌چنینی، عدم تحقق وعده‌های آرمان پیشین و به تبع آن وابستگان ایدئولوژیک آن آرمان را به یک ساخت سیاسی وسیع نسبت دهد و بعدتر که نسبت ذهنی پیشین فرومی‌پاشد، بارتودزیچ دچار شیزوفرنی و دوگانگی رفتاری می‌شود و با سردرگمی عجیبی دست و پنجه نرم می‌کند. این «لحظه»ای که بارتودزیچ و به تبع آن انسان‌های آرمانگرا، ایدئولوژیک و بلندپرواز، با شکست ایده مواجه می‌شوند و پس از آن، بی‌تفاوتی خود را نسبت به سرنوشت آرمان پیشین به انحاء مختلف ابراز می‌کنند. همین دوگانگی شخصیت «بارتودزیچ»، که به تجلی تجسم فیزیکی وجدان معذب او در طول نمایش ـ حضور آناتول در هیأتی مشابه با «بارتوذریچ» ـ منجر می‌شود، زاویه دید روایت را از دایره رئالیسم خارج و بعدی فرا واقعی یا به تعبیر درست‌تر، زاویه روایتی «سوبژکتیو»، به آن می‌بخشد؛ چه آن که تا پیش از آزاد شدن «آناتول» از زندان و تا قبل از معرفی او به تماشاگر، این من‌دیگر «بارتودزیچ»، در مقام وجدان معذب او، هر لحظه او را تا مرز یک فروپاشی ذهنی تمام عیار که حاصل سرخوردگی‌های سیاسی، همراه با ندامت از اعمال پیشین است، پیش می‌برد.

این نمایشنامه که با یک روایت تلخ از خیانت بارتودزیچ به آناتول آغاز می‌شود، با سخنان مغموم و آشفته بارتودزیچ که با عذاب وجدان شدیدی نیز دست‌وپنجه نرم می‌کند، داستان نمایشنامه شروع شده و با ابهام در رابطه با علت این خیانت و اینکه این خیانت به نفع چه شخص یا ایدئولوژی و دیدگاهی‌ست، وارد فازهای بعدی می‌شود.

همین دوگانگی شخصیت «بارتودزیچ»، که به تجلی تجسم فیزیکی وجدان معذب او در طول نمایش، به حضور «آناتول» در هیأتی مشابه با «بارتوذریچ» منجر می‌شود، زاویه دید روایت را از دایره رئالیسم خارج و بعدی فراواقعی (سوررئال) به آن می‌بخشد؛ چه آن که تا پیش از آزاد شدن «آناتول» از زندان و تا قبل از معرفی او به تماشاگر، این من‌دیگر «بارتودزیچ»، در مقام وجدان معذب او، هر لحظه او را تا مرز یک فروپاشی ذهنی تمام عیار که حاصل سرخوردگی‌های سیاسی، همراه با ندامت از اعمال پیشین است، پیش می‌برد. این داستان در لهستان رخ داده ولی احتمالا سرزمین‌های دیگری که آلوده به ایدئولوژی‌های مختلف سیاسی بوده‌اند را نیز، دربرمی‌گیرد.

 اسلاومیر مرژوک، نویسنده و روزنامه‌نگار لهستانی‌ست که شش سال پیش و در سن هشتادوسه سالگی در همان‌جا درگذشت. از نمایشنامه‌های معروف او می‌توان به «فیل» و «تانکو» اشاره کرد که تقریبا به تمامی زبان‌های اروپایی ترجمه شده است. وی که از حامیان اولیه جنبش بهار پراگ بود، پس از فروپاشی بلوک شرق، در سال 1994 وارد کشورش شد و با استقبال گسترده مردم مواجه شد.

این اثر که برای نخستین بار در سال گذشته توسط انتشارات روزبهان منتشر شد، اکنون به چاپ دوم رسیده است. این اثر در 180 صفحه و با ترجمه محمدرضا خاکی (استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر) منتشر شده است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز