خبرگزاری کار ایران

بهرام روشن‌ضمیر در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد:

تاریخ‌نگاری ایدئولوژیک خطرناک است/بیمِ رشدِ تاریخ‌نویسی توسط غیرمتخصص‌ها می‌رود

تاریخ‌نگاری ایدئولوژیک خطرناک است/بیمِ رشدِ تاریخ‌نویسی توسط غیرمتخصص‌ها می‌رود
کد خبر : ۷۰۴۵۳۵

یکی از پژوهشگران تارخ ایران باستان معتقد است که بکارگیری سنجه‌های اخلاقی ایدئولوژیک در رابطه با تاریخ‌نگاری عصر باستان، اقدام دقیقی نیست.

به گزارش خبرنگار ایلنا، تاریخ‌نگاری در ایران با چالش‌های فراوانی مواجه است. یکی از این چالش‌ها بکارگیری دانش و روش تحقیق مدرن غربی برای نگارش تاریخ ایران است. عدم تسلط به زبان‌های باستانی نظیر اوستایی، پهلوی، سریانی و آرامی نیز، یکی دیگر از این چالش‌هاست که در هنگام مطالعه کتیبه‌ها و الواح باستانی پژوهشگران را با چالش‌های اساسی مواجه می‌کند. «بهرام روشن‌ضمیر» پژوهشگر تارخ ایران باستان و مترجم «تاریخ‌نگاری ایران پیش از اسلام» در گفتگوی پیش رو، با برشمردن آسیب‌های این سبک از تاریخ‌نویسی، به انتقاد از این رویکرد پرداخت.

حسن شایگان هم به مثابه ناصر پورپیرار ـ که با ترجمه اثری از هاید ماری کخ، خود را به عنوان مدعی اجتهاد در تاریخ باستان معرفی کرد ـ ، با ترجمه اثری از داندامایف، خود را به عنوان متخصص تاریخ باستان معرفی می‌کند. متر و معیار ابراز اجتهاد در علم تاریخ چیست؟

من اثر دیگری از ایشان ندیدم ولی این اثر که در رابطه با تاریخ هخامنشیان، از داندامایف توسط ایشان ترجمه شده است که در واقع اثری‌ست متکی بر یکسری مقالات پراکنده بوده که ایشان با گردآوری و ترجمه این مقالات، آن را به عنوان یک کتاب به فارسی ترجمه کرده است. ایشان به طور مدام با یک لحنی می‌خواهد به تمام کسانی که ایشان را نقد می‌کنند، یک برچسب ناسیونالیستی بدهد. آقای حسن شایگان در یک بخش پایانی که خودشان به این اثر افزودند و ربطی به نویسنده ندارد، به تمام پژوهشگران و باستان‌شناسان، نسبت‌های ناسیونالیستی می‌دهد که البته به دور از وجدان علمی و تحقیق منصفانه است. مثلا ایشان با حمله به آقایان خداد رضاخانی و تورج دریایی به علت ویراستاری یک اثر مرتبط با هخامنشیان حمله کرد و نسبت‌های تندی داد. مسئله این است که برچسبی که ایشان به مورخان و پژوهشگران تاریخ هخامنشیان می‌دهد، دقیق نیست. تاریخ هخامنشیان فقط به ایران مربوط نیست و تقریبا دربرگیرنده نیمی از جهان کشف شده آن روزگار است و از منظرهای گوناگونی به تاریخ هخامنشیان نگاه شده است و ما نباید این بحث تاریخی به یک روایت بومی تبدیل کنیم.

تاریخ هخامنشی را به مثابه تاریخ یک ابردولت درنظر می‌گیرید؟

ببینید، به هر حال تاریخ هخامنشیان، یک حالت تاریخ جهانی دارد و خیلی بومی و درون فرهنگی و کشوری نیست! هخامنشیان بخشی از تاریخ نیمی از آسیا و بخش‌هایی از اروپا و آفریقاست. همانطور که ما صفویه و افشار و قاجار را بخش‌هایی از تاریخ ایران می‌دانیم. در این رابطه نظریه‌پردازان، جامعه‌شناسان و حتی برخی از فلاسفه نظیر ماکیاول، هگل و کلازویتس تاملات فلسفی داشتند. اصلا مگر ما چند نفر هخامنشی‌شناس و هخامنشی‌پژوه ایرانی داشتیم، که حالا بخواهند در رابطه با این سلسله، نظریات فانتزی و در زرورق پیچیده شده بدهند. زنده‌یاد شاپور شهبازی در این زمینه فعالیت‌های جدی و مهمی داشتند که البته ایشان هم زیاد در جمع ما نبودند و درگذشتند.

آیا به علت ورود افرادی نظیر پورپیرار و حسن شایگان به حوزه هخامنشیان، باید آنها را مورد نقد قرار داد؟ آیا کم‌کاری بقیه بیشتر باید مورد ملامت باشد یا افرادی که با هر انگیزه‌ای به این عرصه ورود کرده‌اند؟

ببینید حتی در خارج از ایران هم، اوضاع پژوهش در رابطه با تاریخ ایران باستان خوب نیست. ولی دست‌کم تلاش‌های مستندی صورت می‌پذیرد. به‌طور مثال پروفسور پی‌یر بریان که بیش از 50 سال از عمر خود را صرف پژوهش در رابطه با هخامنشیان گذاشتند، چند هفته قبل به ایران آمدند و حضورشان در دانشگاه تهران هم رکورد زد. این اتفاق یک پیام مشخص دارد و به این معنا که جامعه برای پیگیری این مسائل عظش زیادی دارد و پیگیری این حوزه رویکرد ناسیونالیستی به مفهوم منفی ماجرا نیست. اتفاقا پی‌یر بریان در بسیاری از آثارش رویکرد تمجیدی نسبت به هخامنشیان دارد؛ آیا او که یک فرانسوی‌ست، ناسیونالیست است؟ ریچارد فرای، آرتور پوپ، هرتسفلد و رومن گیرشمن هم نگاه ناسیونالیستی دارند؟

علت اقبال به داندامایف و اومستد توسط حسن شایگان چیست؟ داندامایف هم پژوهش‌های زیادی درباره اقتصاد عصر هخامنشی دارد...

داندامایف نقدهای اقتصادی چپ‌گرایانه‌ای نسبت به هخامنشیان دارد به گونه‌ای که می‌گوید هخامنشیان پول و طلا را در خزانه‌هایشان انبار می‌کردند و دنیا را دچار رکود اقتصادی کردند ولی با این حال، حتی اگر نتیجه‌گیری آثار اومستد و داندامایف را هم بخوانید، می‌بینید که بسیار نسبت به غرض‌ورزی‌های امثال حسن شایگان، متفاوت‌تر است. شما وقتی که با یک پرونده قضایی مواجه می‌شوید، با حکم دادگاه سروکار دارید و نه فقط با یک گوشه از کیفرخواست! همین اومستد و داندامایف که نقدهای جدی و اساسی به برخی از شرایط اقتصادی و اجتماعی عصر هخامنشی دارند، در نتیجه‌گیری‌هایشان چنین تحلیل‌های رادیکالی ندارند و نمی‌گویند که: تاریخ هخامنشیان چیزی جز فضاحت  و بی‌بند و باری نیست، هخامنشیان اصلا پایه و اساس تمدنی ندارند و غیره! این مباحث بسیار تخصصی است و حتی کسانی که تخصصشان هخامنشی‌پژوهی است، نمی‌توانند به این راحتی در رابطه با شرایط اقتصادی و سیاسی آن دوره قضاوت کنند. در رزومه آقای حسن شایگان نوشتند که ایشان استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه فلوریداست و من هرچه که گشتم نتوانستم چیزی در رابطه با ایشان در سایت دانشگاه پیدا کنم! نمی‌شود که ادعای سبقه پژوهشی در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی داشته باشیم و سپس به تولید کتاب و داده مشغول شویم بدون اینکه عقبه‌ای در جایی داشته باشیم.

فرض را بر اقتصاددان بودن ایشان بگیریم، آیا امکان سنجش یک اقتصاد تاریخی معیشت محور در هزاره‌های پیشین، با ابزار اقتصادسنجی مدرن، میسر است؟

خیر! اصلا نمی‌شود با مفاهیم اقتصاد مدرن و یا جامعه‌شناسی امروز، وضعیت عصر باستان را اعم از ایران، روم، هند و چین و یا هرجای دیگری سنجید. بحث‌های اومستد و بسیاری دیگر که رویکردهای مارکسیستی و اوریانتالیستی دارند در رابطه با فساد و تباهی در رابطه با هخامنشیان، توسط پیر بریان به‌شدت نقض شد.

این بحث آقای شایگان که هخامنشیان را فاسد و تباه می‌داند برآمده از تحقیقات اومستد است یا به گزاره‌های افلاطونی گزنفون تکیه دارد؟ گزنفون می‌گفت که ثروت و رفاه هخامنشیان را فاسد کرده است و آقای شایگان هم به شدت معتقد به فساد و انحطاط اخلاقی دوران هخامنشیان است...

به‌نظر من، ایشان به مقدمات کار آشنایی ندارند و من بعید می‌دانم که ایشان متون مرتبط با هردوت، گزنفون، پلوتارک و کتزیاس را خوانده باشد! اینها منابع اصلی هستند. این مباحث را ایشان از پژوهش‌های دسته دوم اتخاذ کردند. مثلا ایشان بحث‌های داندامایف و اومستد را دیده است و البته با گرته‌برداری از همانها، مباحث خودش را جلو می‌برد. این را می‌شود از کتاب ایشان دید. ما نمی‌توانیم مباحث مارکس و انگلس را به دنیای باستان نسبت بدهیم. به‌فرض که یک نفر بگوید من اقتصاددان هستم، نمی‌شود با انگاره‌ها و مفروضات علم مدرن اقتصاد تاریخ 2500 سال پیش را قضاوت کرد.

در ترجمه هم باید حتما تاریخ‌دان بود؟ تسلط به زبان و فن ترجمه کفایت نمی‌کند؟

وقتی که شما از منظر اقتصاد می‌خواهید به مباحث تاریخ کهن ورود کنید، نمی‌توانید به نتیجه واقعی در یک پژوهش بی‌طرفانه برسید. ایشان در کتابش، آریستد که یک سیاستمدار آتنی است را، ارسطو ترجمه کرده است! مثلا خاندان معروف آگیبی را ای.جی.بی ترجمه کرده‌اند! ایشان سلسله Seleucieds  را سُلوکی (اهل سلوک و طریقت) نامیده است. در مجموع باید گفت که بیم رشد تاریخ‌نویسی توسط غیرمتخصص‌ها بسیار زیاد وجود دارد. در تاریخ‌نگاری و ترجمه متون تاریخی از زبان‌های دیگر هم با یک معضل اساسی به نام تاریخ‌نگاری ایدئولوژیک مواجه هستیم که حتی از تاریخ هزاره‌های کهن نیز خوانش‌های ایدئولوژیک می‌کند. ما در تاریخ‌نگاری افرادی نظیر ناصر پورپیرار و حسن شایگان، بسیار این رویکرد را مشاهده می‌کنیم که در آن گزاره‌های اخلاق ایدئولوژیک را به مثابه سنجه تاریخی در نظر می‌گیرند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز