یک باستان شناس:
تل ملیان شاخصترین استقرار پیش از تاریخ تا عصر ایلام در فارس است
اهمیت مطالعات باستان شناسی دوران اواخر پیش از تاریخ تا عصر ایلام در فارس، به بررسی و شناخت استقرارهای کلیدی این دوره، به ویژه تل ملیان، تل کمین، تل قلعه، تل شغا و دیگر محوطههای بزرگ بر میگردد که در این بین، ملیان جزو شاخصترین آنهاست.
به گزارش ایلنا، علیرضا سرداری (عضو هیئت علمی پژوهشکده باستان شناسی) در نشست تخصصی پژوهشکده باستان شناسی در هفته پژوهش، به پژوهشهای جدید باستان شناسی در تل ملیان(انشان) اشاره کرد و این محوطه را یکی از مهمترین محوطههای باستانی ایران در مرکز استان فارس دانست که بعد از انقلاب در پژوهشهای باستان شناسی میدانی اهمیت و جایگاه قابل توجهی نیافته است.
به گفته سرداری، عمده لایههای استقراری این محوطه مربوط به مراحل فرهنگی بانش در هزاره چهارم، کفتری در هزاره سوم و دوم، قلعه و شغا در هزاره دوم پیش از میلاد بوده که درواقع یکی از بزرگترین شهرهای دوران آغازایلامی به شمار میآمده است.
وی با بیان این نکته که این محوطه در ۴۶ کیلومتری شمال شیراز قرار دارد افزود: در تاریخ ایلامی، انشان (ملیان) بزرگترین مرکز شهری سرزمینهای بلند فلات ایران محسوب میشد که نام آن در بسیاری از منابع مکتوب این عصر ذکر شده است.
او با اشاره به مطالعات پیشین در این محوطه گفت: تل ملیان دست کم از اواسط قرن ۱۹ میلادی به عنوان محوطه باستانی شناخته و به بقایای مخروبه باستانی در روستای ملیان برای اولین بار در سال ۱۲۷۵ در فارسنامه ناصری اشاره شده که بعدها در سال ۱۳۴۲ توسط حسن فسایی مورد تصحیح قرار گرفته و پس از آن مطالعات و کاوشهای میدانی در تلملیان آغاز شده است.
سرداری گفت: به طورکلی اهمیت مطالعات باستان شناسی دوران اواخر پیش از تاریخ تا عصر ایلام در فارس، به بررسی و شناخت استقرارهای کلیدی این دوره، به ویژه تل ملیان، تل کمین، تل قلعه، تل شغا و دیگر محوطههای بزرگ بر میگردد که در این بین، ملیان جزو شاخصترین آنهاست.
این باستان شناس افزود: علاوه بر چندین فصل کاوش و گمانه زنیهایی که در دهههای گذشته در این مکان انجام شده، چارچوب مشخصی از فرایند شکل گیری محوطه، مراحل سکونتی آن، یافتههای مکتوب دوران ایلامی و مواد فرهنگی معرف بناهای یادمانی، ساختمانهای بزرگ و بافت شهری را روشن ساخته است.
به گفته این عضوهیئت علمی پژوهشکده، شناخت تکمیلی این دورهها با اتکا به کاوشهای گسترده، آزمایشهای میان رشتهای و تکنیکهای جدید مستندسازی (فتوگرامتری و عکس برداری هوایی) و مطالعات ژئوفیزیک میتواند فهم ما را از شکل گیری، رشد و متروک شدن این استقرار و بسیاری از جنبههای فرهنگی- اجتماعی ساکنان این محل روشنتر سازد.
به گفته این باستان شناس، براین اساس مطالعات باستان شناسی جدید درچارچوب برنامه بلندمدتی تعریف شد که در واقع فصل اول آن مبتنی بر مطالعات و عملیات پایه در راستای پژوهش، حفاظت و تهیه پلان مدیریتی محوطه بنیان گذاشته شده است .
او این برنامه را شامل نقشه برداری و توپوگرافی محوطه و زمینهای اطراف آن، مستندنگاری و تصویربرداری هوایی با دستگاه پهپاد، عکس برداری جزئی از وضعیت موجود و آسیب شناسی، گمانه زنی باستان شناسی و بررسیهای سطحی ژئوفیزیک با روش ژئومغناطیس سنجی، مطالعات سنجش از راه دور، پژوهشهای باستان-ژئومورفولوژی و همچنین مطالعات آزمایشگاهی شامل سن سنجی، میکرومورفولوژی، XRD، XRF نمونههای خاک و سفال اعلام کرد .
به گفته سرداری تهیه نقشه جدید توپوگرافی محوطه که از مهمترین اهداف پیشنهادی این فصل بود، به صورت ترکیبی با استفاده از دستگاه پهپاد، دوربین توتال استیشن و جی پی اس سه فرکانسه انجام گرفت.
او افزود: عملیات ژئوفیزیک که با استفاده از دستگاه ژئومغناطیس مدل گرادیومتر اکتشافی بارتینگتون گراد ۶۰۱ انجام شد، مجموعاً در محدوده ای به وسعت ۷ هکتار در پنج نقطه از محوطه صورت گرفت.
سرداری اظهار داشت: مطالعات گمانه زنی در سال ۱۳۹۶ با دو هدف شناخت وضعیت سکونت در محدوده زمینهای هموار و پست نیمه شمالی شهر و درون باروی محوطه که نظرات مختلفی در مورد وجود لایههای فرهنگی و استقراری در این بخش مطرح شده وشناخت دقیقتر و بازنگری در محدوده عرصه اثر که پیش از این در سال ۱۳۸۱ تصویب شده بود و نیاز به اصلاحات اساسی در حریم فیزیکی، حفاظتی و منظری آن دارد و شناخت دقیق تر از فرایند شکل گیری محوطه صورت گرفت.
او تصریح کرد: با توجه به این اهداف، در مجموع ۲۷ گمانه آزمایشی با ابعاد و عمقهای مختلف در درون و بیرون محدوده بارو حفاری شد که نتایج جالب توجهی از آنها به دست آمد.
سرداری افزود: مواد و اشیا مکشوف از گمانه زنیها و بررسیهای سطحی فصل اخیر غالباً قطعات سفالی دوره بانش و کفتری و یک خمره کوچک دهانه بسته بانشی بوده که علاوه براین چند شی سنگی، ابزار سنگی، شیشه و هاون نیز یافت شده است.