شهدایی که با ساز حماسی کَرنا روانه جبهه و با مقام چَپی تُشمالها به خاک سپرده شدند
پیمان بزرگنیا در واکنش به آنچه در قبح عمل برخی نوازندگان محلی بختیاری (تُشمالها) گفته شده است، میگوید: اگر این سازها را از ایل بگیریم، جایگزینش چه چیزی خواهد شد؟ و آیا با این کار بخشی از هویت ایل را از آن دریغ نکردهایم؟!
به گزارش خبرنگار ایلنا، اخیرا امام جمعه شهرکرد نسبت به استفاده زیاد از ساز و دهل (سازهای تُشمالها؛ نوازندگان محلی بختیاریها) در عروسیها و عزاها اعتراض و از اینکه به گفته او «مجالس شادی و مجالس مرگ ما شده است ساز و دهل و مساجد ما شدهاند نی و ساز و دهل» ابراز نارضایتی کرده است. او همچنین به پولهایی که از طرف مردم به طبالها داده میشود، اشاره کرده و پرسیده است این پولها از کجا به دست میآید که «این گونه به طبال داده میشود؟!» و در ادامه هم گفته است که نام این موسیقی را میگذاریم موسیقی محلی و موسیقی سنتی...
جدا از استفادههای نادرستی که از هریک از انواع موسیقی در کشور میشود اما موسیقی محلی و آنچه سینه به سینه به نسلهای امروز رسیده است، گوهرهای نایابی هستند که حفظ و پایبندی به آنها برعهده نسل امروز و شناخت سره از ناسره آن برعهده پژوهشگران است. پیمان بزرگنیا (پژوهشگر موسیقی نواحی و سرپرست گروه موسیقی نواحی سازینه) و احسان عبدیپور (نوازنده سُرنا) ازجمله هنرمندانی زاگرسنشینی هستند که در این باره صحبت کردند.
نقش تُشمالها از عروسی تا عزا، از تولد تا مرگ
پیمان بزرگنیا (پژوهشگر موسیقی نواحی و سرپرست گروه موسیقی نواحی سازینه) با اشاره به پیشینه استفاده از ساز و دهل در میان ایلات و عشایر گفت: در تمام ایلات و عشایر ایران به دلیل کوچنشین بودن، سازهای بادی و کوبهای نقشی به سزا داشتهاند و خصوصا کَرنا و دُهل. اینها آن قدر در فرهنگ قوم لر و خصوصا در ایل بختیاری جا افتاده است که بخشی از زندگیشان است و اصلا نمیشود این بخش را جدا کرد. به گونهای که از تولد تا مرگ جزیی از زندگانی مردمان عشایر قوم لر و به ویژه بختیاری است؛ در عروسی، در عزا، از روزی که به دنیا میآیند، تا روز مرگ همواره در غم و شادی نوازندگان سُرنا و دُهل و در واقع همان تُشمالها (نوازندگان محلی بختیاریها) در کنار ایل هستند.
اگر این سازها را از ایل بگیریم، جایگزینش چه چیزی خواهد شد؟ و آیا با این کار بخشی از هویت ایل را از آن دریغ نکردهایم؟! خصوصا در مورد بختیاریها که نسبت به فرهنگشان حساسیت بسیار دارند تا جایی که میگویند راه تشخیص ژن اصیل بختیاری، نواختن کَرناست!
او ادامه داد: قومی که موسیقی ندارد، زنده نیست و این قول بزرگان است. نکته جالب اینکه اگرچه در اوایل دهه شصت و دهه هفتاد نقش اینها بنا بر دلایلی کمرنگ شده بود اما در دهه هشتاد با انجام دوباره فرهنگسازی، کارشان در این مناطق رواج پیدا کرد. تُشمالهای بسیاری در منطقه بختیاری بودند که نه تنها ساز و دهل میزدند بلکه اساسا در سازماندهی عروسیها و عزاها نقش بسزایی داشتند. امروزه نیز مشاهده میکنیم که اتفاقا در عروسیها جوانان به کَرنا و دُهل روی آوردهاند و همچنین در عزاداریها وقتی که یک بختیاری فوت میکند حتما باید سِروو خوانده شود و گاگریوخوانها بیایند و در وصف خصوصیات متوفی بخوانند و در کنارش هم سُرنا و دُهل یا کَرنا و دُهل نواخته شود. در دهه اخیر نی هم به این فرهنگ وارد شد و نی هم مینوازند.
بزرگنیا تصریح کرد: این است که این اتفاق مربوط به امروز و دیروز و دوران متاخر نیست و براساس تحقیقاتی که انجام شده و کَرنای مفرغی که در منطقه ایذه پیدا شده است با قدمتی بیش از 2500 سال، سیر تکاملی خود را پشت سر گذاشته است.
او افزود: نکته مهم این است که اگر بخواهیم با این رویداد مقابله کنیم و این سازها را از ایل بگیریم، جایگزینش چه چیزی خواهد شد؟ و آیا با این کار بخشی از هویت ایل را از آن دریغ نکردهایم؟! خصوصا در مورد بختیاریها که نسبت به فرهنگشان حساسیت بسیار دارند تا جایی که میگویند راه تشخیص ژن اصیل بختیاری، نواختن کَرناست! یعنی امکان ندارد شما کَرنا بنوازید و خون یک بختیاری بااصالت به جوش نیاید.
سازهای تُشمالها و منطقه جغرافیاییشان
او در مورد سازهای تُشمالها و منطقه جغرافیایی که آنها را دربرمیگیرد، افزود: سُرنا در تمام ایران بوده و هست و نامش نیز به معنی سازی است که در جشن و سرور به کار میرود، کَرنا نیز در میادین رزم به کار میرفته است و نی هم سازی است مربوط به چوپانها که در منطقه بختیاری با عنوان نیِ هفتبند میشناسندش و همان ساز با اندازههای مختلف در میان کردها به نام شمشال، در میان قشقایی به نام دودک، در مازندران به نام للهوا و... با شکلها و فرمهای مختلف و شیوههای نواختن متفاوت به کار میرود.
این پژوهشگر موسیقی نواحی ادامه داد: سازهایی که الان در منطقه بختیاری کاربرد دارد کَرنا، سُرنا، دُهل و نی هفتبند است که با چهارمی در گذشته مقامهایی را میزدند که مربوط به شبانی بود و چوپانی و امروزه استفاده از آن تحتتاثیر نی شهری بسیار فراگیر شده است و جالب است که در مراسمهای عزاداری که نوع و شیوه برگزاری آن به واسطه منسوخ شدن کوچ و رواج شهرنشینی تغییر کرده است، همان مقامها توسط نینوازنان اجرا میشود و زنان سِروو و گاگریو میخوانند. ولی نی، ساز اصلی تُشمالها نبوده است هر چند تُشمالهایی را داشتهایم مانند ممحسین تُشمال که نوازنده بزرگ نی بود. امروزه جوانان بسیاری به این ساز روی آوردهاند و رپرتوارهایی که بیشتر مربوط به عزاداری است جایگزین شده است و طی چند سال اخیر باب شده است که هر کسی فوت میکند به ویژه اگر از بزرگان ایل باشد حتما باید یک نفر سرووخون باشد و نی هم باشد هر چند در بعضی جاها همین سُرنا و دُهل هم هست. جالب است که تُشمالها بیتبند هم بودهاند. یعنی در قدیم در بین خوانین حضور داشتند و در واکنش به وقایعی که اتفاق میافتاد، ابیاتی را میساختند و بیتبندی میکردند، یعنی هم شعر و هم ملودیای در وصف آن اتفاق میساختند.
این سُرنانوازان و دهلنوازان که در عروسیها میبینید همانهایی هستند که با همین سازشان در محرم و عاشورا و تاسوعا نیز خدمت میکنند. شما کَرنا و سُرنا را از لرها بگیرید چه کار باید بکنند؟! اُرگ بزنند؟!
او در مورد منطقه جغرافیایی این نوازندگان محلی نیز توضیح داد: از نظر جغرافیایی تُشمالها و نوازندگان بختیاری، در ایل بختیاری شامل چهارلَنگها میشوند و هفتلَنگها، بخشی از چهارلَنگها که در منطقه الیگودرزند فقط سُرنا دارند و از کَرنا استفاده نمیکنند. بخشی از آنها نیز که بین هفتلَنگها هستند و خصوصا در استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان از کَرنا استفاده میکنند. ساز اصلی تُشمالها کَرناست، یعنی منطقه بختیاری، بخشهایی از خوزستان، خود استان چهارمحال و بختیاری و بخشهایی از لرستان تا لردگان، مرز بین کهگیلویه و بویراحمد. در منطقه بختیاری به اینها میگویند تُشمال، در لرستان بهشان میگویند لوطی و در قشقایی چنگی میخوانندشان و در کهگیلویه و بویراحمد مهتر. اینها نقش بسزایی در عروسی و عزای ایل داشته و دارند.
جایگاه اجتماعی تُشمالها
او در مورد جایگاه اجتماعی این نوازندگان محلی نیز گفت: تُشمالها، لوطیها، چنگیها و مهترها علیرغم جایگاه مهمشان در موسیقی هیچگاه از آن جایگاه اجتماعی که باید، برخوردار نبودهاند. هر چند که مردم هوایشان را داشتهاند و اگرچه خودشان به کشاورزی و دامداری مشغول بودهاند و اینها ساز میزدهاند اما سهمشان را میدادند و به آنها احترام میگذاشتند ولی با آنها ارتباط برقرار نمیکردند و به آنها زن نمیدادند و از آنها زن نمیگرفتند و در حد خود نمیدانستندشان.
چشمانداز انتقال هنر تُشمالها به نسل بعد
او در مورد چشمانداز انتقال هنر تُشمالها به نسل بعد هم گفت: وقتی احسان عبدیپور در لرستان شروع به کار کرد سُرنا در حال منسوخ شدن بود. یعنی در لرستان لوطیها نوازنده سُرنا بودند و شغلی بود که هر کسی به سمتش نمیرفت چون راویانش علیرغم نقش مهمشان، جایگاه اجتماعی مناسبی نداشتند. کاری که احسان کرد با توجه به اینکه خودش هم موسیقی خوانده بود گسترده کردن و وسیع کردن دامنه کاربرد این ساز بود ولی این اتفاق در منطقه بختیاری برای کَرنا رخ نداد و یک دلیلش هم این است که کَرنا نسبت به سُرنا سازی کاملا میدانی است و باید در فضای باز نواخته شود و سُرنا در همه مناطق ایران بوده است و مردم با صدای آن آشنا هستند ولی کَرنا به واسطه خاص بودن فرم و شیوه نوازندگیاش محدودتر است. فرزندان تُشمالها نیز بیشتر به سراغ اُرگ و سینتیسایزر رفتهاند و همانطور که اشاره کردم در اوایل دهه هفتاد دیگر فرزندان تُشمالها نیز به سمت این ساز نرفتند و با گذر زمان و در دهه هشتاد بود که مردم مجددا به کَرنا روی آوردند. البته که امروزه جوانانی با استعداد در بین تُشمالها هست که نوازندگان چیرهدستی هستند ازجمله علی اسدی که پدرش قپونی یکی از نوازندگان برجسته کَرنا بود اما کاری که احسان برای سُرنا کرد، کسی برای کَرنا انجام نداده است و یک دلیلش این است که آهنگسازانی که در منطقه بختیاری کار میکنند غیربومیاند و هنوز نتوانستهاند از این ساز به درستی استفاده کنند وگرنه نوازندگان کَرنای خیلی خوبی داریم که شاید به حدود 15، 16 نفر برسند که گوش قویای هم دارند و به واسطه استقبالی که در عروسیها از آنها میشود جذب این مراسم شدهاند.
شهدای قوم لر و خصوصا بختیاریها زمانی که به شهادت رسیدند با مقام چپی تُشمالها دفن شدند و روزی هم که قرار بود به جبهه بروند با ساز حماسی کَرنا روانه شدند.
شما کَرنا و سُرنا را از لرها بگیرید چه کار باید بکنند؟!
بزرگنیا ادامه داد: نکته مهم اینکه همین تُشمالها که بعضا به دهلشان هم «طبل» میگویند و به خودشان «طبال»! همان کسانی هستند که در عزاداریهای مذهبی و در ایام محرم مقام چپی (روش نواختن موسیقی در مراسم عزا) مینوازند. کسانی که میگویند چرا باید در مساجد، هنگام برگزاری مراسم عزا، نی زد و دهل و سُرنا، سازهایی که در عروسیها هم هست، نمیدانند که این نماد فرهنگ یک قوم و یک ایل است و اگر این را از دستشان بگیرید ناچارند به سازهای الکترونیک و موسیقیهای بیهویت روی بیاورند و این گونه نیست که گمان کنید این را میگیریم و مردم از موسیقی نواحی، به موسیقی سنتی ایران روی میآورند! خیالتان را راحت میکنم که امروز همه ستِ لایت دارند و در میان عشایر، در کنار چادر عشایر، موتور برق هست و ستِ لایت. امروزه روز چوپان در کوه و کمر، اینستاگرام دارد و در فضای مجازی میچرخد و پولش را صرف خرید شارژ برای خرید اینترنت میکند.
او افزود: میخواهم بگویم این سُرنانوازان و دهلنوازان که در عروسیها میبینید همانهایی هستند که با همین سازشان در محرم و عاشورا و تاسوعا نیز خدمت میکنند. شما کَرنا و سُرنا را از لرها بگیرید چه کار باید بکنند؟! اُرگ بزنند؟! اگر اینها مبتذلاند پس چه چیزی باید گوش داد؟!
بزرگنیا گفت: ایشان پرسیدهاند جواب شهدا را چطور میدهید؟! و ظاهرا نمیدانند که شهدای قوم لر و خصوصا بختیاریها زمانی که به شهادت رسیدند با مقام چپی تُشمالها دفن شدند و روزی هم که قرار بود به جبهه بروند با ساز حماسی کَرنا روانه شدند. من خاطرم هست روزی را که کَرنانوازان میان ایل شاهنامهخوانی میکردند و خون جوانان را به جوش میآوردند. این ساز از چنین جایگاهی برخوردار است و جالب است که در ماه رمضان همین تُشمالها با نوای سحری مردم را از خواب بیدار میکنند و همین مساجد، مساجدی است که تُشمالها در دو ماه محرم و صفر در آن جا برای امام حسین (ع) ساز چپی میزنند. لازم به ذکر است که خود خاندان تُشمالها نیز در جنگ تحمیلی شهید دادند و امروزه طلبه هم دارند.
او در پایان گفت: مردم با رضایت به تُشمالها پول میدهند، آن کسی که پول ندارد از تُشمالها برای حضور در عزا و عروسیاش دعوت نمیکند و آن کس که دارد دعوت میکند و خودش هم پولش را میدهد. موسیقی محلی زبان و احساس یک ایل است و نمیتوان زبان و احساس یک ایل را از او گرفت چون دیگر زبانی برای حرف زدن نخواهد داشت.
از همان زمان که عزا زیر سیاهچادر بود، ساز همراهیاش میکرد
با برگزاری مجلس سوگ در مسجد، نمیتوان ساز را از آن گرفت
احسان عبدیپور (نوازنده سُرنا) که بِرَندِ اول نوازندگی سُرنا در لرستان مینامندش نیز در این مورد گفت: نکتهای که باید قابل توجه عزیزی که این صحبت را کرده است باشد این است که در طول تاریخ و قبل از ورود اسلام به ایران و در هزارههای پیش از میلاد، میتوان آثار سازهای کَرنا و سُرنا و دُهُل را در میان مردمان زاگرسنشین دید که همواره همراه زندگیشان بوده است. آن زمان تقسیمات امروزی در میانشان وجود نداشت و بعدتر سرزمینشان بنا بر تقسیمات جغرافیایی مرزبندی شد.
استفاده از این سازها در سوگها رایج بوده و در سیاهچادرها به کار میرفته است و بعدها با گسترش شهرنشینی و کمرنگ شدن کوچنشینی و یکجا نشین شدن این اقوام و ورودشان به روستاها و شهرها، آنها ناچار شدند سوگ عزیزانشان را در مساجد برگزار کنند و به واسطه تغییر مکان نمیتوان بخشی از این مراسم را حذف کرد!
او ادامه داد: در میان قوم لر که سیبل این سخنان قرار گرفته است سالیان سال است که به عنوان جزیی از فرهنگمان، در سوگ و در سور عزیزانمان سُرنا و دُهُل و کَرنا و دُهُل که از یک خانواده هستند همراه مانند و پدیدههایی نوظهور نیستند.
عبدیپور تصریح کرد: ایشان در سخنانشان اشاره کردهاند که چرا قوم لر نی را در سوگ عزیزانشان به مساجد میبردند اما ظاهرا نمیدانند که نخست، استفاده از این سازها در سوگها رایج بوده و در سیاهچادرها به کار میرفته است و بعدها با گسترش شهرنشینی و کمرنگ شدن کوچنشینی و یکجا نشین شدن این اقوام و ورودشان به روستاها و شهرها، آنها ناچار شدند سوگ عزیزانشان را در مساجد برگزار کنند و به واسطه تغییر مکان نمیتوان بخشی از این مراسم را حذف کرد!
جایگاه اجتماعی تُشمالها، لوطیها، چنگیها و مهترها
این نوازنده بینالمللی سُرنا افزود: به نوازندگان محلی در منطقه بختیاری میگویند تُشمال، در لرستان لوطی و در قشقایی چنگی و در کهگیلویه و بویراحمد مهتر.
او در مورد عدم برخورداری تُشمالها، لوطیها، چنگیها و مهترها از جایگاهی که باید؛ گفت: یکسری تفکرات هست که از عدم آگاهی نسبت به فرهنگ و هنر میآید و از عدم آگاهی نسبت به جایگاه و نقش ارزشمند اینها برای یک قوم و در نتیجه منجر به بدرفتاری با بعضی از اینها در بعضی مناطق میشود. البته این بدرفتاری، رفتاری فراگیر نیست و اگرچه در کل نگاه قشنگی به اینها وجود نداشته است ولی خیلیهایشان هم در مناطق خود مورد احترام بوده و هستند.
عبدیپور ادامه داد: من به شخصه و همچنین از نگاه جامعه امروز موسیقی و کسانی که موسیقی را میشناسند و دلسوز موسیقی هستند، از اینها به عنوان حافظان موسیقی و امانتدارانی که برای چند قرن از موسیقی امانتداری کردهاند تا به دست اهلش برسانندش یاد میکنم. اگر امروز فرزندان ما به راحتی در آموزشگاههای موسیقی ثبت نام میکنند و موسیقی یاد میگیرند به دلیل کاری است که این امانتداران در دورههایی که موسیقی کار کردن جرم بود، انجام دادند. اینها با سختی و بدبختی، تمام تلاششان را برای امانتداری انجام دادهاند و چون شغل آبا و اجدادیشان نوازندگی بوده است همواره نوابغی در میانشان یافت میشود. اینها جزو ایلات و طوایف اصیلی هستند که به جرات میگویم سابقه حضورشان و اصالتشان از خیلی از طوایف که الان در آن مناطق زندگی میکنند بیشتر است. نگاه متفاوت کردن به خانواده تُشمالها، لوطیها، چنگیها و مهترها درست نیست. اینها اقوامی هستند که در طول چند دوره تاریخی ازجمله در دوره بهرام گور و دوره پادشاهان مختلف از هند به ایران آمدند و جزو آریاییها به شمار میروند و این موسیقی را حفظ و به نسلهای بعد منتقلش کردند.
او افزود: اعضای این خانوادهها حافظ نغمات، ترانهها و مقامهای موسیقایی بودهاند و هر کدام تعداد زیادی نغمه و ترانه و مقام حفظ و چه تعداد به نسل بعد منتقل کردهاند.
کاری که احسان برای سُرنا کرد و هنوز کسی برای کَرنا نکرده است
او در پایان در جواب اینکه بسیاری معتقدند کاری که احسان عبدیپور برای سُرنا کرد، هنوز کسی برای کَرنا نکرده است، گفت: به اعتقاد من هر آنچه که برای سُرنا اتفاق افتاد و هنوز هم جا دارد که اتفاق بیفتد و خیلی پیش از اینها میتواند جلو برود و حضورش را در ژانرهای مختلف موسیقی از جمله سنتی و کلاسیک ایرانی، نواحی، پاپ و تلفیقی، ارکسترهای بینالمللی و غیره نشان بدهد، میتواند برای کَرنا هم رخ دهد. اگر بچههای نوازنده کَرنا همت کنند و اگر دانششان را بالا ببرند اگر بخواهند به سمت جلو بروند این اتفاقات قابل دسترس است و شدنی است و امیدورام در آیندهای نه چندان دور شاهد این اتفاق باشیم. جامعه باید بفهمد این سازها چه ریشهای دارند و چه ارزشی و این ماییم که باید به کار خودمان ارزش بدهیم و منتظر نمانیم که دیگران ارزش کار ما را بفهمند و محترم بشمارندمان. ما باید به جامعه ثابت کنیم که از چه تاریخی و از چه زمانی حضور داشتهایم و موسیقیمان به چند هزار سال قبل برمیگردد.