احمد پوری اینبار سراغ داستانی با موضوع سرطان رفت؛
قرار نیست امید واهی بدهیم، قرار است آگاهی بدهیم
احمد پوری در تازهترین رمان خود «فقط ده ساعت» سراغ سرطان رفته و زندگی شخصیتی را روایت میکند که قرار است به زودی جان خود را از دست بدهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «فقط ده ساعت» جدیدترین رمان احمد پوری است که میتوانیم آن را در حوزه ادبیاتِ سلامت مورد بررسی قرار دهیم. داستان زندگی مردی که به بیماری سرطان مبتلا میشود و کتاب؛ چالشهای پیشروی او را به نمایش میگذارد.
آثار ادبی در این حوزه را میتوانیم به دو بخش تقسیم کنیم. یک دسته آنها که فقط نامی از یک بیماری در آنها برده میشود بدون انتقال هیچ اطلاعاتی به مخاطب و دسته دوم داستانهایی که نویسنده آگاهانه به بیماری خاصی پرداخته و درباره آن تحقیق میکند. با این تعریف «فقط ده ساعت» در گروه دوم جای میگیرد و اثری در حوزه سلامت محسوب میشود. چرا سراغ این موضوع رفتید؟
من برای نوشن این رمان درخصوص بیماری سرطان خون مطالعات زیادی انجام دادم. مخصوصا نوع «ALL» که کاراکتر اصلی رمان به آن مبتلاست. مدتی حتی روی این مساله کار کردم که اگر جوانی به این سرطان مبتلا شود از نظر روحی با چه مصائبی دستوپنجه نرم میکند، قبل از نوشتن رمان یک مدت گفتوگوهایی با افراد داشتم در مورد اینکه اگر به شما بگویند فقط شش ماه دیگر زندهاید، چه کار میکنید؟ گاهی جوابهای بسیار عجیبی میشنیدم که تمام اینها را در کتاب منعکس کردم. اگر آثار ما در زمینه سلامت با تحقیقات درست انجام شود طبیعتا به سلامت روانی جامعه کمک کرده و اطلاعات پزشکی مخاطب را بالا میبرد. مخاطب در قالب رمان با یک نوع نابسامانی فیزیکی آشنا میشود، در روند رمان نیز با راههای معالجه آشنا شده و این یعنی آگاهیبخشی به مخاطبی که شاید در حالت عادی به دنبال کسب این اطلاعات نرود.
در اثر شما، شخصیت رمان درنهایت میمیرد و این ممکن است مخاطب را ناامید کند. چرا نخواستید پایان کار را تغییر دهید؟
قرار نیست امید واهی بدهیم، قرار است آگاهی بدهیم. امید واهی کمکی به بیمار نمیکند، باید واقعیات را گفت. در رمان من دکترها بارها و بارها در این خصوص صحبت میکنند نه با هدف دلداری دادن بلکه با هدف آگاه کردن. گاهی بدن بیمار بهدلیل آگاهیهایی که بیمار پیدا میکند مقاومتهایی در برابر بیماری از خود نشان میدهد، میدانیم که با روحیه بالا و نه امید واهی، خیلی وقتها بیماران به بیماری خود فائق آمدهاند. بهعنوان مثال در رمان من از «آنتونی برجس» نویسنده انگلیسی نام برده شده است. فردی که زمانی پزشکها عنوان کردند به زودی خواهد مرد. برجس تصمیم میگیرد رمان خود را تمام کند. به اتاق کارش میرود، در را میبندد و میگوید قبل از مرگ این رمان را تمام خواهد کرد. رمان تمام میشود و برجس هنوز زنده است. رمان بعدی را مینویسد و رمان بعدی و تا چهل سال بعد از آن ماجرا به زندگی ادامه میدهد. آگاهی از بیماری و دانستن چموخم آن کمک بسیاری به بیمار میکند. در رمان و ادبیات چون زندگی واقعی نشان داده میشود این آگاهیبخشی ملموستر است. کسی که رمان میخواند شاید حوصله خواندن کتاب پزشکی را نداشته باشد. او میتواند در قالب رمان با حجم بسیاری از اطلاعات پزشکی مواجه شود. مثل آگاهی از تاریخ، وقتی مسائل تاریخی را در قالب رمانی شیرین میخوانیم آن مسائل برای همیشه در ذهنمان باقی میماند.
اگر بخواهید «فقط ده ساعت» را به مخاطب معرفی کنید، به کدام بخشها اشاره میکنید؟
این رمان رویارویی و جدال دو مقوله بسیار مهم اجتماعی و زیستی بشر است، مقوله عشق و مقوله مرگ. وقتی این دو مقوله نابهجا به سراغ آدم بیایند به دنبال خود چالش میآفرینند. «فقط ده ساعت» شرح این چالش است.
این روزها در بازار کتاب با حجم عظیمی از کتابهای روانشناسی عمومی همچون: راز شاد زیستن... راز پولدار شدن... چگونه موفق شویم... خداحافظی با اضطراب و... مواجهیم و استقبال مردم از این کتابها در این کساد کتابخوانی نسبتا خوب است. این درحالی است که شاید انس با هنر، ادبیات و کتاب راهکار مناسبتری مثلا برای خداحافظی با اضطراب و درمان روان انسانها باشد، نظر شما چیست؟
علت پناه بردن مردم به این سری از کتب روانشناسی عمومی، فشار زیاد مشکلات اجتماعی است. سلامت روانی افراد جامعه در شرایط مساعد نیست و طبیعتا پناه بردن مخاطب به این عناوین به این علت است. این انتخاب برای یافتن پاسخ و علاج مشکل است. مردم برای حل مشکل خود به این عناوین جذب میشوند اما بعد از خواندن آنها ممکن است مشکل همچنان بهقوت خود باقی بماند. رمان و داستان اما، به دنبال حل مشکل نیست، به دنبال بازآفرینی سبک زندگی است، یک زندگی با همه پیچیدگیها و گرفتاریها. خواننده با مطالعه رمانبا زندگی و تجربیات جدید مواجه میشود و به راهکارهای واقعی دست پیدا میکند، در عمل رمانها و داستانها بیشتر کمک میکنند چراکه حاصل واقعیتهای موجود بهصورت عینی هستند نه ذهنی؛ البته کتابهای روانشناسیای هم هستند که در عمل کمک میکنند و رمانهایی هم هستند که در عمل چیزی ندارند.