فرهاد حسنزاده:
نویسندگان دغدغه جهانی شدن و جایزه بردن ندارند
ایران قانون کپیرایت را نپذیرفته و رعایت نمیکند بنابراین ناشران خارجی توجه و رغبتی به ترجمه و انتشار آثار ایرانی ندارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فرهاد حسنزاده (نویسنده) که امسال نیز از سوی شورای کتاب کودک به عنوان نامزد ایرانی برای دریافت جایزه آسترید لیندگرن معرفی شده است، درباره چرایی عدم موفقیت نامزدهایی که در این سالها از سوی ایران به این جایزه معرفی شدهاند؛ گفت: به نظر من در وهله اول خود جدی گرفته نشدن ادبیات کودک و نوجوان در ایران است که مانع بزرگی بر سر راه جهانی شدن و موفقیتهای بینالمللی این ادبیات است. ازهر طرف که بخواهیم نگاه کنیم؛ میبینیم که نشر و کتابخانهها و وضعیت کتابخوانی ما و وضعیت کتاب در مدارس ما به گونهایست که توجهی به این مقوله را نمیبینیم. همین مسئله هم تنها یکی از دلایل مختلف دیگر است. علاوه بر این آثار ایرانی به زبانهای دیگر ترجمه نمیشوند یا کمتر ترجمه میشوند. خود همین هم یک معلول است و علت آنجاییست که ایران قانون کپیرایت را نپذیرفته و رعایت نمیکند. بنابراین ناشران خارجی توجه و رغبتی به ترجمه و انتشار آثار ایرانی ندارند.
این نویسنده ادامه داد: از آن طرف وقتی قرار است به ادبیات از منظر جهانی نگاه شود نیاز به تمهیداتی داریم. مثل اینکه نویسندگان ما با نهادهای ادبی بینالمللی ارتباط تناتنگ داشته باشند و در سمینارهای جهانی شرکت کنند و در نمایشگاههای بینالمللی کتاب حضور داشته باشند تا به مقیاسها و معیارهای جهانی آشنا شوند.
حسنزاده سپس درباره میزان ارتباط نویسندگان ایرانی با جامعه جهانی ادبیات اظهار داشت: در حقیقت حوزه کودک و نوجوان بهتر از حوزه بزرگسالان توانسته چهرهای از ادبیات ایران را در سطح بینالمللی به نمایش بگذارد. نهادهایی که در این زمنیه فعال هستند شاید در حوزه کودک بهتر از بخش بزرگسال فعالیت کردهاند. به واقع نهادی نداریم که بخواهد ارائهدهنده آثار ادبی خوب ما به سایر کشورها باشد. مضاف بر اینکه وقتی ما قانون کپیرایت را رعایت کنیم آثارمان هم خود به خود ترجمه میشوند و راه خودشان را به بازارهای جهانی بازمیکنند و باعث مطرح شدن ادبیات ما در خارج از مرزها میشوند.
نامزد ایرانی معرفی شده به جایزه آسترید لیندگرن همچنین با اشاره به عدم موفقیت ایران معرفی برندهای ادبیات خود در سطح جهانی اضافه کرد: فکر میکنم نویسنده خودش به تنهایی ۵۰درصد کار را پیش میبرد. آن هم با خلق آثاری که ماندگار هستند و خودش دغدغهاش است. نویسندگان آنچنان دغدغه جهانی شدن و جایزه بردن را به آن مفهوم ندارند که ممکن است که ورزشکار مد نظرش باشد و بیشتر دلی و احساسی کار میکنند. ۵۰درصد بقیه هم برعهده نهادها و ارگانهای مرتبط با عرصه فرهنگ قرار دارد چه خصوصی باشند و NGO چه دولتی که برای این کارها بودجه میگیرند. این نهادها باید هرکدام فارغ از گرایشات سیاسی و عقیدتی همت کنند و به یک وفاقی برسند که چند نویسنده را که میدانند آثار ارزشمندی خلق کردهاند و پناتسیل جهانی شدن دارند را به گونهای حمایت کنند و با سیاستگذاری و برنامهریزی مدیریتی درست کاری کنند به مرور این نویسندگان به مناسبتهای فرهنگی جهانی مختلف رفت و آمد داشته باشند و کارشان را عرضه کنند. به نوعی نیازمند یک سیاستمداری هستیم برای رسیدن به حضور جدی کتاب و ادبیات ایرانی در سطح جهانی و اینکه تمام این نهادها با هماهنگی و همراهی هم کارها را پیش ببرند.