خبرگزاری کار ایران

مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری اعلام کرد:

پخش مستند مائده هژبری بیراهه‌ای برای اصلاح مسیر اجتماعی به استناد ارزش‌های ملی است

پخش مستند مائده هژبری بیراهه‌ای برای اصلاح مسیر اجتماعی به استناد ارزش‌های ملی است
کد خبر : ۶۵۳۶۱۸

مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری با انتشار مقاله‌ای به پخش پخش مستند بیراهه از صداوسیما واکنش نشان داد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، متن مقاله  بازنمایی مائده هژبری در خوان تلویزیون؛ راهبرد تقبیح در جدال نمادین که توسط عبدالله گیویان نوشته شده، به شرح زیر است:

عرصه جامعه محل تعامل و محل منازعه بالقوه نمادهای گوناگون است. هرچه در خصوص نمادها، اشتراک بیشتری بین اجتماعات تشکیل‌دهنده جامعه باشد، آن جامعه وحدت بیشتری خواهد داشت اما مساله از جایی شروع می‌شود که حکومت بین نمادهای مطلوب خود و اجتماعات دیگر تفاوت ببیند و تلاش کند انحصاراً از نمادهای مطلوب خود پشتیبانی کند.

یکی از این تلاش‌ها که آن را «راهبرد تقبیح نمادین» می‌نامم، مقابله شدید با نمادهای رقیب و تلاش برای ارزش‌زدایی از آن‌هاست. مراد از نوشته حاضر، مروری بر مصاحبه پخش شده از مائده هژبری از تلویزیون، به منزله نمونه‌ای از کاربرد راهبرد «تقبیح نمادین» و تحلیلی بر دلایل احتمالی و نتایج این راهبرد رسانه‌ای است.

بهره‌گیری از راهبرد «تقبیح نمادین» سابقه‌ای طولانی در تاریخ بشری دارد که یکی از نمونه‌های بارز آن صلیب است. صلیب نشانی دال بر تبهکاری و داغ ننگ و گمراهی بود که بعدا در قامت «نمادی متراکم» ابزار ابراز هویت پیروان مسیحیت شد. به صلیب کشیده شدن شورشیان مثلا، اسپارتاکوس و یارانش، بر پایه تلقی پیشین از صلیب استوار بود.

 ازجمله موضوعات بغرنج و مساله آفرین در جامعه امروزی ما حجاب‌/‌بی‌حجابی است. این دوگانه ظرفیت تبدیل شدن به نماد مرافقت و همراهی با نظام یا نماد مخالفت و معاندت با آن را یافته است.

 حجاب یک نماد متراکم است به این معنا که چون ظرفیت‌های متعددی دارد دلالت‌های بسیاری پیدا می‌کند و در موقعیت‌های متفاوت و گاه متعارضی، نمود و معنا می‌یابد. حجاب/ بی‌حجابی نشانه‌ای از نوع اعتقادات، نشانه‌ای از سبک زندگی، و مرتبط با مواضع سیاسی فرد تلقی می‌شود. رویه‌های راهبردی برخورد با این «نماد متراکم» فی‌المثل، در سوژه‌پردازی از مائده هژبری در صدا و سیما بوضوح دیده می‌شود.

 در بازنمایی مائده، تلاش می‌شود نوع خاصی از زندگی با محوریت بی‌حجابی «ننگ و انگی» بلاتردید، مذموم، نشانه و بلکه خود گمراهی معرفی شود، ضلالتی که در فضای مجازی کش پیدا می‌کند و تداوم می‌یابد. در این مصاحبه و مانور تبلیغاتی حول و حوش آن، حجاب بطور مستقیم مطرح نمی‌شود، اما هر کس که این مصاحبه را می‌بیند آمادگی این را دارد که مساله حجاب‌/بی‌حجابی را از لابلای خطوطی که این برنامه رسم کرد، قرائت به این ترتیب، بی‌حجابی صلیبی می‌شود بر دوش‌های یک «دختر» که «هنوز به سن قانونی نرسیده است»، او گریه‌کنان ابراز ندامت می‌کند و می‌گوید که هیچ قصدی برای قانون‌شکنی نداشته است و در ادامه بخشی از نظام گفتمانی موردنظر برنامه‌ساز را تکرار می‌کند.

 زمانی که تقبیح نمادین توسط نهادهای قدرت اعمال می شود معمولا با سیاست‌ها و ابزارهای قدرت نیز همراهی و پشتیبانی می‌شود. این ابزارها و اعمال پشتیبان، معمولا حس مظلومیت سوژه تقبیح نمادین را تشدید می‌کند. در نظر بگیرید فردی و نمادی را مشاهده می‌کنید که مقصود  و مقصد  تقبیح قرار گرفته باشد، اگر در شما همراهی کامل با عامل تقبیح وجود نداشته باشد چه اتفاقی در درون شما رخ خواهد داد؟ در این صورت با قربانی احساس همدلی و همزاد و هم‌ذات پنداری خواهید کرد و مآلا مواضع شما نسبت به نمادی که

به نظر می رسد خسران بزرگ در این میانه مسدود شدن باب گفتگوی ملی در خصوص شیوه قابل قبول و مورد اجماع پوشش - به منزله نماینده سبک زندگی و فرهنگ ملی- خواهد بود. مسیر مستند بیراهه، بیراهه ای برای اصلاح مسیر اجتماعی به استناد ارزش های ملی است.

در یکی از سکانس های آخر فیلم اسپارتاکوس به بازیگری کرک داگلاس، مامور حکومت رم از تعدادی از اسرا می‌پرسد اسپارتاکوس کیست و این طور می‌فهماند که اگر معلوم شود چه کسی اسپارتاکوس است تنها او بر صلیب کشیده خواهد شد و دیگران رهایی خواهند یافت. بازماندگان اندک لشکر شکست خورده اسپارتاکوس، ابتدا تک تک و بعد همگی با هم فریاد می کشند: «منم اسپارتاکوس!».

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز