علیاکبر ثقفی مطرح کرد؛
قصه «دست تنها» را یک «بینوایان» امروزی میدانم

علیاکبر ثقفی با اشاره به اینکه فیلمنامه «دست تنها» اثری انسانی میداند تأکید کرد: قصه «دست تنها» را یک «بینوایان» امروزی میدانم.
علیاکبر ثقفی تهیهکننده و مجری طرح فیلم سینمایی «دست تنها» در گفتگو با خبرنگار ایلنا، اظهار کرد: جدا از اینکه امیر ثقفی پسر من است ما دو همکار هستیم که اتاق فکر کوچکی داریم و در این اتاق فکر به طرحها و ایدهها میرسیم. یک روز امیر ثقفی ایدهای که داشت را برای من مطرح کرد و من از آن استقبال کردم و بعد او طرح و فیلمنامه را نوشت و به نظر من اثر قابل توجهی بود که تصمیم به ساخت آن گرفتیم.
ثقفی خاطرنشان کرد: بدون اینکه بخواهم به عنوان یک نفر که در ساخت این فیلم سینمایی نقش داشته از آن تعریف کنم، باید بگویم که به نظر من «دست تنها» یک «بینوایان» امروزی است. کسانی که این شاهکار ادبی را خوانده باشند با قصه ژان والژان آشنا هستند، او انسان سرگشتهای بود که برای یک قرص نان سیزده سال زندان را متحمل شد و ما در «دست تنها» با دو شخصیت از همین جنس روبرو هستیم که من کاراکتر مجید مظفری را همان ژان والژان امروزی میبینم؛ آدمی که شاعر است و به دلیل اینکه دخترش را از دست داده دچار سرگشتگی شده است و در شرایط سختی روزگار میگذراند.
وی افزود: من این فیلم را یک اثر انسانی میدانم، انسان اگر تفکرش زایل شود و مغزش را از او بگیرید، جسمش هیچ ارزشی ندارد. شخصیتی که مجید مظفری نقش آن را ایفا کرده آسیبی دیده که دچار این سرگشتگی شده و او دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد اما در مسیر قصه «دست تنها» انگیزهای برایش به وجود میآید تا انسان بودنش را دوباره احیا کند؛ او حتی در جایی از فیلم خود را به یک قناری گربهزده تشبیه میکند. همین مفهوم فیلم بود که برایم جذابیت داشت و اینکه دو انسان شکستخورده در زندگی با هم به سمت هدفی قدم برمیدارند و حرکتی را در زندگیشان آغاز میکنند. شخصیتی که شکیب شجره نقش آن را ایفا میکند هم به دلیل ارتباطش با این شخصیت باعث میشود از حفرهای که شاید سالها در آن گرفتار بوده خارج شود. همه ما در چنین بحرانهایی ممکن است گرفتار شویم که سالها ما را درگیر خود کند و مثل یک چاه ما را در درون خود نگاه دارد، این شخصیت هم در این گرفتاری بزرگی که دارد، عشقی یک طرفه به کاراکتر زن قصه «دست تنها» پیدا میکند و برای این عشق است که انگیزه میگیرد و حرکت میکند.
این تهیهکننده تأکید کرد: در این قصه میشد یک مرد جوان جایگزین کاراکتر زن کرد که به کمک نیاز دارد ولی وجود زن در قصه «دست تنها» پارادوکسی ایجاد میکرد که میتوانست موتور محرک قصه فیلم باشد و از طرفی همه میدانیم که یک مرد قدرت بیشتری برای حفظ امنیت فیزیکی خود در اجتماع دارد و زن شکنندهتر است؛ تصور کنید که یک مرد آواره و سرگشته است و میتواند چند شب در پارک و خیابان وقت بگذراند و همانجا بخوابد اما یک زن در این شرایط با خطرات بسیار بیشتری روبرو است. به همین دلیل در چنین شرایطی لازم است انسانهایی در جامعه باشند که این شکنندگی را متوجه شوند و برای نجات زن اقدام کنند و این اتفاق در قصه «دست تنها» رخ میدهد.
تهیهکننده فیلم سینمایی «مردی که اسب شد» در پایان درباره اکران بینالمللی این فیلم سینمایی اظهار کرد: آنقدری که در حوزه بینالملل ممکن است برای فیلمهای اجتماعی ما اتفاقات خوبی رخ دهد، این فرصت برای دیگر فیلمهای ما اعم از آثار کمدی فراهم نیست. دنیا ما را با این سینما میشناسد و ما که اثری اجتماعی تولید کردهایم قطعاً برای اکران بینالمللی برنامهریزی خواهیم داشت که به زودی اقداماتی در این راستا صورت خواهد گرفت.