علیرضا بهنام:
چرخه نشر ما در حلقه ارتباط با مخاطب نقص دارد/ارتباطی میان صنعت نشر و کتابخوان شکل نگرفته است
در مسیر تالیف و چاپ و عرضه کتاب حلقهای نیاز داریم به نام رسانههای جمعی قوی که بتوانند یک مجموعه گسترده از مخاطب را همراه خودشان داشته باشند و با معرفی کتابها از کتاب و ادبیات پشتیبانی کنند.
علیرضا بهنام (شاعر و مترجم) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره آخرین ترجمهها و کارهایش گفت: یک مجموعه داستان از ریچارد براتیگان در دست انتشار دارم. براتیگان داستان کوتاه زیاد ننوشته و تنها یک مجموعه دارد که به طور رسمی منتشر شده و داستان کوتاههای دیگری هم دارد که در مجلات مختلف چاپ شدهاند که برخیهایشان حتی پس از مرگ او انتشار یافتهاند. این مجموعه یک گزیدهایست از تمام داستانها که حدود 100 صفحه انتشارات سرزمین اهورایی منتشر نام کتاب که من انتخاب کردهام و نام یکی از داستانهای کوتاه براتیگان هم هست «تصویر جیمز دین در شرق بهشت» مجوز اثر آمده و ناشرآن را در نوبت انتشار برای نیمه دوم سال قرار داده است. پیشتر هم ترجمه عاشقانههای چارلز بوکوفسکی در نمایشگاه کتاب عرضه شده است.
این مترجم سپس با اشاره به نابسامانیهای حوزه نشر در این روزها متذکر شد: مشکل اساسی احتکار کاغذ است و اینکه واردکنندگان کاغذ، کاغذ نمیفروشند و در اختیار ناشر قرار نمیدهند. حالا به هر قیمتی و با هر قیمت دلاری. به همین دلیل نشر کتاب متوقف شده همانطور که حوزه مطبوعات هم با مشکلات جدی مواجه شده است. البته جدا از شرایط ویژهای که امسال به دلیل نابسامانیهای اقتصادی با آن مواجه هستیم معمولا هر سال تابستان بازار نشر و چاپ کتاب دچار رکود میشود و همزمان با مهرماه رونق میگیرد. ده سال است که که من شخصا با این پدیده رونق فصلی چاپ کتاب مواجه بودهام و ناشران معمولا برای چاپ کتابها دست نگاه میدارند تا اثر در نیمه دوم سال عرضه شود.
بهنام همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا مترجمان ما این روزها دیگر چندان رغبتی به معرفی نویسندگان و آثار جدید به کتابخوانان ایرانی ندارند و بیشتر شاهد ترجمههای چندین باره آثار کلاسیک و شناخته شده هستیم؛ بیان کرد: چرخه نشر ما در یکی از زنجیرهها یک نقص بزرگ دارد آن هم در بخش ارتباط با مخاطب. در مسیر تالیف و چاپ و عرضه کتاب حلقهای نیاز داریم به نام رسانههای جمعی قوی که بتوانند یک مجموعه گسترده از مخاطب را همراه خودشان داشته باشند و با معرفی کتابها از کتاب و ادبیات پشتیبانی کنند. به عبارت دیگر در سالهای اخیر به دلایل مختلف اقتصادی یا قضایی هیچ نهادی در حوزه رسانه پایداری ندارد که مخاطب دور خودش جمع کند. روزنامهها و مجلات میآیند و میروند. وقتی هم رسانهای نداریم که مدت طولانی در کنار مخاطبانش مانده باشد و کیفیت خودش را هم حفظ کرده باشد طبعا مجموعه مخاطبانی هم نداریم که رسانه را دنبال کنند و نهایتا ارتباط میان صنعت نشر و مخاطب هم که باید به واسطه رسانه شکل بگیرد اتفاق نمیافتد.
او افزود: رسانههای گرم مثل رادیو و تلویزیون هم که اصولا ساز خودشان را میزنند و کارهای دیگری میکنند که احتمالا آن کارها واجبتر است. نتیجه هم میشود اینکه ارتباطی بین مخاطب و رسانه و کتابخوان برقرار نمیشود و مختصر ارتباطی هم اگر هست در گذشته برقرار شده بوده و اگر اسم نویسنده و مترجم و ناشر و برند فرهنگی اعتباری کسب کرده در حال حاضر هم روی هم اعتبار ادامه میدهد و نمیتوان انتظار کسب اعتبار برای نام و نویسنده جدیدی داشت.
این شاعر و مترجم در پایان تاکید کرد: من خودم شعرهای یکی از آوانگاردترین شعرای امروز فرانسه به نام ناتالی کویینتا را ترجمه کردم و منتشر هم شد ولی حتی یک روزنامه یک خط درباره ان ننوشت و در زمان عرضه هم پخشیها میگفتند این کتاب مولفش نا آشناست و ما برای پخش آن سرمایهگذاری نمیکنیم و کتاب به نوعی روی دست ناشر ماند. یعنی من مترجم ریسک کرده و اثری از نویسنده و شاعر جدید به فارسی ترجمه میکنم ولی امکان اینکه برای اثر تبلیغ مناسب کنیم و نام جدید را جا بیندازیم خیلی خیلی محدود است.