در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
روایتی از زنانهگی یک نقاش/آثار یخزدگیها و کبودیها بر چهره زنان
آزیتا صارمی گفت: قصد من نمایش خشونت بود اما نه به معنایی که بهصورت عام از آن یاد میکنند. حتی خشونت تنها این نیست که کسی مورد ضرب و شتم قرار بگیرد، خشونت میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد؛ گاهی حتی یک خلاء عاطفی، بیتوجهی یا بیمهری.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آزیتا صارمی (نقاش) در مجموعه «فصل سرد» زنانی را به تصویر کشیده که با استفاده از بازی چشمها و نگاه، سعی دارند احساس خود را به مخاطب منتقل کنند تا آنجا که مخاطب با آنها همذاتپنداری میکند و بیشباهت به تابلوها نیستند.
«فصل سرد» دومین نمایشگاه صارمی با مضمون اجتماعی است. او پیش از این نمایشگاهی تحت عنوان «سرازیری غم بار زمین» برپا کرده است.
آزیتا صارمی فارغالتحصیل رشته «طراحی صنعتی» است. او نشان داده که هنرش به نحوی با مسائل اجتماعی گره خورده. در نمایشگاه «حراج آثار هنری» و نمایشگاه گروهیاش تحت عنوان «از زیرزمین تا پشت بام» در فستیوال «اپیدوروس آتن» هم مضمونی اجتماعی داشت.
او درباره آثار به نمایش درآمدهاش در نمایشگاه «فصل سرد» در گالری «آس» میگوید: من به عنوان یک زن، خلقکننده این آثار هستم و آثار این نمایشگاه به نوعی همذاتپنداری یا همدردی است. من سعی کردم با چشمها بازی کنم، در نمایشگاه قبل هم تمرکزم روی چشمها بود. تلاش کردم حس را با نگاهها منتقل کنم. نگاههایی که اگرچه رنج دیدهاند اما ردی از غرور در آنها میبینید.
صارمی درباره شباهت آثار به خودش میگوید: شباهت آثار با من شاید به همین دلیل بود، سوای اینکه بعضی از کارها سلف پرتره خودم بوده است. اگر مرد بودم شاید این نگاه و دغدغه را نداشتم.
او، رنج زنانی را به تصویر کشیده که با یخزدگی و آثار آن روی بدنشان نشان داده است. وی میگوید: چیزی که در گلو و صورت تصاویر میبینید، خار نیست، قندیل است. تمام یخزدگیها و کبودیها بر اثر یخ زدگی بهوجود آمده. درواقع از جایی به بعد که سرمازدگی از یک حدی فراتر میرود، بدن تاب نمیآورد و رنگ طبیعیاش به کبودی میزند. اینها همه یخزدگی است. مثلاً در تابلوی بچه، چیزی که میبینید یخ و قندیل است که بدنش را گرفته. قصد من نمایش سرما بهصورت شماتیک بود، با استفاده از قندیل بستن و یخزدگیهایی که روی صورت نشسته است. مثلاً در یکی از تابلوها حفرههای درحال تخریبی هست، یا در برخی؛ اشکها یخ زده و نگاههای مبهوت و ماتی وجود دارد. اما نکته اینجاست که هیچ کدام از این نگاهها ملتمس نیستند. زنانگیشان را فدای مشکلات نکردهاند و برای چیزی که خواسته اند، ایستادهاند.
او در پاسخ به اینکه قصد داشته است خشونت علیه زنان را نمایش دهد؟ میگوید خشونت از نظر او چیزی فرای برخوردهای فیزیکی است: قصد من نمایش خشونت بود اما نه به معنایی که به صورت عام از آن یاد میکنند. حتی خشونت تنها این نیست که کسی مورد ضرب و شتم قرار بگیرد، خشونت میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد؛ گاهی حتی یک خلاء عاطفی، بیتوجهی و یا بیمهری. فشارهای روحی و احساسی که در برهههای مختلف زندگی از سر میگذرانند، از طرف جامعه، خانواده و... درواقع هدف من بیان تنها خشونت فیزیکی نبوده.
صارمی به بیزمان و مکان بودن آثارش هم تأکید میکند و توضیح میدهد: اصلاً محدوده جغرافیایی خاصی را مدنظر نداشتم. علاوه بر این برایم مهم بود که کارها زمان و مکان خاصی نداشته باشند. بیزمان و مکان. معلق بودن پرترهها در فضا به همین علت بود. در استیتمنت نمایشگاه هم اشاره کردم، «تاریخ نانوشته» یعنی همین بیزمانی، از ابتدای بشر تا همین حالا.
او که در آثارش از طیف رنگی خاکستری استفاده کرده، درباره تکنیک و رنگهای غالبی که به کار میبرد، بیان میکند: من بیشتر از طیف رنگهای تیره استفاده میکنم، البته تابلوهای با رنگ متفاوت هم داشتم. درباره این مجموعه بیشتر از رنگهای سرد و طیف خاصی استفاده کردم تا یخزدگی را نشان دهم. در نمایشگاه قبلی رنگها متفاوت بود به دلیل اینکه مفهوم کار فرق میکرد. بهطور کلی در هر مجموعه با توجه به ماهیت کار رنگها را انتخاب میکنم.
او درباره اجتماعی بودن عناوین نمایشگاههایش هم توضیح میدهد: فکر میکنم هر هنرمند وظیفهای در قبال جامعه بشری و انسانها دارد و من هم تلاش میکنم تا جایی که در توانم هست، این دین را ادا کنم.
این هنرمند درباره یکی از آثار مجموعهاش که سلف پرترهای از اوست و اثری از زخم روی آن دیده نمیشود، میگوید: این کار آخرین اثر نمایشگاه بود. در این مجموعه من قصد داشتم بگویم تمام زنها، با هر خلاء عاطفی و خشونتی که روبهرو شدهاند، هیچکدام حقیر نبودهاند. زنانی بودهاند که برای باورهایشان جنگیدهاند. فراخی و بلندی گردنها که در تمام کارها تکرار شده است، نمایشگر همین ایستادگی زنان بوده. در عین ظلم و ستمی که بر این زنان روا شده، هیچکدام عاجز نبودهاند و با اینکه ردی از غم در چهره آنها دیده میشود اما به هیچ وجه این نگاهها ملتمسانه نیست. در عین حال غرور و اعتماد به نفس هم در این چهرهها دیده میشود. تابلویی که اشاره کردید آخریم تابلوی مجموعه است و درواقع من سعی کردم امید را در این تابلو به تصویر بکشم.