در گفتوگو با منیژه حکمت مطرح شد؛
"جاده قدیم" سراغ تجاوز رفت تا خشونت پنهان در پستوی خانهها را بیرون بکشد
منیژه حکمت متعقد است که پنهانکاری ریشه در فرهنگ ما دارد و ارتباطی هم به سنتی یا مدرن بودن افراد جامعه ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، منیژه حکمت بعد از یازده سال از کارگردانی آخرین فیلمش، با فیلم "جاده قدیم" در سیوششمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده است. فیلمی که در روزهای ابتدایی جشنواره اکران شد و واکنشهای متفاوتی را بدنبال داشت. با حکمت درباره این فیلم گفتگو کردهایم.
داستان فیلم جاده قدیم چگونه شکل گرفت و آیا برای فیلم پژوهش هم کردید؟
ایده اولیه فیلم از ده سال پیش در ذهن من بود. یک طرح ابتدایی نیز نوشته بودم و میخواستم فیلمی درباره خشونتهای جامعه و تجاوز بسازم زیرا معتقد بودم جامعه به سمتی حرکت میکند که ما شاهد رفتارهای به شدت خشن در آن هستیم. این خشونت بعضا از درون پستوهای خانهها به سطح جامعه میآید. در پژوهشهایی که داشتم به این مساله پی بردم که متاسفانه وضعیت بسیار خرابتر از آن چیزی است که من تصور میکردم. به همین دلیل فیلمنامهای نوشتم و هدف اولم نشان دادن رفتار خشونتآمیز در جامعه و خانواده بود. تصمیم داشتم فیلمی بسازم که شبیه آیینه باشد تا ما بتوانیم رفتار خودمان را در آن بررسی کنیم. در تحقیقات برای نگارش فیلمنامه متوجه شدم آنچه که دردناکتر از تجاوز است، مورد قضاوت قرار گرفتن فردی است که این اتفاق برای او رخ میدهد.
در بیشتر فیلمهایی که پیش از این ساخته شده و به موضوعاتی همچون تعرض و خشونت پرداخته یا در آثار قبلی شما، این مشکلات برای خانوادههای سنتی همواره وجود داشته و چنین خانوادههایی در صورت بروز اتفاقاتی از این دست به دنبال پنهان کردن اصل مساله بودهاند اما ما در این فیلم میبینیم که خانواده فردی که مورد تعرض قرار میگیرد باوجود آنکه مدرن و باسواد است ولی خود فردی که مورد تعرض قرار گرفته، قصد ندارد تا مساله را پیگیری کند. چرا؟
پنهانکاری ریشه در فرهنگ ما دارد و هیچ ارتباطی هم به سنتی یا مدرن بودن خانوادهها ندارد. تم اصلی فیلم «جاده قدیم» هم پنهانکاری و مورد قضاوت قرار گرفتن است.
یعنی معتقدید ما در زندگی روزمره رفتارهایی داریم که به چنین افرادی دیدی خوبی نداریم؟
وقتی ما به حریم شخصی انسانها احترام نمیگذاریم یا آنها را تحت فشار قرار میدهیم که تصمیماتی را بگیرند که ما دوست داریم، در حال نوعی رفتار خشن هستیم اما هیچکس از این رفتارها شکایت نمیکند درحالیکه اینگونه رفتارها روح و روان افراد را به هم میریزد. فرد مورد تعرض قرار گرفته نیز به دلایل مختلف همچون حفظ موقعیت کاری و شغلی، حفظ خانواده یا مسایل دیگر هرگز شکایت نمیکند. چنین رفتاری وقتی نهادینه میشود باعث میشود فرد دربرابر تعرضات بزرگتر هم سکوت کند. چند هفته پیش فردی را به جرم تعرض بازداشت کردند و پلیس از زنانی که از سوی این مرد مورد تعرض قرار گرفتند تقاضا کرد تا شکایت خود را مطرح کند اما براساس پیگیریهایی که من کردم، هیچکس از او شکایت نکرده بود.
راهحل از بین بردن چنین ناهنجاریهای اجتماعی چیست؟
برای از بین بردن این مشکل در اولین گام باید آن مشکل را به رسمیت شناخت و برای به رسمیت شناختن یک مشکل باید در مورد آن صحبت کرد و آن را بیان کرد. متاسفانه ما همچنان در گام اول باقی ماندهایم. وقتی یک مشکل را دائم انکار میکنیم واین انکار از جانب کسانی رخ میدهد که دچار آن مشکل شدهاند دیگر نمیتوان انتظار حل مشکلات را داشت.
در پایان فیلم شخصیت اصلی که در طول فیلم در برابر تقاضاهای خانواده برای پیگیری پروندهاش مقاومت میکرده، ناگهان لب به اعتراف گشود. چرا؟
شخصیت اصلی فیلم در مرز بین ایستادن و نابود شدن حرکت میکند و تا پایان فیلم نمیداند که چه رفتاری باید انجام بدهد اما در پایان فیلم متوجه میشود برای حل شدن مشکلات باید مقاومت کند و مانند ققنوس از درون خاکستر دوباره بیرون بیاید. ما برای مقابله با خشونت و تجاوز و ناهنجاریهای دیگر باید علیرغم همه نامهربانیها و رفتارهای ناصحیح بایستیم و مقابله کنیم والا جامعه رو به اضمحلال میرود. و نتیجه آن میشود که متاسفانه بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی برای افراد عادی میشود. عادی شدن ناهنجاری برای افراد جامعه نیز بزرگترین خطر است.
رسانهها و مدیران جامعه چقدر در این مساله مقصر هستند؟
آگاهی و شناخت و همچنین بحث و تبادل نظر کارشناسان میتواند با کمک رسانهها و مدیران مثمرثمر باشد در حل چنین مشکلاتی.
دلیل رفتار آتیلا پسیانی که میخواهد مساله را حل کند اما به همسر خود نمیتواند بقبولاند و همزمان از طرف پدر خودش نیز به بیعرضگی متهم است، ناشی از چیست؟
رفتار آتیلا پسیانی در فیلم نشانهای از رفتار یک انسان در شرایط سخت و پیچیده است. آتیلا پسیانی در این فیلم شخصیتی است که میخواهد احترام نسل گذشته را حفظ کند اما همزمان در تضاد با دیدگاههای نسل گذشته است. تضادی که ما در جامعه نیز میبینیم آنقدر زیاد است که گاه میبینیم امروز نسلهای مختلف فقط 10 سال با هم تفاوت دارند اما اختلافات آنها بسیار زیاد است آن اندازه که نمیتوانند درکنار یکدیگر زندگی کنند.
گفتگو: علی زادمهر